الخیارات جلسه ۲۶۶ خیار العیب شنبه ۱۱ دی ۴۰۰

مسألة قد عرفت أنّ‌ مطلق المرض عيبٌ‌، خصوصاً الجنون و البَرَص و الجُذام و القَرَن

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

جلسه ۲۶۶ (شنبه ۱۱/۱۰/۱۴۰۰)

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء ام الائمة النجباء النقباء. لعن الله اعدائها و غاصبی حقها و قاتلیها و لعن الله من احب غاصب حقها و من اعان غاصب حقها او محب غاصب حقها.

کلام در این بود که مرحوم شیخ اعظم ره فرمود یکی از عیوب، احداث السنة است. فرمود این عیوب چهارتاست. یکی جذام و یکی برص و یکی قرن و یکی هم جنون.

در جذام یک اشتباهی در نزد شیخ اعظم ره شده بود که فکر کرد، روایت محمد بن علی الحلبی، جذام را ذکر نکرده. بعد توضیح دادیم که اصلا این نقل از مقدس اردبیلی اشتباه است و صاحب حدائق هم چنین نسبتی به مقدس اردبیلی نداده.

اما در برص، یک اشکالی بود و آن اشکال این بود که برص، در روایت ابی همام، ذکر نشده و سه تا ذکر شده.

اینجا مرحوم آقای خوئی ره می فرماید اینجا هم اشتباهی شده و روایت ابی همام و آن روایت محمد بن علی الحلبی هم همینطور است، یک نسخه در کافی دارد و یک نسخه در تهذیب دارد. اگر چه که کافی اضبط از تهذیب است، ولی در نسخه وسائل، برص ذکر شده و اینطور نیست که ذکر نشده باشد و برفرض که ذکر نشده باشد، اینها مطلق و مقید هستند و همانطور که صاحب الحدائق به مقدس اردبیلی اشکال کرده. البته اشتباه کردم و برص، اشکالش چیز دیگری است. در قرن که بعضی ها فکر می کنند در روایت ابی همام ذکر نشده، آن هم ذکر شده چون اینها چندتا نسخه دارند و در نسخه وسائل هست و در نسخه کافی نیست. خب اینها بررسی شد.

یک اشکالی که به آقای خوئی هست این است که آقای خوئی! خب وسائل که به درد نمی خورد چون صاحب وسائل، یا باید از نسخه کلینی آورده باشد و یا از نسخه شیخ. حالا بعضی از اینهایی که تحقیق کرده اند، گفته اند در این نسخه موجود کافی و این نسخه تهذیب موجود، در هیچ کدام قرن نیست پس معلوم می شود که خود کافی و خود تهذیب، نسخ مختلف داشته اند. صاحب وسائل به آن نسخه ای دسترسی پیدا کرده که قرن در آن نسخه بوده که وسائل از آن نسخه نقل کرده. حالا این را ان شاء الله به امید خدا فردا، آن روایات را هم بررسی می کنیم به خاطر این که دیدم بعضی ها نوشته اند که ایراد هایی که در وسائل بوده، به خاطر آنها مرحوم آقای بروجردی ره فرموده بوده که جامع احادیث شیعه را بنویسید و جامع احادیث شیعه این ایرادات را ندارد. حالا چند مورد را بررسی می کنیم تا ببینیم به مناسبت هایی که تا ببینیم به عقل قاصر من، وسائل آنقدر ایراد ندارد که جامع احادیث شیعه به جایش نوشته بشود. بله جامع احادیث شیعه یک روایات اضافه دارد، یا مثلا وسائل را تحقیق کرده اند، من یک مورد پیدا کردم که در این تحقیقی که کرده اند … و الا اینها آنقدر ارزش ندارد که بخواهند رویش وقت و سرمایه گذاشت. ولی ان شاء الله دو مورد را فردا ذکر می کنیم.

اما در جذام و در برص، دوتا اشکال هست. یک بحث در جذام است و یک بحث هم در برص است.

اما در جذام، گفته اند ما روایت داریم که عبد یا امه به مجرد این که جذام گرفت، ینعتق و دیگر نمی تواند رد بکند. باید مملوک باشد تا رد بکند. خب اینها را با آن روایاتی که چهارتا شمرده چه کار می کنیم؟

مرحوم آقای خوئی ره فرمود این روایت از سکونی نقل شده. در جلسه گذشته بحث ما در اعتبار سکونی بود. من مراجعه ای که مجددا دیشب کردم، همانطور که جلسه قبل عرض کردم، سکونی توثیق ندارد. نه تنها که توثیق ندارد بلکه مرحوم صدوق ره در الفقیه تضعیفش کرده. روایتی در میراث مجوس نقل می کند و بعد اشکال می کند که این ضعیف است به خاطر سکونی.

دلیل اعتبار سکونی فرمایش شیخ ره در عده است. شیخ در عده وقتی که بحث حجیت خبر واحد را ذکر می کند، می فرماید اگر یک روایتی را از قبیل سکونی یا غیاث بن کلوب و امثال ذلک نقل کردند، اصحاب، روایات سکونی را تلقی به قبول کردند چون یک فرمایشی در آنجا دارد که، اصحاب یا حضرت سلام الله علیه – الآن شک کردم – اگر روایت امثال سکونی باشد و معارض از اخبار امامیه نداشته باشد و شهرت امامیه بر خلافش نباشد، اینجا خبر سکونی معتبر است و اصحاب عمل کرده اند چون در روایتی دارد که فرمود اگر یک چیزی آمد که حکمش در روایاتی که از ما صادر شده نبود و او به عنوان حکم شیعه هم شناخته شده نبود و مشهور نبود، خذوا بما رووا عن علی علیه السلام. خب آنها که از امیر المومنین علیه السلام روایت ندارند چون آنها هیچ کدام، مولانا امیر المومنین علیه السلام را ندیده اند، این یعنی آنچه که از ما نقل می کنند.

مرحوم آقای خوئی در معجم رجال احادیث شیعه، در ادله تضعیف سکونی اشکال کرده که ادله تضعیف سکونی به خاطر اعتقادش است که عامی المذهب بوده. حتی بعضی ها گفته اند که ایشان شیعه بوده چون درس امام صادق علیه السلام حاضر می شده و حال آن که مسلم است که درس امام صادق علیه السلام که چهار هزار نفر شاگرد داشته، اینها همه که شیعه نبوده اند. از اقسام مذاهب در درس حضرت سلام الله علیه حاضر می شدند. یک تضعیفی دارد که علامه نقل می کند. ما به تضعیفی هم که علامه ره نقل می کند آقای خوئی! کار نداریم. آن تضعیفی هم که از صدوق نقل شده، شما می گویی صدوق فتوی نداده؛ خب همین که فتوی نداده حداقل معلوم می شود اگر معارض بود، خبر سکونی معتبر نیست. نمی دانم با توجه به این کلماتی که شیخ الطائفه ره در عدة الاصول نقل کرده و با توجه به این فرمایشات آقای خوئی در معجم رجال، چطور آقای خوئی روایت سکونی را می آید می فرماید روایت سکونی معارض دارد و همین قدر که معارض داشت و لو آن خبر معارضش عادل امامی باشد، مع ذلک می فرماید نه تعارض می کند و تساقط می کند. آقای خوئی! اصحاب، کجا به خبر سکونی در وقتی که تعارض داشته عمل کرده اند؟! اصحاب کجا به خبر سکونی وقتی که مشهور بر خلافش بوده عمل کرده اند؟! کو توثیق سکونی؟! اصلا گیریم تضعیف صدوق هم نباشد، خب اگر تضعیف صدوق نبود، توثیقش کو؟! لذا اینی که اینجا فرموده، این صاف است. اینجا قشنگ فرموده.

بعد می فرماید بر فرض که اعتبار داشته باشد، بما این که این برص، در روایات متعدده ذکر شده و بعضی از این روایات، جزء اتفاقیات است یعنی همه فقها قبول دارند، خب آن می شود سنت و خبر معارض با سنت، معتبر نیست لذا ما این روایت سکونی را طرح می کنیم.

بعد یک نکته دیگر هم اضافه می کند و می فرماید اصلا محتمل است که این روایتی که در برص، بیشتر از سه روز حق فسخ ندارد، این “مرض” است نه “برص” به خاطر این که در کتب قدما که نوعا نقطه نبوده و برص با مرض قاطی شده و تحریف شده. می فرماید ما نمی خواهیم بگوییم که هر جایی که یک روایتی آمد که احتمال تحریف باشد، بگوییم که احتمال تحریف هست، می گذاریم کنار و اعتبار ندارد. به قول آقای خوئی اینطور که برای ما اصلا فقه باقی نمی ماند. یک وقتی یک سالی در مکه بودیم یکی از این سیاسیون لبنان که فوت کرده می گفت «این نمک که مستحب بوده قبل الطعام، چون آن زمانها مسواک و خمیر دندان نبوده و این ضد عفونی می کرده.» بی سوادی هم باید یک حدی داشته باشد. حضرت که نفرمود قبل از غذا با نمک دندانت را بشور. تو نمک بزنی به سر زبانت، این چه ربطی به ضد عفونی دارد؟ باز اگر می گفت «میکروب های معده و حلق را می کشد» له وجه. ولی مگر خمیر دندان را به سر زبانشان می زنند می خورند؟ بله در اینجا بما این که این روایت، معارض است و معارضش هم روایات عدیده است و در آن روایات عدیده روایات متفقة موجود است در اینجا احتمال تحریف هم بدهیم می گوییم این روایت تحریف شده.

اما در جذام چند تا بحث هست.

یک بحث این است که اگر این جذام گرفت عتق می شود.

ما ملتزم می شویم که نه، در جایی که بخرد و جذام در ملک مشتری ایجاد بشود، این رد نمی شود.

حالا اگر این برگرداند به بایع، آیا منعتق بر بایع می شود؟ یا منعتق بر بایع نمی شود؟

ممکن است کسی بگوید نه منعتق بر بایع نمی شود چون روایت، ظاهرش این است که در ملک کسی که جذام می گیرد، در ملک او منعتق می شود. اما اگر این از ملک کسی گرفته که در ملک او جذام گرفته، ولی آنجا دلیل، شاملش نشده، به چه دلیل اینجا شاملش بشود؟

مرحوم آقای خوئی ره فرموده اگر روایت، ظاهرش این بود که «ینعتق»، می گفتیم این ظاهرا حدوث را می گوید و بقاء را نمی گوید. اما روایت این است که لا رقّ للجذام. جذام رق نمی شود. وقتی جذام رق نمی شود، خب این تخصیص خورده نسبت به در ملک مشتری. اما در ملک بایع چرا تخصیص بخورد؟ وقتی که به بایع برگردانَد، آنجا منعتق می شود.

بعضی ها گفته اند هیچ تنافی ای بین روایت سکونی و بین آن روایات نیست چون آن روایات می فرماید رد می شود. این که رد می شود، چه به فسخ و چه به انفساخ.

نمی دانم این چه حرفی است که بعضی ها زده اند و مرحوم آقای خوئی ره نقل کرده؟! چون «یردّ» اولا خیار است و ممکن است رد نکند. ثانیا آن ثمن را می گیرد. ولی اگر جذام بگیرد و منعتق بشود، برای چه ثمن را بگیرد؟

یک جهت دیگر که در مقام باقی مانده این است که ما در ما نحن فیه، قبلا گذشت تصرف در مبیع، خودش موجب سقوط خیار می شود. چه دلیلی ما داریم که تا یک سال؟! چون تا یک سال قطعا این تصرف کرده در عبد و در امه، آب بیاور، درب را ببند. دیگر خیاری باقی نمی ماند.

مرحوم آقای خوئی ره می فرماید ما در تصرف، یک مسقط حقیقی داریم و یک مسقط تعبدی. مسقط حقیقی جایی است که راضی می شود و تصرف، علامت رضا باشد و عرض کردیم که علامت رضای تنها هم به درد نمی خورد. این تصرف را به غرض امضاء بیع بکند. اما2 تصرف تعبدی، تصرف تعبدی فقط در خیار حیوان وارد شده در آن سه روز. بله وطی استثناء شده. لذا آقای خوئی ره فرموده اگر وطی کرد، حق رد ندارد چون وطی، مسقط تعبدی واقع شده.

این حرف آقای خوی ره هم درست نیست چون وطی، مسقط تعبدی واقع شده نسبت به خیار حیوان؟ یا نسبت به احداث سنة؟ کو دلیلش آقای خوئی؟! وطی، قطعا روایاتش نسبت به خیار حیوان است و نسبت به احداث سنة نیست.

یک بحث دیگر هم در ما نحن فیه باقی می ماند که اگر ما گفتیم این احداث سنة، تا یک سال، آیا ارش هم می تواند بگیرد یا ارش نمی تواند بگیرد؟ حالا یا کسی بگوید ارش، در عرض رد است، همان ابتدا می گوید رد نمی کنم و ارش می گیرم. یا نه، ارش، در طول رد است و جایی که رد ممکن نشد، مثل همین که مثلا جاریه را وطی کرده یا جاریه یا عبد مرده، اینجا آیا می تواند ارش بگیرد؟

ما دلیلی بر ارش نداریم. چرا؟ چون نه در این روایاتی که از این چهارتا عیب رد می شود صحبتی از ارش شده و نه در آن روایاتی که در خیار عیب وارد شده چون روایاتی که در خیار عیب واقع شده، ارش مال جایی است که عیب در زمان عقد بوده. اشتری شیئا احدث فیه حدثا و به عیب أو عوار. در زمان شراء بوده. اما اگر یک عیبی بعدا در طول سنة، در این عبد حادث شد، ما چه دلیل داریم که آن هم ارش می خواهد؟ خلو این روایات که این چهارتا عیب را می شمرد، و عدم اطلاق آن روایات ارش نسبت به این مورد، این دلیل می شود که ارش دلیل ندارد و اگر نتوانست رد بکند هیچی.

نکته دیگر که در مقام باقی مانده این است که در بعضی از روایات دارد که قرن و الحدبة. خب اینطور می شود پنج تا و شما که می گویید احداث سنة چهارتا است.

شیخ ره می فرماید حدبة همان قرن است و عیب دیگری نیست. شاهدش چیست؟ شاهدش این است که در آن روایت، حضرت سلام الله علیه در ابتدا فرمود این احداث سنة چهارتاست. وقتی که می شمارد پنج تا می شمرد. روایت این است که:

«تردّ الجارية من أربع خصال: من الجنون و الجُذام و البَرَص و القَرَن و الحَدَبَة»[1]. [2]

در کافی هم این است که «القَرَن: الحَدَبَة، إلّا أنها تكون في الصدر تدخل الظهر و تخرج الصدر»[3]. [4]

منتها حدبة و قرن مثل قوض است. بعضی کمرشان قوض دارند یعنی استخوان زده بیرون. حالا این قوض ممکن است در صدر باشد و ممکن است در ظهر باشد و ممکن است در فرج باشد. بله در کافی فرموده قرن همان حدبة است فقط فرقش این است که حدبة از پشت داخل می شود و از سینه می زند بیرون و لکن به حسب ظاهر، این حدبة که در اینجا فرموده چهارتا، مقصود قرن است.

یک نکته ای که این را قبلا گفتیم و یک اشاره ای هم بکنیم که دیگر جمع این مطالب تمام بشود، این است که مرحوم مقدس اردبیلی ره این قرن را در بعضی از روایات که روایت ابی همام است، می فرماید این قرن، در روایت ابی همام ذکر نشده و مقدس اردبیلی هم در قرن اشکال کرده، نه در جذام. صاحب حدائق هم نظرش به قرن بوده و از قول مقدس اردبیلی که این را هم عرض کردیم نه، آن روایت ابی همام بعضی از نسخش دارد و غیر از این که بعضی نسخش دارد، معارض است با روایات عدیده و در آنها روایات متفقه هست و اگر هم بگوییم ساقط نمی شود، حمل مطلق بر مقید می شود.

فتلخص مما ذکرنا که احداث سنة چهارتاست. جذام، برص، جنون، قرن و هر چهارتا هم ارش ندارد و روایت سکونی که جذام، چطور ممکن است رد بشود در حالیکه منعتق بر مشتری می شود؟ همه اینها را بحث کردیم.

بعد مرحوم شیخ ره آخرین بحث در ماهیت عیب را می فرماید «خاتمة في عيوبٍ‌ متفرّقة قال في التذكرة: بأنّ‌[5] الكفر ليس عيباً في العبد و لا في الجارية»[6]. [7]

اگر یک عبدی خرید یا یک جاریه ای خرید بعد معلوم شد که این لا سمح الله کافر است، آیا کفر عبد و کفر جاریه، این هم آیا از عیوب می شود که خیار عیب داشته باشد؟ یا از عیوب نمی شود؟

و للکلام تتمة ان شاء الله فردا.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

[1]  الوسائل ٤١١:١٢، الباب ٢ من أبواب العيوب، الحديث الأوّل، و راجع التهذيب ٦٤:٧، الحديث ٢٧٧.

[2] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۳

[3]  الكافي ٢١٦:٥، الحديث ١٥.

[4] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۴

[5]  في «ش»: «إنّ‌».

[6]  التذكرة ٥٣٩:١.

[7] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۹

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی