اصول جلسه ۴۶۸ تنبیهات المسألة‏‏ شنبه ۱۸ خرداد ۹۸

المقصد الثاني في النواهي‏، فصل فی اجتماع الامر و النهی، تنبیهات، تنبیه اول (اضطرار الی الحرام) اضطرار بسوء الاختیار

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین

اللهم کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کلّ ساعة ولیّا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتّعه فیها طویلا.

اللهم العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمّد وآل محمّد وآخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین وشایعت وبایعت وتابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا.

السلام علیک یا أبا عبد الله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله أبدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم، السلام علی الحسین وعلی علیّ بن الحسین وعلی أولاد الحسین وعلی أصحاب الحسین.

اللهم خصّ أنت أوّل ظالم باللعن منی وابدء به أولا ثم العن الثانیَ والثالث والرابع اللهم العن یزید خامسا والعن عبید الله بن زیاد وبن مرجانة وعمر بن سعد وشمرا وآل أبی سفیان وآل زیاد وآل مروان إلی یوم القیامة.

شنبه  18/3/98 (جلسه 468)

کلام در صلاة در دار غصبی بود در حال اضطرار که اگر شخص، مضطر شد مرحوم آخوند فرمود تارة لابسوء الاختیار است که بحثش گذشت و اخری بسوء الاختیار است.

اضطرار بسوء الاختیار

در اضطرار بسوء الاختیار، ما باید در دو مقام بحث کنیم. یک مقام در حرمت این غصب در حال اضطرار بسوء الاختیار است. یک مقام هم صلاتی است که انسان در این حالت می خواند.

اما حرمتش: مثالش مثل کسی است که بسوء اختیارش داخل در دار غصبی شده و الآن هم دارد از دار غصبی خارج  می شود. حرکت خروجیه دارد.

اینجا مرحوم آخوند فرمود که این حرکت خروجیه، حرام است چون بسوء اختیار است. وقتی که بسوء اختیار است، مبغوضیت برداشته نمی شود و الا اگر اینطور باشد لازم می آید که حرمت، دائر مدار اراده مکلف باشد. اگر مکلف اراده کرد وارد دار غصبی بشود، حرمت برداشته می شود چون مضطر می شود. این که نمی شود.

ان قلت: مگر خروج از دار غصبی واجب نیست؟ خوب مقدمه ی واجب مگر واجب نیست. چطور شما می فرمایید این خروج حرام است و حال آن که مقدمه واجب است؟

قلت: می فرماید در صورتی این مقدمه واجب، واجب است که خودش فی حد نفسه مباح باشد. اما مقدمه حرام که واجب نمی شود. این مقدمه فی حد نفسه و ذاتا حرام است.

ان قلت: درست است ولی اگر این مقدمه حرام شد، ذی المقدمه واجب شد، می شود تزاحم و اگر ذی المقدمه اهم باشد، حرمت مقدمه از بین می رود. اینجا خروج از دار غصبی اهم است پس حرمت مقدمه از بین می رود.

قلت: می فرماید درست است و خروج از دار غصبی اهم است ولی این در صورتی است که این حرام بسوء اختیار موجود نشده باشد اما اگر بسوء اختیار موجود شده باشد، معنا ندارد که حرمت از بین برود.

ان قلت: خلاصه بعد از آن که عقل حکم می کند به این که تو خارج بشو. چطور باز ممکن است قائل به حرمت بشویم؟

قلت: وجوب بالفعل این منافات ندارد با حرمت ذاتیش.

ان قلت: خوب این الآن مقدور نیست.

قلت: این مقدور به واسطه است. شما وقتی که بیرون دار غصبی بودی هم دخول در دار غصبی برایت حرام بود و هم خروج در دار غصبی برایت حرام بود و هم بقاء در دار غصبی. هر سه مقدور هم بود. شما به اختیار خودت، این فعل را غیر مقدور کردی. لازم نیست در تعلق تکلیف، ما ملتزم بشویم که آنی که تکلیف به آن تعلق می گیرد باید مقدور بدون واسطه باشد. اگر کسی خودش را از پشت بام انداخت، بگوییم القاء در تهلکه حرام نیست چون این شخص قدرت ندارد بر قتل نفس. نمی تواند خودش را نکشد.! و الا اگر اینطور باشد همین اشکال در غصب بقائی هم هست. چون وقتی که داخل شد، غصب بقائی، برایش غیر مقدور است پس ما بگوییم حرمت ندارد؟! لذا در ما نحن فیه این که این فعل، مقدور به واسطه است، کافی است برای حرمت.

خوب اینها فرمایشات مرحوم آخوند ره بود.

مرحوم آقای خوئی و جماعت دیگر می فرمایند ، آخوند هم این رادارد، که این حرکت خروجیه منهی به نهی سابق است نه منهی به نهی فعلی. وقتی که دارد خارج می شود آن حین، نهی ندارد. این منهی به نهی سابق است. یعنی وقتی که وارد در دار غصبی می شود. قبل از آن که وارد بشود، شارع به او می فرماید لا تتدخل و لا تبقی و لا تخرج. نه داخل بشو و نه باقی بمان و نه خارج بشو. آن نهی سابق این فعل را مبقوض کرده و حرمت را آورده نه نهی فعلی.

این فرمایش مرحوم آقای خوئی ره که ظاهر کفایه هم هست، این یک طوری است! مقصود چیست؟ آن نهی سابق یعنی چه؟ یعنی الآن که من داخل دار غصبی نشدم به من می گوید لا تخرج؟ الآن لا تخرج؟ یا بعد از دخول لا تخرج؟

الآن لا تخرج که موضوع ندارد. بعد از دخول هم که شما می گویید نهی ساقط می شود. نهی باید به فعل بخورد تا مبغوضیت را ثابت بکند. چجور ممکن است یک نهیی قبل از عصیان، ساقط بشود و این نهی مبغوضیت هم بیاورد؟! مثل این می ماند که امروز نهی بکند که شما فردا چیزی نخور. ولی فردا که آمد بگوید اشکال ندارد بخور یا باید بخوری. این جور در نمی آید با آن نهی دیروز که فردا چیزی نخور. این نهی که فردا چیزی نخور لغو است.

پس نهی از حرکت خروجی امکان ندارد نه قبل از دخول و نه بعد از دخول. خوب این مبغوضیت از کجا آمده؟ این مفسده از کجا آمده؟

ممکن است شما بگویید پس هر کسی که به اختیار خودش وارد دار غصبی شد، موقع خروج عقاب ندارد.

خوب ملتزم می شویم. چه اشکال دارد؟ می گوییم اگر کسی در دار غصبی وارد شد، موقع خروج عقاب ندارد. ولی عقاب دخولش را میشود.

آیا این خارج شدن را عقل حکم می کند یا نمی کند؟ حسن هست یا حسن نیست؟

الآن در این شرائط این فعل قبیح نیست چون درست است که عقل نمی گوید واجب است، عقل می گوید تو اقل القبیحین را انجام بده. ولی خوب اقل القبیحین را انجام بده، این فعل که حرام نیست.

لذا به عقل قاصر ما این شخص نمی شود گفت که حرکت خروجیه اش حرام است و مغضوب است و قبیح است.

لذا اگر مثلا یک کسی وارد دار غصبی شد و مرد، یک کسی وارد دار غصبی شد و خارج شد، آقای خوئی! آقای آخوند! می توانیم بگوییم این کسی که وارد دار غصبی شد و خارج شد بیشتر عقاب می شود از کسی که وارد دار غصبی شد و مرده؟ به این خاطر که بگوییم این کسی که مرده مثلا یک دقیقه غصب کرده و اینی که خارج شده پنج دقیقه غصب کرده!

دلیل بر این که حرکت خروجیه حرام است و مفسده دارد و قبیح است و نهی شاملش می شود، این برای ما واضح نیست.

اگر کسی بگوید در سیره عقلاء همین وقتی که این خارج می شود، او را تقبیح می کنند. پس معلوم می شود خروج هم حرام است.

می گوییم نه، در سیره عقلاء اینی که خارج می شود را تقبیح نمی  کنند. مخصوصا اگر توبه کرده باشد و الآن پشیمان شده دارد می رود بیرون. پشیمان نشده باشد و دارد خارج می شود هم همینطور است ولی آنجایی که پشیمان شده به طریق اولی.

ما نمی توانیم این مطلب را ثابت کنیم که حرکت خروجیه به نهی سابق!

ان قلت: اگر کسی بگوید این حرکت خروجیه به نهی سابق، معنایش این نیست که یعنی شارع می فرماید لاتخرج تا شما بگویید این لاتخرج معنا ندارد. حرمت رفته روی عنوان غصب. لاتغصب نه لاتخرج نه لاتبقی.

قلت: درست است که لاتغصب ولی لاتغصب آقای خوئی به نظر شما انحلالی است و استمرار دارد. این لاتغصب تا کی هست؟ تا آخری که از دار غصبی خارج می شود هست؟ یا نه تا وقتی هست که می خواهد خارج بشود؟ خوب قطعا در حالت خروج دلیل ندارد. نه لایحل مال امرئ مسلم الا بطیبة نفسه این خروج را شامل می شود و نه حکم عقل این حرکت خروجیه را شامل می شود. نه سیره عقلاء.

اما این جمله ای که آخوند فرمود: پس لازمه اش این است که حرام به اختیار خود انسان باشد. نه حرام به اختیار خود انسان نیست. اگر داخل شدی، آن پنج دقیقه ای که مشغول خروج هستی، حرام نیست. اصلا آن پنج دقیقه ای که در حال خروجی هیچ وقت حرام نیست. وقتی که داخل نشده که معنا ندارد و بعد از آن که داخل هم شدی، که آن حرمت ندارد. اگر مقصودت این است که پس به سوء اختیار که وارد شد، حرمت نیست: نه! آن حرکت خروجیه اصلا حرمت ندارد چه به سوء اختیار و چه به غیر سوء اختیار. آنی که مصداق حرکت خروجیه است، حرمت ندارد اصلا. و لذا ما نفهمیدیم چطور مرحوم آقای خوئی یا مرحوم آقای آخوند به این حرف راضی شده. علی رغم این که ما هم شاید مدتها فکر می کردیم که این حرام است، ولی الآن معلوم می شود که حرام نیست.

ان قلت: این شخص در ماه رمضان می رود به جائی که یقین دارد اگر برود به آنجا، او را وادار می کنند به مثلا جماع یا غیر جماع که غیر جماع هم باشد منجر به نزول منی می شود. پس بگوییم این روزه اش درست است چون این حرام نیست.

می گوییم یعنی چه که این حرام نیست؟ اگر مقصودت این است که به عنوان در حال اضرار حرام نیست؟ بله در حال اضطرار حرام نیست. ولی این می گوید جماع نکن. نهی از جماع انحلالی است. این جماع نکن، خوب الآن می گوید جماع نکن. الآن این نهی هست.

اگر شما بگویید الآن این نهی هست؟! آن جماع را انجام نده؟!

می گوییم بله، آن جماع را انجام نده.

می گویید آن جماع که مضطر است!

می گوییم حکم منحصر نیست به این که جماع مضطر را نکن. حکم به طبیعی جماع خورده. نهی از طبیعی جماع شده که طبیعی جماع را مرتکب نشو. طبیعی جماع را مرتکب  نشو، یک مطلب است و این جماع در حال اضطرار را مرتکب نشو یک مطلب است. شارع هم جماع را جزء مفطرات قرار داده این شخص هم جماع کرده. اما در ما نحن فیه کسی که وارد شد، غصب در آن چند دقیقه ممّا لابد منه است.

اگر کسی بگوید این جا هم جماع نکن، یعنی چه جماع نکن؟ یعنی جماع این لحظه را نکن، و جماع آن لحظه را نکن و به این شخص می گوید جماع یک ساعت دیگر را نکن ولو مطلق. خوب فرض این است که یک ساعت دیگر این شخص مضطر است. در این صورت چطور شارع می تواند به او بفرماید جماع نکن؟

عرض ما این است که این اشکال اینجا هم درست است. بله جماع ها انحلالی است و نسبت به آن جماع از این شخص نهی معنا ندارد.

پس بگوییم روزه اش باطل نیست؟ معاقب نیست؟

می گوییم روزه اش باطل است و معاقب هم هست.

به چه دلیل؟

می گوییم معاقب است بر این که چرا رفتی؟ شارع عقاب می کنی بر این که چرا رفتی به آنجا؟

می گوید بر مقدمه واجب که ثواب نیست و بر مقدمه حرام که عقاب نیست!

میگوییم که این حرفهایی است که شما اصولیین در آورده اید. روایت که ندارد که بر مقدمه واجب ثواب نیست. از دو حال خارج نیست. یا می گویید نمی شود گفت که کسی که به اختیار خودش، خودش را مضطر می کند این روزه اش باطل نمی شود. اجماع داریم. قطع داریم.

این قطع، وجه فنیش دو راه ممکن است. یکی این که نهی به جماع بخورد و یکی این که نهی به مقدمه بخورد و ما اینجا قبول داریم که نهی به مقدمه می خورد. این غصب، فقط آنی که مصداق حرکت خروجیه است حرام نیست. قبلش که حرام است.

لذا این حرف حتی در آنجا، اگر کسی مضطر بشود به این که حرکت خروجیه داشته باشد یا مضطر بشود به اتیان مفطر، اگر شما اجماع قائلید، اگر شما از ادله قبول دارید فهمیده می شود، می گوییم تخریج فنیش این است. اگر می گویید دلیل نداریم، خوب آنجا هم ملتزم می شویم که اگر کسی به جایی رفت که آنجا مجبور می شود، مضطر می شود…

می گوید پس اگر اینطور باشد، این خیلی ولنگ و باز می شود. این شخص می رود در خیابان و یک زن فاحشه ای را می گیرد بعد به او می گوید این سم، تو بگو یا با من این کار را بکن یا می کشمت. این حلال می شود؟!

نه! ما هم نمی پذیریم. نه ذوق شرع می پذیرد و نه ارتکاز متشرعه می پذیرد و نه عقلاء می پذیرند. اما این به خلاف حرکت خروجیه است. در حرکت خروجیه نه تقبیح عقلاء را داریم و نه این که این حکم عقل باشد و یا از اطلاقات باشد.

این در ما نحن فیه عرض ماست و هر چه که فکر می کنیم می بینیم اظهر من الشمس است.

این نقضی که کردم را در کلمات ندیدم که اگر کسی وارد دار غصبی شد و بلافاصله مرد با آن کسی که وارد دار غصبی می شود و هفت و هشت دقیقه طول می کشد تا خارج بشود آیا عقاب او بیشتر است؟! من فکر می کنم اگر کسی این نقض را به آقای خوئی و آخوند می کرد دست بر می داشتند. آیا واقعا عقاب این شخص بیشتر است؟ نمی شود ملتزم شد. مخصوصا اگر این شخص توبه کرده باشد. اینطوری که شما می گویید معنایش این است که یک کسی که وارد دار غصبی شد، توبه کرد، دارد خارج می شود باز بعد از خروج هم باید یک توبه بکندبه خاطر این که یک حرمتی دوباره مرتکب شده.

اگر کسی بگوید نه، عرفا همان توبه قبلی کافی است.

می گوییم عرفا توبه قبلی کافی باشد پس شما ملتزم می شوید که این حرامی را مرتکب شده که توبه اش راقبلا کرده؟!

ما ملتزم می شویم که حرکت خروجیه، دلیلی بر حرمت ندارد و للکلام تتمة ان شاء الله فردا و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی