بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی محمد و آله الطاهرین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.
شنبه ۲۴/۱۱/۹۴
الامر العاشر
آیا الفاظ وضع شده اند برای خصوص صحیح یا اعم از صحیح و فاسد؟
اما این که کسی احتمال دهد که الفاظ وضع شده باشند برای معنای فاسد نه قائل دارد و نه معنای معقولی.
مرحوم آخوند قبل از ورود در بحث امور خمسه ای را به عنوان مقدمه متذکر می شود و بعد از آن در مقام اول به بحث از الفاظ عبادات و در مقام ثانی به بحث از الفاظ معاملات و در مقام ثالث به بحث از ثمرهی این بحث می پردازد.
امر اول (ابتناء این مسئله بر ثبوت حقیقت شرعیه)
مرحوم آخوند می فرماید بناء علی ثبوت حقیقه شرعیه واضح است که این بحث مجال دارد به این نحو که بگوییم «آیا شارع این الفاظ را وضع نموده برای معانی جدیدهی صحیح یا اعم از صحیح و فاسد؟».
اما اگر کسی حقیقه شرعیه را منکر شد (کما این که ما عرض کردیم) آیا باز هم برای این بحث مجالی هست یا نیست؟
تصویر اول برای جریان نزاع
آخوند در کفایه می فرماید غایه ما یمکن ان یقال فی تصویره مبتن علی مقدمتین:
مقدمه اولی: درست است که شارع مقدس لفظ صلاه را در معنای جدید، مجازا استعمال کرده ولی ابتدا آن معنای مجازی را در نظر گرفته که مناسبت و علاقه دارد با معنای لغوی و بعد از آن، معنای مجازی دوم را که علاقه و مناسبت دارد با معنای مجازی اول (نه با معنای حقیقی) در نظر گرفته که اصطلاحا به این کار می گویند سبک مجاز از مجاز. مثل این که لفظ اسد ابتداءً در رجل شجاع استعمال شود چون با حیوان مفترس علاقه و مناسبت دارد و بعد همین لفظ اسد، مجازا در کسانی که رجز خوانی می کنند ولو این که انسان ضعیفی باشند، استعمال شود اگر چه این معنای ثانی مناسبت با حیوان مفترس ندارد وفقط مناسبت با رجل شجاع دارد چون رجل شجاع است که رجز خوانی می کند.
مقدمه ثانیه: بنای شارع مقدس بر این باشد که هر وقت بخواهد معنای مجازی اول را تفهیم کنم فقط قرینه صارفه از معنای حقیقی می آورد و هر وقت معنای دوم را بخواهد اراده کند، قرینه معینه هم می آورد.
بنابر این دو مقدمه بحث صحیح و اعم مجال دارد زیرا در این صورت بحث می کنیم که آیا معنای مجازی اول که مناسبت دارد با معنای حقیقی، معنای صحیح است یا اعم از صحیح و فاسد؟ و طبق مقدمه دوم این بحث، چنین نتیجه خواهد که اگر فقط قرینه صارفه بود، لفظ را حمل می کنیم بر معنای مجازی اول یعنی اگر گفتیم معنای مجازی اول، صحیح است با مجرد قرینه صارفه باید حمل کنیم بر معنای صحیح و اگر گفتیم اعم است باید حمل کنیم بر معنای اعم، چون معنای دوم علاوه بر قرینه صارفه احتیاج به قرینه معینه هم دارد.
اشکال آخوند بر این دو مقدمه
مرحوم آخوند به این تصویر و به این دو مقدمه اشکال می فرماید: اگر چه این تصویر ثبوتا مشکلی ندارد ولی چطور می شود این دو مقدمه را اثبات کرد؟! یعنی ملتزم شد شارع سبک مجاز از مجاز فرموده و نیز به مجرد قرینه صارفه برای مجاز اول اعتماد کرده باشد و برای مجاز دوم احتیاج به قرینه معینه باشد.
اشکال آقای صدر
اشکال بر اشکال آخوندره: شبهه ای نیست که معانی مجازیه در عرض هم نیستند و یک معنای مجازی اشبه به موضوع له است و علاقه و مناسبتش با معنای حقیقی بیشتر است و یک معنای مجازی شباهتش کمتر و از معنای حقیقی دورتر است حتی اگر سبک مجاز از مجاز نباشد زیرا ممکن است هر دو معنای مجازی مناسبت با خود معنای حقیقی داشته باشند.
لذا همانطوری که می گوییم اذا دار الامر بین المعنی الحقیقی و المعنی المجازی، معنای حقیقی به ذهن خطور می کند به همان دلیل اذا دار الامر بین المعنی المجازی الاقرب و بین المعنی المجازی الابعد، معنای مجازی اقرب به ذهن خطور می کند، چون اقتران بین لفظ و آن معنای مجازی اشد از معنای دوم است.
اما این اشکال وارد نیست زیرا آخوند ادعای استحاله نفرموده تا شما بگویید طولیت بین معانی مجازی ممکن است. بلکه ایشان می فرماید چطور می شود ثابت کرد که شارع این دو معنای مجازی را طولیا استعمال کرده و هم چنین در معنای مجازی اول به قرینه صارفه اعتماد کرده و در معنای دوم قرینه معینه هم آورده که عمده همین مقدمه دوم است.
ان قلت: در نظر آقای صدر عمده، مقدمه اول است زیرا اگر طولیت اثبات شد مقدمه ثانیه مما لابد منه خواهد بود و دیگر احتیاجی به اثبات آن نیست تا مرحوم آخوند اشکال بفرماید «و أنّى لهم بإثبات ذلک»، چرا که علی فرض الطولیه، مجرد قرینه صارفه، معنای مجازی اقرب را به ذهن می آورد و آوردن قرینه معینه بر آن لغو است.
قلت: اگر چه این کلام، معنای معقولی دارد ولی اثبات این مطلب مشکل است که یک معنای مجازی نسبت به معنای مجازی دیگر، توسط متکلم و یا در استعمالات عرفیه به حدی بیشتر استعمال شود که موجب انصراف لفظ (در صورت عدم اراده معنای حقیقی) به آن معنای مجازی شود (البته به حد وضع تعیّنی نرسد). لذا مرحوم آخوند اشکال می کند که چگونه می شود اثبات کرد که صحیح (بنابر قول به صحیح) و یا اعم (بنابرقول به اعم) همان معنایی است که احتیاج به قرینه معینه ندارد.
ان قلت: وقتی از لفظ، تبادر می کند معنای اعم و یا صحیح از آن کشف می کنیم که مجاز اول همان معنای متبادر بوده.
قلت: این احتمال وجود دارد که شارع در زمان خود، لفظ صلاه را در معنای جدیدش در صحیح و اعم در عرض هم استعمال می کرده و استعمال هیچ کدام بیشتر از دیگری نبوده و یا حتی استعمال در یک کدام از معانی (مثلا معنای صحیح) بیشتر بوده که به مرور زمان در اثر گسترش اسلام ظاهری و تشویش اذهان مسلمانان، استعمال در یک معنای دیگر بیشتر شده باشد و همین سبب شده باشد که اکنون این معنا متبادر باشد[۱].
اما اشکال آقای صدر بر اصل این تصویر: تصویر شما در صورتی درست است که این بحث دائر مدار بین صحیح و فاسد می بود نه صحیح و اعم زیرا اگر معنای اقرب، صحیح باشد، اعم قرینه معینه می خواهد ولی اگر اعم باشد، احتیاج معنای صحیح به قرینه معینه بی معناست بنابراین این تصویر اشکال ثبوتی دارد.
توضیح اشکال: بنابر این فرض که معنای اقرب، اعم باشد یعنی اعم است که مناسبت با معنای حقیقی دارد، از آنجا که صحیح یکی از مصادیق اعم است، صحیح نیز با معنای حقیقی در همان مرتبه، مناسبت خواهد داشت و دیگر احتیاج به قرینه معینه بر صحیح نیست و به طور خلاصه طولیت صحیح برای اعم بی معناست.
به نظر ما این اشکال وارد نیست و اصل تصویر معقول است زیرا اگر مثلا بخواهیم انسان را در زید استعمال کنیم با وجود این که زید یکی از مصادیق انسان است این استعمال، استعمال کلی در فرد و مجاز است و احتیاج به قرینه معینه نسبت به زید دارد. هکذا در مقام اگر می خواهید لفظ صلاه را در جامع و اعم استعمال کنید (بنابر این فرض که معنای اول اعم باشد) فقط قرینه صارفه می خواهد ولی اگر در صحیح می خواهید استعمال کنید قرینه معینه هم می خواهد. پس این که صحیح فردی از جامع است به این معنا نیست که در ردیف جامع است.
ان قلت: پس باید وقتی گفته می شود «رأیت انسانا» و مقصود زید است باید مجاز باشد و حال آن که چنین نیست.
قلت: در آن فرض از باب تعدد دال و مدلول است اما فرض ما این است که کسی می گوید «رأیت انسانا» و انسان را در زید استعمال می کند که این استعمال، مجاز است.
فتلخص مما ذکر نا این تصویر اشکال ثبوتی ندارد و اما اشکال اثباتی آخوند نیز بلا اشکال است.
[۱] ان قلت: به اصل عقلائی عدم نقل رجوع می کنیم.
قلت: اصل عدم نقل در چنین مواردی که احتمال می دهیم از یک معنای مجازی نقل به معنای مجازی دیگر پیدا کرده باشد، محرز نیست.