تقریر اصول-یکشنبه ۲۰دی۹۴-سیداحمداحمدی

یکشنبه ۲۰/۱۰/۹۴

*معنای جمله انشائیه و فرق آن با جمله خبریه:

بعد از آنکه جمله خبریه را به حکم به ثبوت شیء لشیء یا سلب شیء عن شیء معنا کردیم، فرق این جمل با جمل انشائیه در چیست؟

*کلام آخوند:

لایبعدکه اختلاف بین جمله خبریه و جمله نشائیه مثل اختلاف حرف و اسم باشد.

همانگونه که در حرف و اسم موضوع له و مستعمل فیه یکی است و اختلاف علقه وضعیه است، اخبار و انشاء هم همینطور است چراکه گاهی جمله «زید قائم» استعمال می شود به قصد حکایت از خارج که در این صورت، جمله می شود خبریه و یک وقت استعمال می شود به قصد ایجاد معنا در وعاء خودش که در این صورت جمله می شود انشائیه.

برای تحقیق در این بحث باید در سه مقام، بحث کنیم:

مقام اول: الفاظ مشترکه در اخبار و انشاء مثل «بعت» یا «انکحت» یا «انت طالق» وقتی در انشاء استعمال می شوند با وقتی در اخبار استعمال میشوند چه فرقی دارند؟

مقام دوم: صیغ مختصه مثل «اضرب» که مختص در انشاء است و «زید قائم» که مختص در اخبار است، چه فرقی با هم دارند و مستعمل فیه در اینها چیست؟

مقام سوم: آخوند که می فرماید «ثم لا یبعد أن یکون الاختلاف فی الخبر و الإنشاء أیضا کذلک» ‏مقصودش صیغ مختصه است یا صیغ مشترکه و یا مطلق صیغ؟

مقام اول:

در تبیین معنای صیغ مشترکه به ذکر سه مبنا می پردازیم:

مبنای اول:

قول اول: مختار آخوندومرحوم آقای خوئی:

مستعمل فیه «بعت» وقتی که در اخبار استعمال می شود و مستعمل فیه «بعت» وقتی که در انشاء استعمال می شود یکی است.

«بعت» معنایش این است که اسناد می دهد ماده را به متکلم یعنی ثبوت بیع برای متکم. این نسبت وثبوت بیع به متکلم به دوصورت است:

صورت اول:گاهی به داعی حکایت از خارج است که در این صورت اخبار است .

صورت دوم:گاهی به داعی ایجاد این معنا در خارج است که در این صورت  انشاء است.

بنابراین اختلاف «بعت» اخباری با «بعت» انشائی در داعی است. این مبنا،

اشکال محقق عراقی:

اگر کسی درمقام هزل می گوید «بعت کتابی» یا «ملکتک السماء» و در مقام استهزاء است، آیا انشاء صورت گرفته یا نه؟ قطعا انشاء هست.

حال میگوییم:

اگر قصد ایجادمعنا،مقوّم انشاء است:

باید در مواردی مثل هزل، انشاء صادق نباشدچراکه این قصدووجودندارد و حال آنکه بالوجدان صادق است .

اگر قصد ایجاد معنادخیل در قوام انشاء نیست:

کدام قصد است که دخیل در قوام انشاء است ؟زیرا انشاء بدون قصد محقق نمی شود.

بنابراین به جهت رفع این اشکال ملتزم به مبنای دیگری می شویم:

*مبنای دوم (محقق عراقی):

انشاء واخبارفرقشان درمحکی است نه در حکایت .

توضیح:

چه درجملات اخباریه وچه جملات انشاییه، قصد حکایت هست لکن فرق دراین است که:

در اخبار: محکی،ثبوت نسبت بیع به متکلم که در خارج مع غض النظر از این کلام  موجوداست و متکلم می خواهد این نسبت را حکایت کند.

در انشاء: محکی نسبت ایقاعیه و ایجادیه است.یعنی ایجاد نسبت بیع به متکلم را می خواهد حکایت کند، لکن ایجادی که در طول این کلام موجود می شود و با غمض عین از این کلام چنین محکی ای وجود ندارد.

وان شیت قلت:

در انشاء،محکی در طول حاکی است و در اخبار،محکی ربط به حاکی ندارد و بدون آن هم وجود دارد.

مبنای سوم:

این مبنا به آقای صدر نسبت داده شده است:

جمله تامه وضع شده برای نسبت و ربط زیدوقایم درذهن وضع شده است،به این معنی که این نسبت و ربط در حقیقت افناء مفهومی در مفهوم دیگر است.

توضیح:ذهن باقدرتی که داردمفهوم زیدرادرمفهوم قایم افناءمیکند. این افناء دو سنخ است:

سنخ اول:افناء تصادقیه و اتحادیه:در جمل خبریه هست .

یعنی:در جمله «زید قائم» زید را در قائم افناء می کند به نحوی که این دو با هم متحد باشند.

سنخ دوم:افناء ایجادیه:در جمل انشائیه هست:

در جمله «انت حر» هم افناء هست لکن افناء ایجادیه یعنی به وسیله این افناء ایجاد معنا می کند. درنتیجه:

معنای جمله خبریه متفاوت از معنای جمله انشائیه است چراکه افناءدوقسم است.نه این که فقط در داعی تفاوت داشته باشند.

البته درذیل کلام بیان میکندکه مرحوم صدراین مبنی رادرصیغ  مشترکه قبول داردنه صیغ مختصه.

*بررسی این سه مبنی:

اما مبنای اول:

دراینجادوگره وجوددار:

گره اول:اشکال مرحوم اغاضیاءاست(تقریبش گذشت):

محقق عراقی در ذهن شریفش این است که وقتی کسی هذلا می گوید« بعت هذا الکتاب»، تملیک کرده وقصدی وجودداردکه مقوم این تملیک است ویک داعی هم باید پیدا کنیم که موجب فرق بین این تملیک هذلی و تملیک جدی باشددرحالی که ماچنین داعی نمیتوانیم بیابیم.

امامابه ایشان دواشکال داریم:

اشکال اول:

مقدمه:

درباب طلب مااقسام طلب های مخلتفی راداریم:

طلب حقیقی،طلب امتحانی وطلب تحقیری وقس علی هذالاقسام فعلله وتفعلله.

دراین مواردمختلفه طلب دوچیزوجوددارد:

اول:در این مواردمتکلم واقعا قصد طلب کرده است وطلب انشائی وجوددارد.

دوم:داعی بر طلب انشائی هم وجودداردوباین معنی که آیا داعی بر این طلب این است که فعل در خارج محقق شود یا اینکه داعی اش این است که می خواهد مسخره کند و هکذا.

بابیان این مقدمه میگوییم:

امادر بیع تفکیک بمعنی اقسام مختلف طلب که درفوق بیان شد،وجودندارد.

بدین معنی که یک بیع انشائی داشته باشیم و یک بیع حقیقی که بیع انشائی و حقیقی هر دو انشاء بیع باشند و در داعی فرق کنند.اینچنین تفصیلی دربیع وجودندارد.

ان شیت قلت:

مامیگوییم: تملیک هذلی اصلا تملیک نیست چراکه متکلم در «بعتک هذا الکتاب» قصد تملیک نمیکند و فقط درحال تکلم لفظی ست. مثل کسی که می خواهد دندانهای جدیدش را امتحان کند.

اشکال دوم:

برفرض که ازاشکال فوق رفع یدکنیم همین اشکالی که محقق عراقی به آخوندمیفرمایدبخودایشان هم وارداست.

توضیح:

محقق عراقی فرمود:

اختلاف بین اخبار و انشاء در محکی است.چراکه محکی در اخبار، ثبوت شیئ لشیئ باغمض عین ازکلام است ولی در انشاء، متکلم نسبت کلامیه را ایقاع می کند تا به وسیله آن حکایت از ایجاد نسبت ایقاعیه بین بیع و متکلم کند.

ما سوال می کنیم:

ایجاد نسبت ایقاعیه آیا قصد می خواهد یا نمی خواهد؟

اگر بگویید قصد نمی خواهد:

اشکال می کنیم که انشاء ازامورقصدی است.

اگربفرمایید قصد می خواهد:

اشکال میکنیم این قصدبه چه معنی است؟ شما وقتی می خواهید قصد را معنا کنید میگویید به قصد ایجاد این معنا. خوب قصد ایجاد معنا همان مبنای اول شد و بعد به شما  اشکال می شود که هذل چه خواهدشد؟.

لذامحقق عراقی در واقع اشکالی که کرده است راحل نفرموده چراکه با عوض کردن محکی مشکل حل نمی شود و باید آن قصد معنا شود.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *