متن اصول ، جلسه 289 ، سه شنبه ، 19 دی 96

سه شنبه 19-10-96 (جلسه 289)

 

کلام در این بود که آیا موافقت امرغیری و اطاعت امر غیری استحقاق ثواب داره یا نداره دو تا مطلب در اینجا هست یکی اینکه آیا شخصی که مقدمه رو اتیان میکنه استحقاق ثواب دارد  یا نداره

مطلب دوم این است که اگر کسی مقدمه رو میاره و ذی المقدمه رو میاره آیا دو تا ثواب داره یا یک ثواب داره

مرحوم آقای خویی میفرماید کسی که مقدمه رو میاره مستحق ثوابه و کسی که مقدمه رو میاره و ذی المقدمه رو میاره دو تا ثواب داره مرحوم آخوند فرمود کسی که مقدمه رو میاره اصلا بر مقدمه ثواب نمیبره بله بما اینکه شروع میشه در امر نفسی موجب ازدیاد و کثرت حجم ثواب میشه در ذیالمقدمه دو تا ثواب هم نیست یک ثوابه منتها یک ثواب زیاد وحجیم و کثیر .

مرحوم آقای ایروانی فرمود نه کسی که مقدمه رو میاره خودش ثواب داره چرا به خاطر اینکه خود اتیان مقدمه و مخالفت امر غیری این در واقع حق مولا رو ادا میکنه تعظیم مولا میکنه انقیاد مولا میکنه بله دو تا ثواب داره یا دو تا ثوواب نداره ظاهر فرمایشات آقای ایروانی هم همینه که دو تا ثواب داره مرحوم آقای ایروانی و آقا ضیا عراقی رحمه الله علیه در این جهت با آقای خویی و آقای ایروانی موافق که کسی که موافقت امر غیری میکنه مستحق ثوابه اما کسی که امر غیری رو میاره و امر نفسی رو میاره دو تا ثواب داره نه  یک ثواب داره چرا چون فرمود موضوع ثواب اطاعت امر نفسی نیست موضوع ثواب تسلیم مولاست این که عبد منقاد مولا باشه و این تسلیم چطور که  صدق میکنه در صورت اتیان ذی المقدمه صدق میکنه در صورت اتیان مقدمه هر دو یکی است اگر کسی مقدمه رو آوردبه قصد  توسل به ذی المقدمه به قصد اینکه ذی المقدمه رو اتیان بکنه عنوان تسلیم بر این منطبق مستحق ثواب هم هست امادو تا ثواب داره ؟ نه یک ثواب داره چرا  چون این تسلیم از اول که مثقدمه رو شروع میکنه تحقق پیدا میکنه ادامه داره تا که ذی المقدمه رو میاره کا اینکه در ناحیه مخالفت طغیان واحد از اونجا شروع میشه تا آخر که ذی المقدمه رو میاره پس در اصل اینکه موافقت امر غیری ثواب داره این شبهه نداره در اینکه آیا کسی که مقدمه رو میاره یا ذی المقدمه رو میاره دو تا ثواب داره یا یک ثواب داره ؟

میفرماید یک ثواب داره چون یک تسلیم یک طغیان چرا آقا ضیا مگر شما نمیفرمایید کسی مقدمه رو میاره تسلیم صدق میکنه   چرا خوب کسی هم که ذیالمقدمه رو میاره تسلیم صدق میکنه خوب این دو تا تسلیم میشه چرا یک تسلیم ؟ میفرماید نه تعدد تسلیم عبد و تعدد طغیان عبد و تعدد تسلیم عبد تابع غرض است اصل تسلیم منظور نیست ولی تعددش تابعه مقدمه ذی المقدمه همه یک ثواب دارند دو تا ثواب نیست

خوب اگر کسی مقدمه رو آورد بعد پشیمان شد بدا براش حاصل شد پشیمان شد میفرماید از حینی که پشیمان میشه رافع استحقاق ثواب میشه این مثل کشف حکمی به حساب مثل شرط متاخر نیست از حینی که منصرف میشه این رافع استحقاق ثواب بعد میفرماید کان لم یتحقق استحقاقه فیالخارج گویا اصلا تسلیمی از این عبد در خارج محقق نشد کما اینکه برعکس اگر این شخص شروع کرد به اتیان مقدمه بعد یه مانعی پیش آمد موتی مرضی غیر ذلکی که در اختیار عبد نبود و این منتهی شد به ترک ذیالمقدمه این مستحق ثوابه در طغیان هم همینطوره اگرکسی گفت آقا برو ویزا بگیر میرم میگیرم حج نمیخوام برم اما اگر پشیمان شد گفت نه میرم حج از حینی که بدا حاصل میشه طغیان را ترک بکنه هتک را ترک بکنه این از اون حین اسحقاق عقاب رو رفع میشه و کان لم یتحقق طغیان من العبد و هتک من العبد ولی اگر نه این شخص براش ترک ذی المقدمه ولکن مجبور میشه به اتیان این طاغی کسی بنا داره نماز نخونه مقدمات هم ترک کرد ولی مرد قبل از این که به ضمان ذیالمقدمه برسه این مستحق عقاب

پس یک عقاب یک ثواب ولی موافقت امر غیری ثواب داره و مخالفت امر غیر هم عقاب داره

ـــ پرسشگر : این نمیگه از باب تجری ؟

نه نمیگه از باب تجری از باب اینکه خودش مخالفت امر غیری کرده از باب تجری نیست نه اون تجری اصطلاحی  این خودش گفت که طغیان و تسلیم چطور اینکه در موافقت امر نفسی صادق امرنفسی صادق در امر غیری هم صادقه

ـــــ

اول اون که اونها اشکاله کاری با تجری اصطلاحی نداره چون تجری اصطلاحی ذیالمقدمه منجر  میشه آب رو که خیال میکنه خمره میخوره این تجری اصطلاحی از این نشده چون تجری اصطلاحی این است که خیال میکنه این آب خمر  میخوره بعد میفهمه آب بوده اینجا نه اصلا نمیرسه مانعی پیش میاد

یک تجری اصطلاحی نیست آقای صدر دیروز عرض کردیم همین فرمایشات آقا ضیا رحمه الله علیه را به حساب داره و دو کلمه اضافه داره که ای کاش ان دو کلمه رو اضافه نمیکرد و لی درعین حال بحث را منسجم کرده ولی درمدعا با آقای صدر مخالفه البه در مدعا هم مخالفه کلمات آقای صدر دراین تقریراتش حتی در خود بحوثش مضطرب یک تناقض ما داره حالا من چون  جمع بندی کرده زود نقل میکنم بازی ها کلمات ایشون رو شروع بکنید

آقا ضیا قبول کرد که که کسی که مقدمه رو میاره این مستحق ثوابه چون عنوان تسلیم برش منطبق اما ایشون درمدعا کلماتش مختلف بعضی کلماتش تصریح داره که اصلا آتی به امر غیری موافقت امر غیری استحقاق ثواب نداره بعضی از کلماتش که وقتی یخواهد برهان بیاره و مستدل بکن میبینی نظزرشاین این که کسی که مقدمه رو میاره و ذی المقدمه رو میاره دو تا ثواب نداره حالامهم نیست اون کلماتش نه تنها در خود تقریرات هست نه در خود بحوث که اونجا به این مدعا تصریح داره که مقدمه ثواب نداره همونجا اضطراب هست ایشون میگه آقا کسانی که میخوان بگن موافقت امر غیری ثواب داره کسی که قائل به ترتب ثواب به اصل یعنی کسی که مقدمه رو میاره و نماز رو میاره  مثلش مثل کسی که نماز میخونه و روزه میگیره چطور دو تا سببب مستقل اینی هم که مقدمه رو میاره و دیالمقدمه رو میاره دو تا ثواب مستقل میگه این شخص به یکی از این وجوه ثلاثه با ید استناد بکنه که کل این وجوه ثلاثه

وجه اول این که میگه آقا یک کسی که واجب رو میاره با مقدمات طویله مثل یک کسی که مثلا زندگی میکنه در کره مر یخ میگه آقا من میخوام برم مکه اشکال نداره آقا شما میخوای بری مکه باید چهار سال پیش باید حرکت کنی به کره ماه ببینی کی سفینه میاد از کره ماه ببینی کی میاد یه چیزی بعد بری در زمین بعد بری سازمان ملل یک هویت انسانی به تو بدهند بع د چی بشی … بعد بری مکه مگه چه کنم یکی این حج آقا نمیشه یکی هم در شهر مکه محرم شده میپره زود میره اعمال انجام میده اینها دون تا یکی اند اگه هرکسی بگه یکی اند باید بگه خدا عقلش بده اگر اونی که مقدمات طویله و عریضه داره ثوابش زیاده اون یکی ثوابش کمه خوب چرا ؟ غیر از اینک که به خاطر مقدمه ثواب میدن حج که حج اون هم طواف کرده اون هم احرام بسته ، طواف کرده ، اون هم تقصیر کرده ،ذبح کرده ، بیتوته کرده ، رمی کرده خوب چه فرق میکنه پس قطعا اعمال به خاطر چیه ؟ به خاطر ثواب مقدمات او بیشتر ه این رو جواب میده که بله وجدانا فرق هست لازم اعم چون فرق هست مثل این میمونه که میگه آقا ثواب را من به این مقدمات میدم که از کره مریخ امدی به کره ماه بعد به کره زمین بعد این طرف و آن طرف یا نه ثواب را میدم به حج تو حج تو ثوابش بیشتر از حج دیگران ثواب را میدم به حج تو مثل این می ماند که کسی دو تا بنا داره یه بنارو روزی صد هزارتومان میده یه بنایی روز صدو بیست هزار تومان بهش میده میگه آقا میدونی من از کجا میام میگه از کجا میایی میگه من از اسلام شهر میام میدونی ساعت چند از خواب بیدار میشم ساعت سه  تا بیام مترو میدونی ساعت چند برمیگردم میگه آقا تو از اینجا چهار میری میگه تو ازاینجا چهار میری میگه تو نمیدونی چه خبره میگه من به اینها کار ندارم تو اینجا کارمیکنیمن روزی صدو بیست هزار تومان میدم حقوق کارت رو اضافه میکنم نه این که بگم صد هزار تومان برای کارت بیست هزا تومان برای راهت

وجه دوم که کلماتش مضطرب میگه اقا عتاب و عقاب انقیاده تعظیم اکرام مولاست کسی که مقدمه رو آورده تعظیم مولا کرده یا نکرده اگر بگیم نکرده که واقعا باید چوبت زد سوفستایی دیگه کسی گوش به حرف کسی بکنه تعظیم بهتر از این میشه اگر بگی کرده ، خوب ثواب میده بله اگر موضوع ثواب تحصیل غرض مولا بود  مطلوب نفسی مولا بود حق با شماست ولی موضوع ثواب ، تعظیم مولاست ، تکریم مولاست انقیاد در مقابل مولاست و این هم محقق شد که این فرمایش مرحوم آقای خویی رحمه الله علیه  آقا ضیا عراقی و دیگران  اینجا آقای صدر در کلماتش میگه آقا درسته ما یک ثواب انفعالی داریم یک ثواب مولوی داریم موضوع ثواب انفعالی چیه این که انسان فایده برسونه به کسی احسان بکنه به کسی قرض کسی رو برآورده بکنه خوب چرا بهش میگن ثواب انفعالی به خاطر اینکه کسی که به او احسان بشه فایده به او برسانند مقصودش را هدفش را برآورده بکنند این خوشحال میشه فرح درش ایجاد میشه مسرور میشه یعنی منفعل میشه درنفس یه حالتی بهش روی میده این بالطبع یه عوضی میده این عوضی که میده این ثوابی که میده به مقتضای تبعشه این رو بهش میگن ثواب انفعالی یک عقاب انفعالی داریم عقاب انفعالی این است که کسی به کسی ضرر میرسونه کسی به کسی مفسده ای در حق او ایجاد میکنه این انفعال میشه منتها انفعالش در ناحیه ثواب فرح و شادی سرور بود در ناحیه مخالفت غضب و عصبانیت و خشم و اینها میشه غضب میکنه عصبانی میشه این نتیجه میشه که عقاب میکنه این عقابش به مقتضای تبعه یعنی اون انفعال که درنفس این شخصرخ داده اون موجب میشه که طبیعتا یه عکس العملی نشون بده عکس العملش در ضمن عقابه و این ثواب و عقاب انفعالی هم ربطی به مولانداره یه حاکم جائری یه آدم سر خری یه آدم گر رویی ممکنه که امر بکنه و عقاب بکنه ولو اینکه هیچ حق اطاعتی نداره میگه آقا به من ضرر زدی کتکت میزنم یا گوش به حرفم نکردی کتکت میزنم مصلحت منو فوت کردی کتکت میزنم مثل این میماند که میگه بچه بیا ماشین رو هل بدهمیگه نمیام میگه نمیای ؟ شروع میکنه به زدن میگه تو چه حقی داری ؟ میگه حقم زورمه در ثواب انفعالی و عقاب انفعالی به مولویت ربطی نداره یک ثواب مولوی داریم که موضوع ثواب مولوی تعظیم تکریم و انقیاده موضوع عقاب مولوی چیه ؟ هتکه خروج از ذی عبودیت خروج و طغیان بر مولاست پس ما یک موضوع ثواب انفعالی داریم موضوع ثواب انفعالی شد فائده  تحصیل غرضش موضوع ثواب مولوی چیه ؟ تعظیم ، انقیاد، تکریم؛ یک عقاب انفعالی داریم موضوع عقاب انفعالی چیه؟ رسوندن مفسده ، تفویت مصلحت ضرر یک عقاب مولوی داریم موضوع عقاب مولوی چیه ؟موضوع عقاب مولوی هتکه خروج از ذی عبودیت و طغیان بر مولاست حالا قائل مثل آقای خویی میفرماید : ثواب در ناحیه خداوند سبحان ثواب انفعالی نیست چون اونکه ثوابی نمیخواد فایده ای نمیخواد چیزی کم نداره ثواب در ناحیه خداند سبحان چیه ؟ مولویه موضوع ثواب مولوی چی شد ؟ انقیاد مولا عبد ، تعظیم عبد حالا حرفی که آقای صدر داره که عرض کردم مضطربه اینجاست حاکم در موضوع استحقاق ثواب و عقاب عقله موضوع این ثواب و عقاب را چی میدانه ؟ موضوعش را همون ثواب مولوی محض میدانه که تعظیم مولاست یا موضوعش همون ثواب انفعالیه که رساندن فائده به مولا یا نه ، نه اونه نه اینه به تنهایی موضوعش تعبیرش اینه که میگه موضوع این ثواب تعظیمی است که به تعبیر من منجر بشه موصول بشه به اون ثواب انفعالی یعنی اگر کسی تعظیم کرد ولی موصول نشد به ثواب انفعالی این به درد نمیخوره اما اینجا را خوب واضح نمیکنه خوب اینکه منجر بشه به انفعالی آیا ثواب بر مقدمه میدند یا ثواب به مقدمه نمیدند یه پرشی داره اون پرش این که الا ان تعدد موضوعه تعدد موضوع ثواب مولوی و هو تعدد التعظیمات تابع لموضوع الثواب الانفعالی یعنی همش وقتی میخواد بزنه دو تا ثواب و دو تا عقاب رو میخواد بزنه در این بحوث لذا میفرماید آقا کسی که هم مقدمه را میاره هم ذی المقدمه را میاره این دو تا ثواب نداره

اما حرف آقا ضیا : تعدد تعظیم تابع تعدد غرضه ایشون هم میگه تعدد تعظیم شامل تعدد موضوع ثواب انفعالیه  موضوع ثواب انفعالی چیه این که مولا فرح بیاره غرضش حاصل بشه به هدفش برسه میگه آقا در خداوند سبحان که اینها معنا نداره میگه آقا در خداند سبحان یعنی تابع اتیان مامور به نفسیش هست خوب آقای صدر از اول بگو تابع اتیان مامور به نفسیه چرا میای میکنی تابع موضوع ثواب انفعالی بعد میگی ثواب انفعالی که در خداوند سبحان معنا نداره بعد برمیگردی خوب همون اول بگو کما قال المحقق العراقی تعدد تعظیم تابع تعدد مامور به نفسی خوب تا اینجا همشمیزنه به اینکه تعدد رو میخواد نفی بکنه مدعاش رو که ذکر میکنه میگه نه موافقت امر غیری ثواب نداره به استدلال که میرسه استدلام میکنه بر عدم تعدد لذا این معلوم نیست که با آقا ضیا موافقه یا با آقا ضیا مخالف با اینکه یک کلمه هم باز خودش داره اگر کسی مقدمه رو اورد و منجرنشد به اتیان ذی المقدمه مرد یا یک مانعی پیش آمد آیا این ثواب میبره میگه بله چون تعظیم خوب موضع ثواب انفعالی که درست نشد ازاین حرفش معلوم میشه که اصل استحقاق ثواب را نمیخواد بگه استحقاق ثواب در اون تعظیمی است که منجر بشه به موضوع ثواب انفعالی میگه اگر کسی به قصد اتیان ذی المقدمه مقدمه را اتیان کرد ولی خودش نتونست موفق نشد ذی المقدمه را بیاره نه این که عمدا مانعی پیش آمد مرد پایش شکست نتونست میگه نه این قطعا مستحق ثواب از این معلوم میشه که آقای صدر میخوا همون کلام آقا ضیا را بفرماید منتها عبارت هاست حالا تقریره خودشه یا خدا میدونه و الا آقا ضیا واضح بود

دو تا نقض به آقا خویی میکنه آقای خویی شما میفرمایید اگر یک کسی مقدمه را آورد تعظیمه خوب ذیالمقدمه را هم آوردتعظیمه با ز شما آقای صدر الان میگید که یک تعظیم بیشتر نیست خوب بابا یک بعلاوه یک میشه دو مگه شما قبول نداری که کسی که مقدمه را میاره به قصد توسل به ذی المقدمه میگه چرا خوب یک به علاوه یک میشه دو  دو تا نقض داریم یک نقض اینکه کسی که واجب ارتباطی رو میاره میگه واجب ارتباطی کسی که صلاه اولها التکبیر و اخرها التسلیم الله اکبر که میگه امر داره یا نداره تعظیم هست یا نیست ؟ تعظیم هست یا نیست السلام علیکم نو رحمه الله و برکاته رو که میگه چند تا امر میشه چند تا تعظیم میشه یازده تا و حال آنکه همه قبول دارند که یک واجب ارتباطی یک ثواب بیشتر نداره یک عقاب بیشتر نداره و شما اقای خویی جرات میکنی بگی حال مقدمه از حال جزء احسنه قطعا حال جز احسنه چون جز ملاک داره مصلحت داره امر نفسی داره ولی مقدمه چی داره مثل یک آدم لخت فقط به درد کسی که لخت جلوش نگهداری که عورت او پوشیده بشه شما جز اولاست قبول نداری که تعدد ثواب میشه یک به علاوه یک اینجا هم هست چطور شد فرقش با اینجا چیه

ــــــآقای خویی فرمود هرموافقت امری یک مصداق تعظیمه همه اینهایی که میگن چون گفت یک اطاعت تعظیمه این هم یک امر

مستشکل : امر نداره

جزء امر نداره همون میشه امر ضمنی دیگه امره دیگه پس به چی امر خورده امر اصلا خورده به اجزا

مستشکل : یه امر داره

یک امر نیست بیست تا تعظیمه عنوان تعظیمه آیا مولا از تو خواسته رکوع بجا بیاری ؟ میگه آقا در ضمن غیر خوب مقدمه هم خواست در ضمن توسل این یک نقض

نقض دوم اگر یک کسی مقدمه را آورد بعد گفت خدایا من دیگه حال ندارم ای بابا وضو گرفتی ایستادی رو به قبله لباس پوشیدی ؟

ثواب داره ؟ نه ، هان آقای خویی شما باید بگی ثواب داره مگه تعظیم نیست پس ثواب داره پس دو تا نقض شد یک لازمه کلام آقای خویی این است که کسی که مقدمه رو میاره بعد براش بدا حاصل میشه عمدا ترک میکنه ذیالمقدمه را این باید ثواب داشته باشه چرا چون یک تعظیم از او صادر شده ، دو تا نقض اون هم فرمایش آقا ضیا

آقای خویی نمیتواند بفرماید تعظیم شد مشروط به شرط متاخر

این نقض ها به آقای خویی وارد نیست چرا ؟ چون آقای صدر شما قبول داری که اگر کسی مقدمه را بیاره به قصد وصول به ذی المقدمه ولکن موفق نشه مانعی پیش بیاد این ثواب داره چرا ثواب داره چون میفرمایی قطعا اگه کسی  این کار رو بکنه این مستحق تعظیم مولاست اونجایی که ول  میکنه اونجا هم تعظیم مولاست اگر الان یک کسی بلند شد آمد به استقبال شما تا دم در آمد پشیمان شد این نمیگن تعظیم نکرد کسی به قصد حرکت بکنه تعظیمه منتها در استحقاق ثواب و عقاب یه شرط متاخر آقای خویی میگذاره کما اینکه گذاشته این چه نقضی شد آقای خویی میفرماید موافقت امر غیریمستحق ثواب است در صورتی که به خودی خود ول نکنه برای همین نقض کردی حالا اگر کسی به قول اقای علم الهدی بگه تعظیم مشروط به شرط متاخره کسی بگه نه تعظیم عرفا مشروط به شرط متاخر نیست استحقاق عقاب و ثواب مشروط به شرط متاخره که ول نکنه شما هم باید این رو قبول بکنی چون شما هم گیری لذا شما هم گفتی کسی که شروع میکنه در مقدمه این تسلیم و تعظیم مستحق ثوابه منتها به شرط متاخر خوب این نقض آقای خویی این شرط متاخر شما رو همون جا هم میذاره این جواب این نقض اما جواب نقض دوم فردا …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *