تقریر اصول-۲۳دی۹۴-سیداحمداحمدی

چهارشنبه ۲۳/۱۰/۹۴

*تتمه بحث صیغ مختصه به اخباروانشاء:

کلام مرحوم صدر:

مختارایشان:

جمله «هل زید قائم»، مثل جمله «زید قائم» مشتمل بر یک نسبت است و آن هم نسبت تصادقیه است ولکن تنهافرقی که میتوان برای این دودرنظرگرفت این است که وعاء تصادق جمله «زید قائم» عالم تحقق است و وعاء تصادق جمله «هل زید قائم» عالم استفهام است.

پردازش به مطلب:

سوال:سرّاینکه مرحوم اصفهانی واغاضیاءملتزم به وجوددونسبت شده اندچیست؟

جواب:

آنچه باعث التزام محقق عراقی و محقق اصفهانی به وجود دو نسبت شده انداین است که این اعلام چنین برداشت کرده اند که اگر جمله «هل زید قائم» مانند جمله «زید قائم» مشتمل بر یک نسبت باشد و آن هم نسبت تصادقیه، پس دیگر فرقی بین دو جمله نخواهد بود.

ایشان درادامه میفرمایند:

مامیگوییم درجمله «هل زید قائم» یک نسبت وجوددارد،ودرعین حال انشاءبااخبارمتفاوت است به این بیان که:

هر نسبت تصادقیه ای سه رکن دارد. دو رکنش طرفینِ نسبت است و یک رکن وعاء و ظرف تصادق است.

وعاء تصادق جمله «زید قائم» عالم تحقق است و وعاء تصادق جمله «هل زید قائم» عالم استفهام است و فرق این دو جمله در همین وعاء تصادق است.در تمنی و ترجی و طلب هم همنیطوراست.

*اشکالات بر کلمات شهیدصدر:

اشکال اول:

درجلسه ماضیه بیان شدکه وعاءاستفهام،تمنی وترجی برای ماقابل تصورنیست.کمابیناه

اشکال دوم:

فرمایشی که محقق اصفهانی در نهایه الدرایه فرموده غیر از کلامی است که آقای صدر نقل می کند و نسبت می دهد کما این که بعضی از مقررین درس ایشان نیز به این مطلب اشاره فرموده اند.

همچنین است کلام محقق عراقی در نهایه الافکار ولی آقای صدر این مطلب را از بدایه  الافکار نقل می کند.

محقق اصفهانی می فرماید:

خلاصه نظرایشان:

«اضرب» مشتمل بر نسبت ایقائیه ارسالیه هست بین متکلم و مخاطب و ماده.

توضیح:

مقدمه:

اگر کسی را در خارج هُل دهند،شخص محرِک که تحریک خارجی می کند تحریکش را نمی بیند ودرواقع تحریک، ملحوظ بالذات نیست وملحوظ آلی ومرآتی است،بلکه آنچه که ملحوظ بالذات است ماده است که آن را از مخاطب می خواهد.

حال درمانحن فیه میگوییم:

در بعث انشائی نیز، ارسال مخاطب نحوالماده رادیده میشودکه«اضرب»استعمال درآن شده است و فقط ماده را از جانب مخاطب می بیند. خلاصه این نسبت ارسالیه مصداق بعث است نه این که نسبت ِبین بعث وضرب باشد.لذامیگوییم«اضرب»مشتمل برنسبت ارسالیه بین ماده ومخاطب است.

ودرادامه میفرماید:

فرق جمله «اضرب» با جمله «أبعثک نحو الضرب» که اخبارا گفته می شود این است که در جمله «أبعثک نحو الضرب»  نسبت، بین بعث و ضرب است و بعث ملحوظ مستقل و بالذات است، ولی در جمله «اضرب» نسبت، بین ارسال مخاطب و ضرب است که خود این ارسال و نسبت مصداق بعث است.

همین کلام را آغا ضیاء در نهایه الافکار دارد.

*مبنای محقق خوئی در معنای صیغ ممحّضه در انشاء:

جمل انشائیه وضع شده اند برای اینکه دلالت کنند برقصدابرازاعتبارطلب ضرب از مخاطب.

سوال:ملتزم شدن به کلام مشهورکه میفرمایندانشاءیعنی استعمال لفظ درمعنا به قصدایجاد آن در خارج،چه محذوری دارد؟

جواب:

مسلک مشهورمعقول نیست چراکه مقصود از ایجاد،سه فرض دارد:

فرض اول:ایجاد تکوینی است:

واضح است که الفاظ در سلسله علل این امور تکوینی نیست و موجب ایجاد مثلا ضرب تکوینی نمی شود.

فرض دوم:مقصود وجود در عالم اعتبار است:

امور اعتباری قوامش تنها وابسته به اعتبار است و نیازی به لفظ ندارند.

فرض سوم: مقصود، وجود انشائی است:

همانطور که در اشکال بر کلام آقای صدر بیان کردیم و گفتیم که وعاء استفهام به این نحوی که در مقابل وعاء خارج و ذهن باشد امری غیر قابل تصور است، وجود انشائی نیز همینطور است و قابل تصور نیست.

*جواب اشکال محقق خوئی بر مشهور:

جواب مرحوم روحانی:

سه نوع تملیک وجود دارد:

اول:تملیک عند المتعاقدین:در این صورت احتیاجی به ابراز نداردوبصرف اعتبارشکل میگیرد

دوم:تملیک عند العقلاء:احتیاج به لفظ وصورت ابرازدارد.

سوم:تملیک عند الشارع: احتیاج به لفظ وصورت ابرازدارد .

فرمایش مرحوم آقای خوئی زمانی تمام است که تملیک عندالمتعاقدین منظورنظرباشدولی دردوفرض دیگرکه تملیک به صرف اعتبارشکل نمیگیرد،اشکال واردنیست.

اشکال برکلام مرحوم روحانی:

لازمه کلام مرحوم روحانی این است که در جایی که عُقلا یا شرع اعتبار نداشته باشند مانند بیع غاصب و سارق و بیع مفلس یا بیع صبی غیر ممیز، بیع صادق نباشد و حال آن که در این موارد هم، انشاء صورت گرفته و ایجادی محقق شده و بیع صادق است. (به شرط آنکه ابراز هم شده باشد)

جواب استادبه مرحوم آقای خوئی(مختار):

جوابی که به مرحوم روحانی می دهیم تا این اشکال بر ما وارد نباشد این است که بین دو مفهوم نباید خلط شود: یکی مفهوم بیع و دیگری مفهوم تملیک. اگر در ذهن بدون حرف زدن اعتبار می کنیم کتاب را ملک زید در مقابل فلان مقدار و شخص مقابل هم بدون ابراز قبول می کند؛ این اعتبارِ بدون ابراز ملکیت را عرف بیع نمی گوید چرا که اگر واضع بگوید در صورتی بیع را برای تملیک وضع کردم که ابراز کند، این وضع اشکالی ندارد.

جالب این است خود آقای خوئی در منهاج الصالحین می فرماید و لایتحقق البیع او الاجاره او المزارعه … بمجرد النیه بل یحتاج الی الابراز لفظ او فعل او اشاره.

لذا به مرحوم آقای تبریزی عرض می کردیم که لازمه این مبنای آقای خوئی این است که تا زمانی که مرحوم آقای خوئی نیامده بودند همه نکاح ها باطل باشد زیرا صیغه «انحکت» را طبق مسلک مشهور جاری می کرده اند.

ایشان فرمودند: وقتی شارع، نکاح مسیحی و یهودی را قبول کرده و فرموده «لکل قوم نکاح» پس این نکاح را هم قبول کرده.

عرض می کردیم پس اگر این طور باشد تمام شروطی که در عقد نکاح ذکر می کنند، بلاوجه است چون حداقل نکاح نادرست شیعه، مانند نکاح یهودی که هست.

*حقیقت انشاء :

همانی است که محقق عراقی و محقق اصفهانی فرمودند یعنی استعمال «اضرب» در نسبت ارسالیه مخاطب به قصد ایجاد معنا اما داعی برایجاد طلب ممکن است تعجیز یا امتحان یا تحقیر باشد یا طلب واقعی.

*مقام ثالث:حل عبارت آخوند:

آخوند که فرمود:

فرق بین اخبار و انشاء در علقه وضعیه است یعنی صیغه اخبار وضع شده برای ثبوت شیء لشیء به قصد حکایت وصیغه انشاء وضع شده برای ثبوت شیء لشیئ اگربه قصدایجاد باشد بنابراین در انشاءواخبارمانند حروف، موضوع له و مستعمل فیه یکی است.

اما مقصود آخوند از این عبارت چیست؟

بعضی مثل میرزا علی ایروانی ره فرموده اند نظر آخوند به صیغ مشترکه است مانند «بعت».

امامامیگوییم :

نظرآخونددرصیغ مشترکه نیست .

دلیل:

دربحث گذشته بیان شدکه اگرابتداءرا آلیاومراه للغیر لحاظ می کنیم، در این صورت لفظ «من» برای آن وضع شده واگراستقلالا لحاظ می کنیم که در این صورت لفظ «ابتدا» برای آن وضع شده است وحال آنکه مستعمل فیه وموضوع له وحدانی بود.

حال درمانحن فیه میگوییم:

لازمه این فرمایش شمااین است که اگر برای قصد حکایت باشد لفظ «بعت» و اگر برای قصد ایجاد باشد لفظ «بع» برای آن وضع شده است،مثل ابتداءوحال آنکه معلوم است که چنین تعبیری بی معناست.

بنابراین به نظر می رسد مقصود آخوند صیغ ممحضه بوده مانند «إضرب» و «اطلب منک الضرب» که اگر به قصد حکایت از خارج است باید گفته شود «اطلب منک الضرب» و اگر به قصد ایجاد است باید گفته شود «إضرب».

هذاتمام الکلام فی معنی الانشاء

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *