۱۹ / ۱ / ۱۳۹۳
نکته ی نهم : بررسی کلمات شهید صدر ره :
ما دو تا حرف به مرحوم خوئی و نائینی ره داریم :
اولا اگر شک در نجاست عبا دارم و قاعده طهارت جاری کردم و بعد مجدد شک می کنم که با نجاست جدیدی نجس شده یا نه ؟ در اینجا آیا قاعده طهارت در بقاء وقتی شک می کنم جاری می شود یا این قاعده طهارت از اول جاری می شود
اگر شما بگویید این قاعده طهارت در بقاء جاری می شود حالا چرا استصحاب جاری نشود و تمام صحبت ما همین است که شک در زمان ب قاعده طهارتش در زمان ب هست یا نه ؟ ممکن است بگویید همان زمان الف که در طهارت عبا شک کردید و قاعده طهارت جاری شد این قاعده می گوید این عبا پاک است تا علم به نجاستش پیدا کنید و قاعده طهارت در زمان الف می گوید عبا در زمان ب پاک است و الان در زمان ب قاعده طهارتی نیست
ما می گوییم کل شئ لک طاهر حتی تعلم انه قذر متفاهم از این حدیث شریف این است که مادامی که شک کردی تامادامی که آن شک هست قاعده طهارت هست یا مفاد آن تعبد به طهارت است چه نسبت به این شک و چه نسبت به شک هایی که بعدا به وجود می آید علی ای نحو که شک حاصل شود در ذهن ما این است که مفاد این روایت این است که همان شک موجود را القاء می کند و شک جدید نیاز به یک قاعده طهارت جدید دارد این مطلبی است که باید تأمل شود
با این وضعیت فرمایش آقای نائینی تمام نیست چون در زمان ب هم قاعده طهارت زمان ب را دارم و هم استصحاب را دارم و وجهی برای تقدم قاعده طهارت بر استصحاب وجود ندارد
استصحاب شک در حکم ظاهری موضوعش است اما در قاعده طهارت شک در حکم واقعی موضوعش است ؟
بحث ما در این نیست بلکه بحث ما در این است که اگر حالت سابقه با اصل عملی ثابت شود آیا استصحاب جاری می شود یا نه ؟ حالا ممکن است بگویید استصحاب را در حکم ظاهری جاری می کنم یا در حکم واقعی جاری می کنم
حالا این استصحاب را اگر بخواهید در حکم واقعی جاری کنید که حکم واقعی معلوم نیست و استصحاب در حکم ظاهری می خواهید جاری کنید از آن طرف قاعده طهارت هم می آید می گوید این عبا ظاهرا پاک است و فقط یک اشکال می ماند که یقین به حالت سابقه را چه کار می کنید ؟
نقض به آقای نائینی :
اگر این عبا را دادی به کسی شست و شک در طهارت عبا کردی اصاله الصحه جاری می کنید و حالا وقتی استصحاب می کنید طهارت واقعی را استصحاب می کنید چون در طهارت ظاهری که شک نداریم چون خود شما فرمودید اصاله الصحه متکفل حدوث است[۱] و کاری به بقاء ندارد و فقط احتمال طهارت واقعی می دهیم و استصحاب طهارت واقعی می کنیم
اصلا استصحاب در حکم ظاهری جاری نمی شود چون حکم ظاهری امرش دائر است بین وجود و عدم مخصوصا شمای آقای نائینی که فرمودید ما در احکام ظاهری مصوبه هستیم لذا هیچ گاه نمی توانید حکم ظاهری را استصحاب کنید مصوبه بودن یعنی شک در حکم ظاهری معنی ندارد بلکه حکم ظاهری یا هست یا نه ؟
به هر حال درست همین است که استصحاب جاری می شود
حرف دوم ما این است :
اگر شک در طهارت عبا کردم قاعده طهارت می گوید این عبا پاک است تا زمانی که بدانی نجس شده یعنی زمان ب هم که در اصابت خون شک می کنم نیاز به قاعده طهارت ندارم چون همان قاعده طهارت زمان الف طهارت زمان ب را ثابت می کند در زمان الف قاعده طهارت هم حدوث را اثبات می کند هم بقاء را و حالا چه اشکالی دارد که در بقاء استصحاب هم باشد
خلاصه این کلمات مرحوم نائینی و خوئی و شهید صدر ره در مقام جا ندارد و عجب از صدر است که در مثال کر خودش استصحاب کریت ظاهری را درست نمی داند اما اینجا استصحاب را جاری می داند و با مرحوم نائینی ره مماشات کرده که بین این دو تنافی دارد
اما جهت ثانیه : که حالت سابقه یقین ندارد :
اینجا سه جواب در اماره داده شده :
۱ . ملازمه بین حدوث و بقاء جعل شده
شهید صدر ره فرموده این جواب آخوند ره در اینجا نمی آید
۲ . مرحوم خوئی ره : اماره علم است و قاعده طهارت هم علم است تقوم مقام القطع است
۳ . یقین موضوع است و امارات و اصول قائم مقام قطع نمی شود مع ذلک استصحاب جاری می شود اما یقین اخذ شده بما هو منجز یعنی لا تنقض المنجز بالشک که یکی از مصادیقش یقین است و یکی امارات است و یکی اصول است
تمام جواب های آنجا اینجا هم می آید و و تمام آن جواب ها باطل است و روایات دلالت بر یقین وجدانی دارند و غیر از یقین وجدانی استصحاب جاری نمی شود
شهید صدر یکی از جواب هایی که در امارات نقل کرد جواب دوم بود اما اصول را مختص به اصول تنزیلی دانست اما به نظر ما تمام اصول چه تنزیلی و چه غیر تنزیلی قائم مقام قطع موضوعی می شود و این را تأمل بفرمایید
[۱] یعنی اگر هیچ اتفاقی نیافتد این طهارتی که با اصاله الصحه ثابت شده باقی نیست ؟