تقریر اصول-سه شنبه و چهارشنبه-۲۰و۲۱بهمن۹۴-سیداحمداحمدی

سه شنبه ۲۰/۱۱/۹۴

بعدازبیان مقدمات واردبحث حقیقت شرعیه خواهیم شد:

مقام اول:امکان ثبوتی حقیقت شرعیه:

شبه ای نیست که ثبوت حقیقت شرعیه بنحووضع تعیینی ممکن است .

تقریب:

شارع مقدس الفاظ راوضع برای معانی فرموده باشد.حال وضع تعیینی به دوصورت ممکن است:

صورت اولی:وضع تعیینی بالتصریح.

صورت دوم:وضع تعیینی بالاستعمال:

لفظ«صلاه»رااستعمال کندبغرض واینکه دال برمعنای جدیدنفسه باشد.

شرط مرحوم آخونددراین فرض:

مرکبات مستحدث شرعی باشدامااگرمرکبات شرعی مثل صوم ،صلاهوزکاه درشرایع سابقه بوده باشددیگروضع تعیینی معنی نخواهدداشت.

مناقشه مرحوم ایروانی درفرمایش آخوند:

اولا:ممکن است این مرکبات درقبل اسلام وجودداشته ولی الفاظ دیگری بوده است مخصوصااینکه لسان انبیاءگذشته عربی نبوده است.لذاشارع میفرمایددرست است که این مرکب ازقبل وجودداشته است اماالان نامگذاری جدیدمیشود.

ثانیا:«صلاه»بوده ولکن مجازااستعمال میشده است وشارع میفرمایدلفظی که دراین معنی مجازااستعمال میشده است،معنی حقیقی برایش درنظرگرفته میشود.

ثالثا:اصلامجازاهم استعمال نمیشده است وبرطریق باقلانی بتعدددال ومدولول،استعمال صورت میگرفته است.

بدین ترتیب که«صلاه»درمعنی لغوی استعمال میشده است ولکن دال دیگری داشته است که دیگر اجزاءرامیفهمانده است وشارع مقدس بعدازاسلام لفظ «صلاه»رادرمعنای جدیدکه قبلا بتعدددال ومدلول فهمیده میشده راوضع کرده است.

اشکال استادبرمرحوم ایروانی:

اگراین مرکب سابقابوده است،واسمش چیزدیگه ای بوده است درجزیره العرب قبل ازبعثت حتمایهودی ومسیحی بوده اند.حال اینهاکه عرب بوده اندبه این نمازچه میگفته اند؟

اگربگوییدالفاظ عبری رابکارمیبرده اند.

میگوییم:

داعی برای نبی اکرم وجودنداشته است که الفاظ راعوض کندچراکه پیغمبربه لسان قوم صحبت میکندوجنگیدن باسنتهامعقول نیست مگراینکه باهدف باآن سنت منافاه داشته باشد.

نتیجه:

فرمایش مرحوم آخوندتمام است واگراین معنای درامم سابقه بوده است قطعابالفظ«صلاه»استعمال می شده است.

والشاهدعلی ذلک:

«صلاه»و«زکوه»،لفظ عبری است وعربی نیست وشاهدش هم این است که با«واو»نوشته میشود.

اماوضع تعینی:

دراستعمالات ابتداییه شریعت ممکن نیست.

دلیل:

وضع تعینی احتیاج به کثرت استعمال داردواین نیازبه مرورزمان دارد.واگراولین بارلفظ«صلاه»بکاربرده شودوبگوییم به وضع تعینی وضع حاصل شود،معقول نیست.

مقام دوم:ادله اثباتی حقیقت شرعیه:

این بحث به سه نحومیتواندادعاءشود:

اول:وضع تعیینی بالتصریح.:

قطع به عدمش داریم چراکه پیغمبرگرامی اسلام ازدوحالت وضعش خارج نیست:

الف:بتنهایی وضع کرده وهیچ کس متوجه نشده است:

نقض غرض است چراکه وضع حکمتش این است که تفهیم وتفهم شود.

ب:درمجتمع عام ودرمیان مردم وضع صورت گرفته:

پیغمبری که تمام خصوصیاتش نوشته شده است،چطورممکن است این مطلب به این مهمی که داعی برااخفاءآن وجودندارد،هیچ نقل تاریخی بروضع تعیینی وجودنداشته باشد.

دوم:وضع تعیینی بالاستعمال:

آخوند:

بعیدنیست که اینطورباشد.واگرکسی چنین ادعاءبکندحرف گزافی نگفته است.

ادله:

دلیل اول:تبادر

وقتی لفظ«صلاه»گفته میشودمعنای جدیدبه ذهن متبادراست.

ان قلت:

منظورازتبادرچیست؟تبادرنزدمایاتبادرآنهاکه دردراسلام بوده اند؟اگرمقصودتبادرنزدماست فایده ای نداردواگرمقصودتبادرکسانی است که صدراسلام بوده انداین ادعایی بدون دلیل است.

قلت:

دراین زمان که«صلاه»گفته میشودبه ذهن همین معنای جدیدتبادرمیکندواصاله عدم النقل میگویدهرلفظی که درزمان حال استعمال میشودومعنایی رادربردارددرزمان خودش هم همین معناراداشته است.

مناقشه درکلام آخوند:

اصاله عدم النقل درجایی است که شک دراصل نقل باشدولی اگرلفظی یقین داریم نقل داده شده است ولکن تقدم وتاخرآن رانمیدانیم،اصاله عدم النقل جاری نمیشود.

مرحوم ایروانی:

میشودکلام آخوندرااینطوردرست کرد:

آخوندمیفرماید:

لفظ«صلاه»قطعابه وضع تعیینی بالاستعمال برای معانی وضع شده است ودلیل این مطلب تبادراست.  

دلیل:

استعمال لفظ«صلاه»درآن زمان ازدوحالت خارج نیست:

حالت اولی:استعمالش مجازی بوده است:

استعمالش بارداست چون علاقه ای بین معنای مجازی وحقیقی نیست وچونکه علاقه نیست کشف میشودکه استعمال قطعامجازنبوده است .

حالت دوم:استعمالش حقیقی بوده است:ثبت المطلوب.

لذا«ربمایوید»که درادامه میآیدبعنوان تاییدنیست بلکه دلیل بردلیل است.

به این نحوکه دلیل تبادراست ودلیل براین تبادراین است که استعمال مجازی درمانحن فیه جایگاهی ندارد.

اشکال برفرمایش مرحوم ایروانی:

ممکن است درآن زمان بمسلک باقلانی استعمال میکرده اند.

آخونددرادامه میفرماید:

ربمایوید:

لفظ«صلاه»دراین معنی استعمال میشده است واگراستعمال مجازی باشد،بایدعلاقه بین مستعمل فیه ومعنی مجازی وجودداشته باشدحال آنکه هیچ علاقه این بین معنای لغوی«صلاه»ومعنای جدیدوجودندارد.

ان قلت:

علاقه جزءوکل باعث وجوداین معنای جدیدشده است،چراکه یکی ازاجزائ نمازدعااست،آنجاکه میگوییم«اهدناالصراط المستقیم».

قلت:

این علاقه درست نیست ومناسب بالطبع نیست.

مرحوم ایروانی:

علاقه درمجازدرمانحن فیه علاقه جزءوکل نیست.بلکه معنای لغوی «صلاه»به معنی دعااست ودعایعنی خواستن.

حال درمانحن فیه میگوییم:

خداوندسبحان وقتی میفرمایداین مرکب رابجابیاوریددعاکرده است واین راازبندگانش خواسته است.لذادراینجاتسمیه الشیءباسم سببه خواهدبود.

دلیل دوم:سیره عقلاء:

تبیین:

سیره عقلاءاین چنین است که هرکس اختراعی میکندبرای آن نامگذاری میکندوشارع مقدس هم ازاین سیره تخطی نکرده است چراکه اگرغیراین بودبایدردعی ازجانب شارع بیان میشود.

به بیان شکل قیاسی اینطورمیگوییم:

صغری:مرکب«صلاه»مستحدث شرعی است.

کبری:شارع ازاین سیره تبعیت کرده است.

چهارشنبه ۲۱/۱۱/۹۴

مناقشه  دراستدلال بوسیله سیره عقلاءبراثبات حقیقت شرعیه:

مناقشه درصغری:

این صرف ادعاست که این مرکب مستحدث شرعی باشدچراکه میتوان ادعاءکرداین مرکب درادیان گذشته بوده است.حتی اگربه اسم دیگرهم باشدبرای بطلان صغری کفایت میکند.مخصوصاقراین وشواهدی وجودداردکه مرکب مستحدث شرعی نیست.چنانکه بعض آیات قران برآن دلالت دارد.

ان قلت:

اختلاف دراجزاء،شرایط،وکیفیت بین«صلاه»درشریعت مقدس اسلام باامم سابقه وجودداردبطوری که به آنچه که درامم سابقه انجام میشده است «صلاه»درزمان شریعت مقدس اسلام اطلاق نمیشود.

قلت:

این اختلاف دراجزاءومصادیق باعث اختلاف درمعنی نمیشود.مثلا کسی که خوابیده نمازمیخواندوهیچکدام ازاجزاءوارکان نمازرابطورمتداول انجام نمیدهدبازهم به عمل اونمازگفته میشود.

مناقشه درکبری:

دلیلی وجودنداردکه شارع مقدس ازاین سیره تبعیت کرده است.

ثابت شدن دیگرسیره هابوسیله عدم ردع شارع،به این دلیل است که اگرشارع ازآنهاردع نکنددرحالی که مخالف بانظرشریعت است،باعث این خواهدشدکه مردم بخلاف شرع مرتکب شوند.

امادرمانحن فیه :

این نکته نیست چرااگرپیغمبرازاین چنین سیره ای تبعیت نفرمودندونامگذاری نکرد ولفظ«صلاه»رادرمعنای جدیدمجازااستعمال کندخلاف شرعی بوجودنخواهدآمد.

فرمایش مرحوم صدر:

اشکال برکبری پذیرفته شده است ولکن باتعدیل استدلال میتوان آن رابنحوقابل قبولی ارایه داد:

بدین نحو:

هرمخترِعی اولین استعمالش وضع اوست واین خودش ظهوربلفظ خواهددادکه مختَرع هم همینطوراست وظواهرهم حجت است.

نقداستادبرفرمایش مرحوم صدر:

عقلاءبه این دلیل ونکته میگویندکه ظواهرحجت است که اگرحجت نباشدنقض غرض بوجودخواهدآمد.

حال میگوییم:

ظهوراین است که لفظ دراولین استعمال ظهوردرموضوع له داردوشارع این ظاهرراتبعیت نکرده است،وبیان نکردن شارع اثرعملی نخواهدداشت چراکه نقض غرض بوجودنخواهدآورد.

نتیجه:

ادعاءوضع تعیینی بالاستعمال،بلادلیل است.

سوم:وضع تعینی:

مرحوم آخوند:

ایشان دروضع تعیینی فرموداثبات این نوع وضع منوط به این است که این الفاظ ازمعنای قدیمه ودرادیان سابقه نبوده باشدبه تقریبی که گذشت.

دراین قسمت هم میفرماید:

اگراحتمال قدیمی بودن این معانی رابدهیم چنین وضعی امکان پذیرنیست.

درادامه میفرماید:

مع الغض ازین اشکال:

دعوای وضع تعینی درلسان شارع وباتبعین ایشان،قابل پذیرش است.

امااگرکسی ادعاکندکه الفاظی که درخصوص لسان نبی مکرم اسلام،استعمال شده است،وضع تعینی باشدممنوع است.درنهایت مطلب رابافتامل ختم میفرماید.

بررسی فرمایش مرحوم آخوند:

کلام ایشان ابهام دارد:

ابهام اول:

این یعنی چه که درلسان پیغمبراگرباشدممنوع است ودرلسان پیغمبروتابعین ایشان اشکالی ندارد؟

دوفرض برای کلام ایشان متصوراست:

فرض اول:

مقصوداین است که لفظ«صلاه»درطول زمانی که خودپیغمبربه تنهایی درمعنای جدید،استعمال فرموده است،به این مقدارحقیقت نمیشودولکن اگرمجموع استعمالات زمان پیغمبرواصحاب راباهم حساب کنیم،وضع تعینی صورت میگیرد.

اشکال براین فرض:

بعدازاینکه استعمالات پیغمبرواصحاب مجموعابنحوی صورت گرفت که برای حقیقت شدن لفظ کافی بود(مثلاپانصدباراستعمال صورت گرفت)حال بعدازاین(مثلالفظ پانصدویکم)،اگربوسیله خودپیغمبراستعمال شود،ظهوردرمعنای جدیدداردوهمین مقدارکفایت میکند.

فرض دوم:

مقصوداین است که یعنی درصورتی لفظ درلسان پیغمبرظهوردرمعنای جدیدپیدامیکندکه استعمالات خودحضرت زیادباشدوبه تنهایی موجب ظهورشود

اشکال براین فرض:

خوب این دعوای (فی لسانه ولسان تابیعه)مفیدفایده نخواهدبود.

ابهام دوم:

این برای مافایده ای نخواهدداشت چراکه وقتی آیه قرآنی بمارسیده است،شایددرزمانی باشدکه وضع تعینی صورت نگرفته است ودراینجاشک درتقدم وتاخراستعمال است.

شایدفتامل آخونداشاره به این دوابهام باشد.

اشکال دیگربروضع تعینی:

وضع تعینی درجایی معقول است که لفظ درمعنای مجازی کثیرمااستعمال شودبطوریکه که بدون قرینه استعمال شود.ولی لفظ«صلاه»مجازادرمعنای جدیداستعمال نشده است تا درادامه منجربه وضع تعینی شود،بلکه میتوان ادعاکردبرمسلک باقلانی وبنحوتعدددال ومدلول استعمال شده است.

مرحوم اصفهانی میفرماید:

معنی لغوی«صلاه»میل الی الرب است وحصه ای خاص ازآن بتعدددال ومدلول که همین افعال خاص باشد،اراده شده است.

جواب ازاین اشکال:

اینکه برای وضع تعینی حتمابایداستعمال ومجازی زیادباشدادعایی بلادلیل است.

بلکه وضع تعینی یعنی:

زمانیکه لفظی گفته میشودومعنایی کثیرماازآن اراده میشود،به کثرت وتعدداستعمالات،انسی بین لفظ ومعنی پیدامیشود،حال آن معنایی که مستعمل اراده کرده است بالاستعمال باشدیاتعدددال ومدلول باشد،فرقی نمیکند.

خلاصه مختار:

وضع تعیینی وتعینی دراوایل شریعت ثابت نیست وتنهاحقیقت متشرعه ثابت شده است.

مقام سوم:ثمره عملیه :

آخوند:

اگرحقیقت شارع ثابت نشودالفاظ برمعنای لغوی حمل میشودواگرثابت شودبرمعنای مستحدث حمل خواهدشد.

اشکال اول:

این ثمره هنگامی است که بدانیم استعمال موخرازوضع است.امااگرتقدم وتاخرش معلوم نباشداصاله تاخرالاستعمال بااصاله تاخرالوضع عن الاستعمال معارض خواهدبود.

اشکال دوم:

استصحاب استعمال بعدازوضع ،لازمه عقلایی آن این است که لفظ درمعنای جدیداستعمال شده است ولازمه شرعی نیست ومثبتات حجت نیست.

اشکال:

بحث حقیقت شرعیه مطلقاثمره ای نداردچراکه هیچ روایت صحیح السندی ازپیغمبرازغیرطریق ایمه به مانرسیده است.

مرحوم صدر:

این بحث ثمره دارددرآیات قرآن یاروایات نبوی که ازغیرطریق اهل بیت به دست مارسیده است.

اشکال:

جایی وجودنداردازآیات وروایات که بخواهدحکم شرعی ازآن استفاده شودوحال آنکه مبتنی براین نزاع باشد.

هذاتمام الکلام فی الحقیقه الشرعیه/

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *