نکته ی دوم : اشکالات شهید صدر ره :
اشکال اول : شما اشکال را آنجا حل کردید که جامع بین وجوب و استحباب باشد اما در جایی که جامع بین قصر و اتمام باشد یا مثلا بین ظهر و جمعه باشد در این موارد چه می کنید ؟
اشکال دوم : ایشان این است که اگر قرار باشد حقیقت استحباب و وجوب در مقام انشاء یکی باشد و مماثلت حکم مستصحب با حکم انشائی معیار باشد در استصحاب فرد نیز دچار مشکل می شوید مثلا اگر نماز جمعه قبلا واجب بوده الان شک می کنیم واجب است یا نه می خواهیم استصحاب کنیم طبق نظر شما با استصحاب حکم مماثل مقام انشاء که همان طلب است ثابت می شود اما از کجا در خارج اثبات کنیم که این طلب وجوبی است لذا شما نمیتوانید استصحاب بقاء وجوب کنید چون فقط جامع بین وجوب و استحباب ثابت می شود که طلب است .
نکته ی سوم : حق در مقام :
این دو اشکال خالی از مناقشه نیست :
اما اشکال دوم : ما همان طلبی را که پشتوانه اش اراده ی شدیده بود آن را استصحاب می کنیم و یا نفس اراده ی شدیده ی مولا را استصحاب می کنیم و الا اگر این حرف ما را قبول نکنید اصلا مرحوم آخوند ره هم در استصحاب فرد گیر می کند چون فرض می کنیم مرحوم آخوند ره یا حاج شیخ ره اصلا می گویند این دو در مقام طلب با هم فرق می کنند حالا اگر استصحاب وجوب کردی چه طور می توانی ثابت کنید این حکم فعلی است چون این فعلیت اثر شرعی حکم که نیست لذا این راهی ندارد مگر این که وجوب فعلی به ما هو فعلی استصحاب کنیم یعنی وجوبی که اراده ی مولا پشتش بوده
استصحاب جامع بین ظهر و جمعه را جه طور درست می کنید ؟
به نظر شما صدر این موارد استصحاب فرد مردد است و اصلا نباید استصحاب جاری شود اما اگر این استصحاب فرد مردد نباشد این اشکال شما بر حاج شیخ وارد است .
اشکال در استصحاب موضوعات :
حکم در موضوعات می رود روی افراد خارجی و مصادیق در حالی که افراد خارجی نمی تواند کلی باشد چون کلی در خارج موجود نمی شود مثلا حرمت خمر رفته روی مصادیق خارجی خمر نه روی کلی خمر و اگر در لسان ادله روی عنوان کلی موضوعات رفته از این جهت است که آن عنوان کلی مرآت افراد خارجی است لذا استصحاب کلی موضوعات اثر شرعی ندارد .
سه جواب دادند :
جواب اول : طبق مسلک رجل همدانی که کلی در خارج موجود است به وجود متمایز از وجود افراد و نسبت کلی به افراد نسبت اب به ابناء است این اشکال طبق این مبنی مرتفع است اما این مبنی غلط است
جواب دوم : مقصود ما از استصحاب کلی استصحاب حصه است که آقا ضیاء عراقی ره فرموده هر فردی عبارت است از حصه ای از کلی و مشخصات فردیه این حصه در خارج موجود است زید عبارت است از حصه ای از انسان به علاوه مشخصات فردیه استصحاب کلی یعنی استصحاب حصه و این حصه در خارج موجود است .
این جواب هم نا تمام است چون اگر مقصود از مسلک بو علی سینا و مشهور منطقیون که می گویند کلی در خارج موجود است به وجود افرادش معناش این باشد که کلی موجود نیست بلکه حصه ای از این کلی در ضمن یک فرد موجود است این استصحاب کلی نمی شود بلکه می شود استصحاب فرد چون استصحاب کلی استصحاب جامع بین حصه ها ست کلی مازاد بر حصص دارد که هم بر این حصه منطبق است و هم بر سائر حصه ها .
و اصلا این از لحاظ فلسفی ما براش جواب پیدا نکردیم که بر مسلک کسانی که می گویند نسبت کلی طبیعی در خارج به افرادش نسبت آباء به ابناء است و تشکیک عرضی هم در کنار تشکیک طولی وجود دارد و حصه های در ضمن افراد با هم فرق دارند دیگر اصلا نمی شود کلی را انتزاع کرد چون هر حصه ای که در ضمن یک فرد است با آنچه در ضمن فرد دیگر است متفاوت است .
جواب سوم :
جوابی که ما در مقدمات عرض کردیم که اصلا استصحاب کلی استصحاب شخص است و استصحاب وجود خارجی است و کلی بما هو کلی مفهومی بیش نیست و جامع به ما هو جامع یک مفهوم انتزاعی بیش نیست و منظور ما از استصحاب کلی استصحاب شخصی است یک وقت این میز به عنوان شخصی برای من معلوم است و یک وقت به عنوان کلی درست است احکام روی وجودات خارجیه می رود اما به کمک عنوانی است در نتیجه این عناوینی که احکام توسط آن عناوین روی افراد می رود یک وقت عناوین شخصی است و یک وقت عناوین کلی است اگر آن عنوان شخصی باشد می شود استصحاب شخص مثلا می گویند زید پشت در نشسته بود الان هم نشسته اما یک وقت می گوییم یک انسانی پشت در نشسته که اینجا هم همان وجود پشت در را استصحاب می کنیم اما به عنوان انسان
اما مقام ثانی : اقسام استصحاب :
تا قبل از مرحوم خوئی ره استصحاب کلی سه قسم داشت ولی مرحوم خوئی ره قسم رابعی هم به آنها اضافه کرده حالا این قسم رابع لبش به قسم ثالث بر می گردد یا چیز جدایی است تعرض می کنیم .
قسم اول : همان استصحاب شخصی است اما با عنوان کلی :
یقین داریم به تحقق فردی و شک در بقاء همان فرد می کنیم مثلا یقین داریم به تحقق زید در اتاق و شک در بقاء زید می کنیم در اتاق می شود اگر استصحاب زید کنیم می شود استصحاب شخص و اگر استصحاب انسان کنیم می شود استصحاب کلی .
صورت دیگر برای قسم اول استصحاب کلی :
مرحوم صدر ره یک صورت دیگری برای قسم اول بیان فرموده و آن این است که :
یقین دارم به وجود انسان یا در ضمن زید یا در ضمن عمر یعنی یقین دارم ۸ صبح زید یا عمر وارد اتاق شدند و شک دارم در بقاء کلی در ضمن زید یا عمر یعنی اگر زید باشد احتمال بقاء می دهم و اگر عمر هم باشد احتمال بقاء می دهم .
در استصحاب کلی قسم دوم اگر زید باشد یقین دارم که مرتفع شده اما در اینجا در هر دو احتمال بقاء دارند
اینجا هم استصحاب کلی بلا اشکال است و اشکالاتی که بر قسم دوم وارد می شود در اینجا وارد نمی شود
دو مطلب باید بحث شود :
مطلب اول : این استصحاب فی نفسه ارکانش تمام است یا نه ؟
مطلب دوم : استصحاب فرد ما را بی نیاز از استصحاب کلی می کند یا نه ؟
مطلب اول : تمامیت ارکان استصحاب کلی قسم اول :
تمامیت ارکان این استصحاب جای شبهه نیست یقین دارم به وجود انسان در آن سابق و الان شک در بقاء انسان داریم استصحاب می کنیم و جریان استصحاب در این قسم اول مما لا ریب فیه است .