اصول-متن دوشنبه۲2-اردیبهشت۹۳-مختاریان

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

دوشنبه

کلام در این بود که اگر زمان قید متعلق و مأمور به باشد در اینجا استصحاب زمان ثابت نمی کند که صلاه من در وقت یا صوم من در نهار است از این اشکال جواب هایی داده شد

چند نکته باقی مانده است

نکته اولی

کلام مرحوم روحانی: دیروز بیان کردیم کهبرخی مثل مرحوم روحانی فرمودند اگر هر قید غیر اختیاری مثل زمان قید مأمور به شد قطعا قید تکلیف هم هست و محال است یک قید غیر اختیاری در مأمور به اخذ شود ولی در تکلیف اخذ نشود لذا وقتی شارع می فرماید یا ایها الذین آمنوا اقیموا الصلاه و در روایت هم فرموده صلاه در وقت واجب است درست است که این قید، قید مأمور به و متعلق است ولی قید امر و وجوب هم هست لذا استصحاب بقاء وجوب جاری می شود چون شک در وقت داریم در نتیجه شک در وجوب داریم

یرد علیه: کلام ایشان درست نیست چون این کلام ایشان در صورتی درست است که تکلیف مطلق باشد و لازمه عدم تقیدش به این قید غیر مقدور مثل زمان این است که تکلیف به غیر مقدور تعلق می گیرد ولی چون هر تکلیفی مشروط به قدرت است همین اشتراط ما را از تقید مجرد این تکلیف به زمان بی نیاز می کند

ان قلت: شما قبول ندارید که تکلیف عقلا مشروط به قدرت است و در دلیل عقلی آن اشکال کردید

قلت: ما نمی گوییم عقلا مشروط به قدرت است چون در آن وجه عقلی اشکال کردیم ولی اقتضای اطلاق مالایطیقون و ادله ای که دلالت بر اشتراط قدرت در تکلیف می کند این است که هر تکلیفی مقید به قدرت است لذا وقتی هر تکلیفی مقید به قدرت است دیگر وجهی ندارد که ایشان بفرماید وقتی شارع فرمود نماز در وقت واجب است معنای آن این است که وقت باید قید امر هم باشد و الا اگر قید امر نباشد تکلیف به غیر مقدور لازم می آید چون ساعت ۱۰ شب شارع می گوید نماز ظهری که گذشت را بخوان. لذا اشکال ما به ایشان این است که چون تکلیف مشروط به قدرت است این اشتراط به قدرت یغنینا. لذا با اینکه کلام مرحوم روحانی در کلمات بزرگانی مثل مرحوم نائینی است و لکن همانطور که گفتیم این کلام تمام نیست.

اشکال: ممکن است کسی بگوید شک در قدرت می شود و برخی گفته اند استصحاب بقاء قدرت جاری می کنیم

جواب: یک مطلبی مدتها در ذهن ما است که فنیا حل نشده است برخی از قسمت های آن واضح و برخی از قسمت هایش عویصه است

اگر الآن ساعت ۴ بعد از ظهر است اینکه استصحاب بقاء قدرت می کنم به چه معناست این طور است که می گویم در وقت قدرت بر صرف الوجود داشتم و الآن نمی دانم قدرت بر صرف الوجود دارم و استصحاب می گوید قدرت بر صرف الوجود داری یا نه قدرت بر صرف الوجود یعنی قدرت بر افراد و لذا استصحاب بقاء قدرت می شود کلی قسم ثالث چون آن افرادی که قدرت بر آنها داشتم قطعا منقضی شده است ولی این فرد مشکوک قدرت بر او حالت سابقه ندارد و لذا مرحوم آقای خویی برای اثبات جواز بدار در اوامر اضطراری استصحاب عدم تمکن بر صرف الوجود جاری می کند و می فرماید صرف الوجود چیزی غیر از افراد نیست

اگر ما این شق را هم قبول کنیم ولی آن صورتی که احتیاج به استصحاب داریم این نیست بلکه آنجا بود که شخص خوابیده بود و بلند شد و شک کرد الآن تکلیف دارد یا نه در اینجا استصحاب می گوید در قبل که قدرت بر صرف الوجود نداشت چون خواب بوده است و الآن شک داریم لذا استصحاب عدم قدرت بر صرف الوجود می کنیم البته ما یک شبهه ای داریم که اگر شخص احتمال بدهد در آخر وقت می تواند صرف الوجود را اتیان کند اگر چه در اول وقت تمکن ندارد در اینجا نمی شود گفت در اول وقت قدرت بر صرف الوجود بین الحدین ندارد چون قدرت بر فرد آخر وقت قدرت بر صرف الوجود است از اول وقت و لذا در استصحاب عدم قدرت صرف الوجود اشکال کردیم و گفتیم شبهه و عویصه همین جا است و لکن حداقل می توان گفت که استصحاب بقاء قدرت ندارد و نمی توان گفت که یک زمانی من قدرت بر صرف الوجود داشتم الآن شک دارم استصحاب را جاری می کنم

فتلخص مما ذکرنا، اگر قبول نکردیم که زمان قید وجوب است و آن را به قدرت بر گرداندیم در این موردی که محل حاجت است و شک در وجوب است استصحاب بقاء وقت نداریم و اینجا شک در تکلیف است و شک در تکلیف مجرای برائت است

البته این نیز خود یک مشکلی است که مرحوم خویی این مشکل را در اصول به یک شکل و در فقه به شکل دیگر حل کرده است

وقتی گفتیم تکلیف مشروط به قدرت است چه به حکم عقل و کشف عقل و یا شرط بودن قدرت در تکلیف به خاطر اطلاق مالایطیقون و امثال ذلک است در اینجا که شک در وجوب دارم چرا استصحاب عدم وجوب یا برائت از وجوب جاری نشود و برای چه احتیاط شود  

کلام مرحوم خویی در اصول:تاره قدرت شرط استیفاء ملاک است یعنی ملاک است و اگر قدرت نداشته باشد نمی تواند آن را استیفاء کند مثل کسی که پول ندارد کفش بخرد که کفش پوشیدن برای او ملاک دارد ولی پول ندارد کفش بخرد و ملاک از او تفویت می شود و اخری قدرت شرط اصل ملاک است که اگر قدرت نباشد اصلا ملاک نیست مثل کسی که پا ندارد تا کفش بپوشد که اصلا کفش پوشیدن برای این شخص ملاک ندارد

می فرماید در هر دو صورت عاجز تکلیف ندارد فقط فرق این دو صورت در این است که در جایی که قدرت شرط اصل ملاک باشد احتیاط لازم نیست و برائت جاری می شود ولی اگر قدرت شرط استیفاء باشد درست است که برائت از وجوب جاری می شود ولی این برائت فایده ندارد چون عقل می گوید اگر در جایی مولا ملاکی داشته باشد و این ملاک بخواهد فوت شود شما باید برای فوت این ملاک مولا عذر قطعی داشته باشی و اگر شک داری که می توانی ملاک مولا را استیفاء بکنی یا نه در اینجا عقل می گوید باید احتیاط بکنید

نکته: این از لحاظ کبری بود ولی صغرایی برای این کبری در شریعت نیست چون ما راهی به کشف ملاکات نداریم و همه جا احتمال می دهیم شک در اصل ملاک مولا باشد 

کلام مرحوم خویی در فقه:فرموده در موارد شک در قدرت، مطلقا باید احتیاط کرد

استاد: اینکه در موارد شک در قدرت باید احتیاط کرد دلیل ندارد مخصوصا بعد از اینکه شارع تکلیف خود را مقید به قدرت کرده است چون رفع مالایطیقون تکلیف را قید می زند ( و آقای صدر که گفته عقل کشف نمی کند که قدرت شرط تکلیف باشد از این ادله لفظیه که قدرت را شرط تکلیف می داند غفلت کرده است) لذا در این موارد استصحاب بقاء قدرت جاری نمی شود و برائت جاری می شود البته اگر نگوییم که استصحاب عدم قدرت جاری می شود که ما این را قبول نکردیم و گفتیم این استصحاب جاری نمی شود

نکته ثانی

بیان اشکال مرحوم روحانی: ایشان اشکال کرد که اگر قرار باشد مواردی که متعلق مثل صلاه فی الوقت و امثال ذلک باشد و متعلق مرکب از اوامر باشد یکی صلاه و دیگری بقاء زمان به ترکیب برگردد این یک محذور عقلی دارد چون وقتی متعلق مرکب از دو جزء شد از آنجایی که طبق انحلال امر به اجزاء تعلق می گیرد لذا در اینجا امر به جزء غیر اختیاری تعلق می گیرد که بقاء زمان باشد و این امکان ندارد

یرد علیه: ما ترکیب را دو شکل معنا کردیم یکی این بود که مفاد دو کان تامه باشد مثل صلاه باشد و وقت هم باشد که گفتیم معنایی که مرحوم خویی از ترکیب بیان کرد همین معنا است طبق این معنا اشکال وارد است ولی یک معنایی را ما بیان کردیم و آن را پذیرفتیم و آن این بود که صل فی الوقت یعنی صلات در وقتی باشد و آن وقت هم قبل از مغرب باشد خوب در این صورت اشکال وارد نیست چون آن وقت یعنی وقت صلاه من و من می توانم وقت صلاه خود را قبل از مغرب قرار بدهم چون وقتی نمازم را قبل از مغرب خواندم وقت صلاه من قبل از مغرب قرار گرفته است.

فتلخص مما ذکرنا، من نمی توانم وقت را قبل از مغرب قرار بدهم ولی می توانم وقت نماز یا منبرم را قبل از منبر قرار دهم چون منبر که دست من است و این تقیید نیست و این معنای ترکیبی است که آقای صدر بیان کرد و گفتیم مرحوم خویی نیز این معنا را در جاهای دیگر مثل بحث عده بیان کرده است و این تقیید نیست چون تقیید ظرفیت است و موقعی است که بگوید نمازت قبل از مغرب باشد ولی ترکیب در اینجا این طور است که می گوید نمازت در وقت باشد و آن وقت قبل از مغرب باشد

لذا می توان ترکیب گرفت و اشکال مرحوم روحانی هم وارد نباشد

نکته ثالث

 کلام مرحوم اصفهانی:ایشان فرموده متعلق تکلیف، صلاه در وقت است و خودش با استصحاب بقاء وقت ثابت می شود و مثبت هم نیست چون وقتی که من استصحاب وقت کردم و این وقت را تعبدا ثابت کردم صلاه من در وقت، وجدانی است، ظرفیت وجدانی است و وقت آن تعبدی است مثل این است که الآن آب در دست من است حال اگر کسی گفت دست شما کاسه است خوب این آب در کاسه می شود و این همان کلام مرحوم تبریزی است که دیروز نقل کردیم

اشکال آقای صدر:استصحاب بقاء وقت، صلاه در وقت را ثابت نمی کند و مثبت است

ایشان چهار اشکال کرده ولی همه آنها (به همان نقضی که دیروز بیان کردیم و گفتیم در استصحاب بقاء خمریت به هر شکل مطلب را حل کردید در اینجا هم به همان شکل مشکل را حل کنید) جواب داده می شود

جهت ثانی در مقام اول

گفتیم در مقام اول در دو جهت بحث واقع می شود یکی زمان و اموری که مثل زمان متصرم الوجود هستند مانند اموری که در زیر ذکر می کنیم

۱- آب، اگر یک چشمه ای هست و نمی دانیم هنوز می جوشد یا نه آیا در اینجا استصحاب جاری می شود این فرض دو مثال و مصداقی دارد که زیاد مبتلا به است

مثال اول: ثوب را باید در آب کر دو مرتبه شست ولی در جاری یک مرتبه حال اگر آب شیر را باز می کنید نمی دانید جاری است یا کر که اگر جاری باشد یک مرتبه کفایت می کند در اینجا می گویند تاره موتور کار می کند و آب به چاه وصل است در این صورت این آب حکم آب جاری را دارد و اخری این آب در مخزن است و الآن که آب را باز می کنم نمی دانم موتور خانه روشن است یعنی نبع الماء است یا نیست استصحاب می گوید نبع الماء است چون می دانم وقتی مخزن خیلی خالی باشد موتور خانه تا ظهر کار می کند حال نمی دانم الآن آب مخزن کم است که در این صورت موتور خانه کار می کند یا نه آب آن کم نیست لذا موتورخانه کار نمی کند چون زود خاموش کرده اند در اینجا استصحاب می گوید کار می کند

 مثال دوم: در این آپارتمان هایی که در پایین یک پمپ دارد که نمی دانیم آبی که الآن استفاده می کنیم از این مخزن می آید و پمپ کار نمی کند که اگر از آن بیاید چون مخزن کوچک است اصلا کر نیست یا اینکه پمپ کار می کند که در این صورت این آب، آب کر است در اینجا استصحاب کریه الماء را جاری می کنیم

۲- حیض، حیض هم همین طور است چون زنی ۳ روز خون دید و خونش بند آمد نمی داند دو روز دیگر دوباره شروع می شود یا نه در اینجا می خواهد استصحاب حیض را جاری کند

۳-  تکلم، که شخص قبلا قرآن می خواند نمی دانم الآن هم قرآن می خواند یا نه

احکام سه قسم مذکور

این سه قسم مثال هر کدام یک میزانی دارد

حکم جری الماء: در جری الماء استصحاب جاری می شود چون این مثل زمان است و فرقی با زمان ندارد و می گوییم اتصال مساوق وحدت است و آب جاری بود الآن هم جاری است

حکم حیض: در مثال حیض نمی توان چیزی را که در جری الماء بیان کرد گفت چون دو روز است که خون قطع شده است در آنجا مرحوم تبریزی فرموده حیض یک اعتبار و وحدت شرعی دارد یعنی ممکن است بعد از سه روز، دو روز قطع شود و دوباره ادامه پیدا کند ولی کل این را شارع یک حیض اعتبار کرده لذا اگر شک کنیم که باقی است یا نه چون وحدت شرعی دارد می گوییم حیض باقی است

حکم تکلم

کلام مرحوم خویی: در تکلم حافظ وحدت تا موقعی است که یک سوره را می خواند و اگر ۵ دقیقه قبل سوره بقره را می خوانده و نمی دانم الآن سوره دیگری را شروع کرده اینجا استصحاب جاری نمی شود چون داعی وحدت فرق کرد و این کلی قسم ثالث است

اشکال مرحوم تبریزی به مرحوم خویی: معیار در تکلم همان اتصال عرفی است (که آقای صدر به عنوان معیار چهارم ذکر کرد) و نقضی را نیز به مرحوم خویی وارد کرده است که لازمه کلام شما این است که اگر این شخص شروع به خواندن سوره بقره کرد و بعد از مقداری خواندن خسته شد و بعد شک داریم دوباره شروع به خواندن سوره بقره کرد اینجا باید بگویید استصحاب جاری می شود چون همان سوره بقره را ادامه داده

التحقیق: حق با مرحوم تبریزی است

 

از این مطالبی که گفتیم معلوم شد اینکه مرحوم آخوند برخی از اینها را استصحاب قسم ثانی و برخی را استصحاب قسم ثالث دانسته است اینها درست نیست بلکه همه اینها استصحاب شخص است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *