بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
جلسه ۱۶۲ (سه شنبه ۳۰/۱۰/۱۳۹۹)
کلام در بحث شرائط خیار تأخیر بود و لکن دیدم بعضی ها راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها متاسفانه نکاتی گفته اند که گفتم در حد وسعمان یک توضیحی عرض کنیم که شاید ان شاء الله ما هم … البته نمی شود گفت که در دفاع از مقام حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها یا رفع مظلومیت بیبی، که اینها غیر از کار فرزندش حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف، کار شخص دیگری نیست و باید به دست آن حضرت رفع مظلومیت و این دفاع انجام شود و لکن خوب در حدی که وظیفه شرعی باشد، عرض می کنیم.
متاسفانه بعضی از جهله ای که درس نخوانده اند و سوادشان در نهایت ضعف است به علاوه بی دینی شان چون جهل با عناد و خباثت، وقتی که همراه می شود، این مشکل است.
دیدم بعضی ها در این فضای مجازی در گریه حضرت زهرا سلام الله علیها در بعضی از روایاتی که مصیبت و گریه و آن شدت حزن و اندوه و وضعیتی که قابل وصف نیست که در طول این سه ماهی که وجود مقدس حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از شهادت پدر بزرگوارشان در قید حیات بودند، مطالبی گفته اند که این میزان گریه یا به این وضعیت یا در جایی به اسم بیت الاحزان، ادعای بدون دلیل و کذب است یا در بعضی از امام زاده ها تکلم کرده اند. من جواب او را نمی خواهم بدهم چون او ارزش و سواد و اعتباری ندارد. ولی من می خواهم مطالبی عرض کنم برای فضلا و طلاب محترم که ان شاء الله علی بصیره باشند و اگر شخص دیگری این مطالب انحرافی را برای مطامع دنیایش بیان کرد، مواظب باشند و گول نخورند و آنها هم به وظیفه شرعیشان عمل کنند.
دیدم در فضای مجازی بعضی از طلاب و افراد جواب مختصری داده اند و لکن خیال می کنم شاید آن اجوبه ناقص باشد و شاید جوابهای دیگر دادهاند و من ندیدهام.
چند نکته مقدمات بحث است که اگر این مقدمات روشن شود، خباثت این شخص، نه جهالتش چون جهالت که طبیعی است برای کسی که درس نخوانده و فقه و اصول کار نکرده چون کسی که فقه و اصول کار نکند هر کار کند در دین بی سواد است. من الی یومنا هذا کسی پیدا نکردم که فقه و اصول کار نکرده باشد و در دین اظهار نظر کرده باشد و خرابکاری نکرده باشد. منتها میزان خرابکاری مختلف است ولی اصل خرابکاری را ندیدهام کسی بدون خرابکاری باشد. لکن خباثت روشن می شود.
نکته اول این است که یک مسئلهای در عروه و منهاج و سائر کتب فتوایی هست که اگر کسی مسئلهای را اشتباهی بگوید، آیا این باید برود رفع اشتباه کند؟ یا واجب نیست که رفع اشتباه کند؟ و در ذیل این مطلب که ارشاد جاهل و بیان حقائق تا کجا لازم است؟ این یک کبری است که در مقام دخیل است و باید روشن شود.
کبرای دوم که در مقام دخیل است و باید روشن شود، حجیت ظواهر، حجیت خبر ثقه، حجیت اماراه، اصول عملیه، در این وقائع تاریخی و جاهایی که اثر عملی نداشته باشد.
کبرای سومی که در این مسئله دخیل است و باید روشن شود این است که نشر کتب ضاله که حرام است، بیان مطالب ضاله که حرام است، مقصود از اینها چیست؟
یک نکته ای هم در آخر عرض می کنم که گلایه ای است از حوزه عملیه مخصوصا حوزه علمیه قم و مشهد و یا سائر حوزه های عملیه ایران و نسبت به حوزه نجف اشرف چیزی عرض نمی کنم چون شاید مطلع نباشم و یا اگر هم مطلع باشم، ممکن است بگویند شما از آنجا اطلاع نداری، اگر چه نسبت به آن هم گلایه هست ولی فعلا در این مقام نیستم.
اما این کبرای اول:
فقها فرموده اند که اگر کسی نقل مسئله شرعی را اشتباه کرده، باید نگاه کند که آیا الآن مردم به خطا و خلاف شرع می افتند؟ که در این صورت باید برود اعلان کند.
اما اگر مردم به خلاف شرع نمی افتند، لازم نیست بیان کند مثلا اگر گفته این ثوب یا فرش، اگر با بول نجس شد، با آب کر یک دفعه شسته شود کافی است. بعد متوجه شد که باید دو دفعه شسته شود مثلا. در این فرض بر او واجب است که برود بگوید چون اگر این در فرش نجس می نشیند، لباسش نجس می شود، نماز می خواند، بنابراین که متنجس را با چند واسطه یا با ألف واسطه ما منجس بدانیم، این غذای نجس می خورد چون به هر جهت چیزی روی فرش می افتد و این یقین دارد که اینها اتفاق می افتد یا مثلا گفت در حق الماره حتی اگر از دیوار هم رفت بالا و میوه خورد، جائز است. بعد دید که حق الماره در این موارد نیست و مال جایی است که دیوار ندارد و مثلا از اراضی وسیعه رد می شود. خوب در اینجاها باید بگوید چون این طرف دارد مال حرام می خورد.
اما اگر مثلا با آب قلیل هر چیزی که نجس باشد به غیر بول را اگر یک دفعه شست کافی است و لکن این اشتباها گفته دومرتبه بشویید. بعد دید که اشتباه گفته و یک مرتبه کافی است. آیا بر او لازم است که مردم را جمع کند و اعلان کند که اگر من گفته ام دو مرتبه بشویی، غلط است و یک مرتبه بشویید کافی است؟ خوب واجب نیست.
این کبرای کلی را ما در مقام عرض می کنیم.
بعضی می گویند فلان امام زاده سند ندارد. بعد می آیند در این زمینه کتاب می نویسند و حرف می زنند.
عرض ما این است که اگر این امام زاده سند ندارد، نوشتن این کتاب شما چه ضرورتی دارد و به چه درد می خورد؟ حالا اگر این امام زاده مثلا سند ندارد، کجا مردم به گناه افتاده اند؟ مردم رفته اند یک فاتحه ای خوانده اند و یک زیارتی کرده اند و یک نمازی خوانده اند و یک کسی هم نذر کرده و یک چراغی آنجا روشن کرده و یک کتاب قرآن و مفاتیحی هم آنجا گذاشته، خوب این به کجای شریعت بر می خورد؟! چه وظیفه ای دارد انسان که بگوید: «نه، این امام زاده سند ندارد»؟ بلکه اصلا چه استحبابی دارد که بگوید؟ مردم می آیند و زیارت می کنند و می روند.
پس مطلب اول که عرض کردیم، خود طرح این مباحث، مال بی سوادی و نفهمی است.
مطلب دوم این است که اصلا خبر واحد در قضایای تاریخی حجت نیست تا کسی بگوید این روایت سند دارد و آن روایت سند ندارد. حالا اگر یک روایت صحیحه ای باشد که اینجا امام زاده است و یا یک روایتی باشد که رواتش مجهول هستند، چه فرقی می کنند؟
اگر می گویید که به آن روایت صحیحه گمان پیدا می کنیم.
می گوییم خیلی از روایات صحیحه هست که انسان گمان پیدا نمی کند و صرفا احتمال می دهد و مواردی هم هست که روایت مرسل است ولی انسان بیشتر احتمال می دهد.
این که مرحوم آقای خوئی ره فرموده خبر ثقه علم است و جواز اخبار دارد و می تواند نسبت و اسناد بدهد را در جای خودش گفته ایم که این حرف درست نیست. ما دلیل نداریم که خبر ثقه در سیره عقلا علم اعتبار شده باشد و بر فرض هم کسی این حرف را بزند، اطلاق تنزیل دارد که حتی به لحاظ جواز اخبار. ما چنین دلیلی نداریم و این مطلب تمام نیست.
خوب پس بنابراین چه فرقی می کند که یک روایت معتبر باشد بر این که اینجا امام زاده است یا یک روایت مرسل؟ تا شما بگویید یک روایت داریم و آن هم سند ندارد یا یک روایت بیشتر نیست. قدر متیقن از حجیت خبر ثقه در سیره عقلا، به معنای تنجیز است. نمی خواهم بگویم که عقلا جعل منجزیت می کنند چون که عقلا، لسان که ندارند. این عمل است. حالا یا جعل حکم مماثل است و یا جعل منجزیت است و یا مثلا اعتباره علما است. قدر متیقن، تنجیز هست که باید به خبر ثقه عمل کنند. خب این در ما نحن فیه برای این مسائل عملیه به درد می خورد. حالا اینجا این امام زاده هست یا نه؟ اینجا آیا قبر نوه مرحوم علامه حلی ره هست یا نه؟ این چه اثری دارد؟
این که بعضی ها در ماه رمضان، مثلا روی بی سوادی می گوید ماه رمضان است، روزه ام باطل نشود، طبق نقل، کلینی ره در کافی ره فرموده. یک کسی هم نه، کافی دستش است می گوید قال رسول الله صلی الله علیه و آله و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین. ما بگوییم این که نگفته قال کلینی یا قیل فی الکافی، این روزه اش باطل شد و افتراء علی النبی ص یا افتراء علی الله شد یا افتراء علی الائمه سلام الله علیهم اجمعین شد به خاطر این که نگفته اینطور. اینها مال بی سوادهاست چون وقتی که کسی که دارد روایت می خواند، ولو این که ممکن است نمی گوید «قال» ولی وقتی که کتاب کافی کنارش هست یا حتی کنارش نیست، اینجا قرینه عامه وجود دارد که این آقا به قصد نقل می گوید نه این که بخواهد قطعا نسبت بدهد. حتی آنهایی که توریه را که خلاف ظاهر باشد حرام می دانند و می گویند کذب است، آنها هم فکر نمی کنم … مگر این که دیگر خیلی آدم بی سواد و پرتی باشد که بگوید نه این هم حرام است. بعد مرحوم آیه الله العظمی شاهرودی ره ، این فقیه متبحر، آشیخ عباس قمی ره داشته روایت می خواند، بعد با عصایش اینطوری کرده که یک “قال” “قیلی” بگویی که جهنمی نشوی!! آخر آیه العظمی شاهرودی ره این را نمی فهمیده؟! پیرزن محل می گوید منبری دارد از کتابش می گوید منتها ماه رمضان است، خسته می شود اگر هی بگوید قال، قال. آشیخ عباس قمی ره این را نمی فهمیده.
بعد ارشاد جاهل این است که آیه الله العظمی با عصایش اینطوری بکند که جهنمی، جهنمی یعنی آشیخ عباس قمی ره با این که می دانسته این حرام است، این را انجام می داده نستجیر بالله؟! اینقدر بی تقوا بوده؟! اگر هم می خواهی دروغ بگویی بگو آقای شاهرودی در گوشش گفت آقای آشیخ عباس قمی، شما غافلی ولی اینطوری نقل بکن.
بعد چطور شد که شما همه چیز را می گویی سند ندارد، نقل تو هم که سند ندارد. می گویی من هم شنیده ام. اگر قرار است شنیده ها نقل نشود، پس چطور این را نقل کردی؟! خب اینها همه کاشف از بی سوادی و خباثت است.
در این مطالب تاریخی عرض کردیم که اصلا سند و اینها مطرح نیست و ارزشی ندارد.
بعد به قول مرحوم شیخنا الاستاذ ره ما مطالبی داریم که خیلی خیلی مسلم است، وقتی می گردی، می بینی یک روایت است یا اصلا روایتی با سند ندارد. این به خاطر این است که مطلب، واضح و مسلم بوده. شما در زندگی ائمه علیهم السلام نگاه بکنید، بعضی ها می گویند یکی دو روایت مثلا راجع به فضائل و کرامت امام صادق علیه السلام یا امام رضا علیه السلام بنویس. شما راجع به حضرت رضا علیه السلام اگر بگردی به اندازه یک دریا مطلب در فرمایشات ائمه علیهم السلام در روایات هست، ولی نسبت به امام صادق علیه السلام اگر بگردی، آنقدر روایت پیدا نمی کنی. این معنایش این نیست که خدای نکرده، کرامتش یا معجزاتش یا مکرمت های اخلاقیش کمتر بوده. نه. چون امام صادق علیه السلام محل نزاع نبوده و دشمن آنطوری که روی حضرت رضا علیه السلام انگشت گذاشته، روی امام صادق علیه السلام انگشت نگذاشته. راجع به مولانا امیرالمومنین علیه السلام چند جلد کتاب از بحار، مختص به حضرت است. همین نسبت به امام باقر یا امام هادی سلام الله علیهما اینقدر نیست. اینها چون مطلب واضح بوده. در بحث تبوّل مستقبلا الی القبله یا مستدبرا عن القبله، ما سه چهار تا روایت ضعیف داریم. اصلا سند ندارند و معتبر نیستند. خب یک کسی بگوید مستدبرا عن القبله سند ندارد!! می گویند این واضح بوده و سند نمی خواسته.
مضافا به این که یک چیزهایی هست مسلم است. خب کسی در این مطلب می تواند مناقشه بکند که حضرت زهرا سلام الله علیها در طول این سه ماه نهایتا، بعد از شهادت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین، اینقدری که حضرت زجر کشیده و ناله کرده، احتجاج کرده، اصلا خود عمر کوتاه حضرت، طرف می بینی که کوچکترین مصیبت، شب و روز، کارش گریه است. این که نقلی که بچه ها هم پای منبرها شنیده اند که بکّائون عالم، در بعضی روایات دارد چهار نفر و در بعضی از روایات دارد که چهار نفر قبل از پیامبر گرامی اسلام و چهار نفر بعد از ایشان، حضرت زهرا سلام الله علیها در همه ی این نقل ها نقل شده. حالا بیت الاحزانی که دست حسنین سلام علیهما را حضرت زهرا سلام الله علیها می گرفته و بیرون شهر مدینه تشریف می برده، بیت الاحزان را فقط علامه مجلسی نقل کرده!! بعد علامه مجلسی ره می گوید با این که من این را در اصولی ندیدم ولی احببت أن اورد فی هذا الکتاب، یعنی نستجیر بالله علامه مجلسی ره روی هوای نفس می خواسته بیاورد؟ یا نه، دیده که این از چیزهایی است که یساعده الاعتبار. نقلی است که از نقل اصول معتبر، مهمتر است. کسی در جلالت علامه مجلسی و در تدین او شک دارد؟! کسی شک دارد که یک تار مویش شاید به اندازه همه علماء این زمان ارزش دارد؟! کسی در قرب او نسبت به خداوند سبحان و یا در علاقه امام زمان سلام الله علیه نسبت به او شک دارد؟! نه. خدومتر از علامه مجلسی، از بعد از او نقل شده؟ نه. حالا بعد مرحوم شیخ مفید ره قبل از او بوده. اگر از من بپرسند علامه مجلسی ره بیشتر به مذهب خدمت کرده یا شیخ انصاری ره یا آخوند خراسانی ره؟ می گویم علامه مجلسی ره. دیگر تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل وقتی که می گویم علامه مجلسی ره از شیخ انصاری ره و از آخوند ره بیشتر خدمت کرده، دیگر بقیه را اصلا صحبتش را نکن. درجه کاشفیت و آن قرائنی که مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیه و این مصائب را چیزی نیست که کسی بخواهد اشکال بکند و حرف بزند.
منتها اینها اینقدر جاهل هستند چون درس که نخوانده اند تا بتوانند دو کلمه استدلال بکنند. فقط یک چیزی شنیده که سند ندارد، معتبر نیست.
این نکته دوم.
نکته سوم:
این کتب ضاله که حرام است، برای چه حرام است؟ من یک وقتی به یک آقایی که کارهایش خلاف شرع بود و خودش موجب اضلال ناس می شد، گفتم اگر کسی کتاب خداشناسی بنویسد ولی می داند وقتی مردم این کتاب را مطالعه می کنند یا احتمال عقلائی می دهد که وقتی که این کتاب را مطالعه می کنند، مردم عقیده شان سست می شود، این حرام است یا حرام نیست؟ گفت حرام است. دیگر رفتم به او بگویم که این کار تو حرام نیست؟ گفتم ولش کن دیگر. خودش حتما متوجه می شود دیگر.
خب این کتب ضاله سرّش این است. حالا یک کسی بیاید مناقشه کند در این که حضرت زهرا سلام الله علیها به بیت الاحزان رفته، سند ندارد، آیا این در ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در فاطمیه در وقتی که زمین و زمان دارد بر علیه مذهب شیعه کار می کند، شما واقعا این حرف را که می زنید اعتقادات مردم را می خواهی محکم بکنی؟ یا می خواهی متزلزل بکنی مردم را؟ شما اگر اینها را بگویی، مردم متزلزل می شوند یا اعتقادشان سفت می شود؟ ای بی سواد جاهل! در این ایام اینها را به مردم گفتن، اعتقاد مردم را قوی می کند یا باعث شبهه می شود؟ خب اگر امام زمان علیه السلام بفرماید تو نان مرا خوردی و عمامه به ناحق سرت گذاشتی، تو که این حرف را زدی، می خواستی چکار کنی؟ می خواستی رفع تهمت کنی از حضرت زهرا سلام الله علیها؟ یا می خواستی رفع تهمت کنی از دشمنان حضرت زهرا سلام الله علیها. خب تو با آن کسی که مرد و آخر عمرش مزخرف گفت، مثل هم می شوید. این غیر از ایجا وسوسه و شبهه در ذهن عوام چه فائده دارد؟ آن کسی که در حد سیوطی خوانده باشد که حرفهای شما کشک است. ولی آنی که بیچاره چیزی نخوانده خیال می کند چیزی هست. این که کتب ضاله حرام است، این جزئش نمی شود. اگر یک کسی اشتباهی بگوید لباس نجس از بول را یک بار بشویی کافی است، باید دوباره برود به مردم بگوید که دومرتبه باید بشویید تا آنها به خلاف شرع نیافتند. آن وقت تو با این حرفها می خواهی چه خدمتی بکنی؟! چه عمل مستحبی را می خواهی انجام بدهی؟!
آن یکی دیگر سراغ امام زاده ها!! اخبار من بلغ، استحباب را ثابت می کند یا حجیت خبر ثقه را ثابت می کند یا تعبد به ثواب است. اصلا اخبار من بلغ لازم نیست. همه فقها فرموده اند که اگر احتمال دهی کاری مطلوب است آن را عمل کنی منقاد هستی و منقاد را خداوند سبحان تفضل می کند و ثواب می دهد. حالا احتمال ثواب که هست لو فرض کسی بگوید نه ما یقین نداریم. حالا می رود امام زاده و معمولا زیارت نامه اینطوری است که السلام علیک یا رسول الله یا امیر المومنین دارد و آن امام زاده هم اسمش هست. خب این، انقیاد که هست. اصلا اخبار من بلغ نمی خواهد. روایت ضعیفه نمی خواهد. اخبار من بلغ، تنها کاری که می کند تعبد به مقدار ثواب است به قول بعضی از اساتید. مثلا اگر کسی در روز اول جمادی الثانی، اگر دو رکعت نماز بخوانددر فلان جا، اینقدر ثواب دارد، اخبار من بلغ، تعبد به این ثواب است که قطعا خداوند سبحان این ثواب را میدهد و الا اصل ثواب بر انقیاد را که مناقشه نمی کنند. کسی هم اگر مناقشه داشته باشد، خب احتمال ثواب که هست. لذا اگر کسی نذر بکند که برود فلان امام زاده سلام بکند، المکرم لزریّتی، یا فاتحه برای شیعه، یا اولا ائمه علیهم السلام، اگر احتمال می دهد، نذر کاری که احتیاط باشد، خودش واجب العمل است. درست است که بعضی ها از قول مرحوم آقای بروجردی ره نقل می کردند که ایشان فرموده بوده که اگر من نذر بکنم که سیگار نکشم، این نذر منعقد نیست به خاطر این که سیگار نکشیدن دلیلی بر رجحانش نیست. ولی همانی که نقل می فرمود خودش اشکال می کرد و درست هم هست. وقتی ما احتمال بدهیم که ترک این کار راجح باشد و مصداق احتیاط باشد، مصداق انقیاد باشد، این باید به نذرش عمل بکند چون لله درست است. کاری که احتمال بدهد من دوست داشته باشم بگوید من به خاطر شما آوردم، این درست است.
خب با توجه به این مطالب، چه وجهی دارد که مناقشه بکنید؟!
اصلا این امام زاده دویست سال اسمش در آمده! خب احتمال می دهید یا نمی دهید؟ خب می رود زیارت می کند. می خواهد چکار بکند که خلاف شرع باشد؟ اصلا احتیاج به شهرت ندارد.
عرض کردم من صحبتم با این آقا نیست چون نه سوادی دارد و نه قواره ای. اما باید انسان وقتی مطلبی را می گوید خداوند سبحان را در نظر بگیرد و با دوتا عالم متدین مشورت بکند و بگوید من این مطلب را که می خواهم بگویم، فردای قیامت ثوابی برای من هست؟ خب تو که می گویی ای کسی که می روی زیارت، چه ثوابی برای این کار هست؟ خب تو که این حرف را می زنی، بدتر از آن هستی که. یعنی تو اینقدر بی سواد هستی که اینقدر را نمی فهمی که همان اشکالی که می کنی به دیگران به ناحق، به خودت به حق وارد است. این هم مال جهالت است و مال نان حرام است چون کسی که مال امام زمان سلام الله علیه را بخورد و مستحق نباشد، می شود مال حرام. مال حرام که فقط این نیست که از دیوار خانه مردم بروی بالا. در روایت دارد شخصی اموال حضرت پهلویش بود، آمد گفت اینها را خورده ام، اجعلنی فی حل. حضرت فرمود خوب برو. بعد حضرت سلام الله علیه فرمود مال ما را می خورند بعد می آیند می گویند اجعلنی فی حل. خب اینها مال حضرت است. سهم مبارک امام، ملک طلق امام علیه السلام است. روایات در این زمینه، هیچ شبهه ای ندارد. خب تو مال حضرت را می خوری و می شود مال حرام. امام علیه السلام روز عاشورا فرمود این جمعیتی که می بینید، ملئت بطونهم من الحرام و الشبهه.
اما آن گلایه ای که من دارم، آقا سابقها اینطوری بود که هر کسی که یک کاری که در شأنش نبود، مداخله می کرد و حرف می زد، این را علما، بی چاره اش می کردند. مگر سابقها کسی جرأت می کرد درس خارج بگوید یا کفایه یا رسائل بگوید؟ آنهایی که جزء خارج گوهای مسلم بودند آنجا لمعه به زور می گفتند. کفایه در خانه یواشکی می گفتند. اگر کسی یک حرفی می زد که مضر به دین بود، فردا صبح آبرویش را می بردند. اما الآن متاسفانه اهل علم، این وظیفه را انجام نمی دهند. اگر هر کسی این وظیفه اش را بداند که فردا اگر کسی مطلب انحرافی ای گفت، فردا صبح حمله و دعوا بکند، اصلا احتیاج به کسی نیست. دیگر قدرتی که از قدرت علما بالاتر نیست. خدا رحمتش کند مرحوم شیخنا الاستاذ را می فرمود دین از وقتی خراب شد که چماق تکفیر از دست مراجع گرفته شد. آسید ابوالحسن اصفهانی ره یک نفر آن هم نه اینطوری، حرفهای نامربوطی می زد، یک دفعه به آن خادم گفت استکان آن آقا را آب بکش. با این کار، آن شخص را با خاک یکسان کرد. چرا این سیره سلف که باعث بقاء دین است … چرا بایستی ما برای هر کاری احساس وظیفه بکنیم ولی یک کسی که دهن کجی به دین بکند، مطالبی که ایجاد شبهه می کند و مردم را وسوسه می کند، علما اعتراض نمی کنند. فضلاء و طلبه ها اعتراض نمی کنند. طلبه ها بگویند ما به تبع علما اعتراض می کنیم. علما بگویند طبق موازین دین، این حرفهایی که این می زند هم غلط است و هم ایجاد شبهه می کند.
خدایا تو شاهد باش من در این ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها آنچه که بین خودم و خدای خودم حجت می دانستم را گفتم. دیگر اگر کسی حرفهای من را شنید و عمل نکرد، فردای قیامت من احتجاج خواهم کرد و او هم احتجاج بکند. آقایون علما، آقایون فضاء، آقایون مراجع، بگویید و جلوی اینها را بگیرید. اعتراض بکنید. اگر از روز اول اعتراض می کردند، کار به اینجا نمی رسید که هر کسی نستجیر بالله نسبت به مقدسات مذهب ، نسبت به وجود نازنین بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، یا سائر ائمه علیهم السلام، هر مزخرفی که بخواهد بگوید. او جرأت نمی کرد.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.