تقریر اصول-سه شنبه-27بهمن۹۴-سیداحمداحمدی

سه شنبه ۲۷/۱۱/۹۴

تصویرمرحوم اصفهانی :

قایل به صحیح میگوید:

مجازفقط درصحیح استعمال شده است .

قایل به اعم میگوید:

فقط دراعم است.

بنابراین یک استعمال مجازی بیشتروجودندارد.

حال صحیحی میگوید:

اگردرجایی به معنای فاسداستعمال شد،شارع«صلاه فاسد»رابمنزله صحیح ادعاءًتنزیل کرده است مثل مجازسکاکی.

واعمی میگوید:

اگردرجایی به معنی صحیح استعمال شدبتعددال ومدلول است که آن خصوصیت بوسیله دال فهمانده میشود.

بعنوان مثال اعمی میگوید«صلاه»وضع برای ارکان شده است ودرجایی که «صلاه صحیح»استعمال شودبه این نحواست که تمامیت اجزاءوشرایط رابادال دیگرمیفهماند.

ایشان درپایان میفرماید:

نکته ابهام درتصویری که گفته شداین است که نمیدانیم لفظ «صلاه»درمجازدرمعنی صحیح استعمال شده است که فاسدازباب تنزیل باشدویااعم که صحیح ازباب تعددال ومدلول باشدوراهی برای اثبات این مطلب وجودندارد.

سوال:چرااین نحوتصویرتوسط ایشان شکل گرفت وحال آنکه تصویری که آخوندفرمودهم راه اثبات نداشت وازاین حیث بافرمایش حاج شیخ بلافرق است؟

جواب:

مبنای مرحوم آخونداضافه برایرادی که به این مبنی هست اشکال دیگری هم داشت.چراکه وقتی سبک مجازازمجازدرست شددرآن هنگام بایداین راهم ثابت کنیم که دراستعمال مجازی اول یک قرینه صارفه است ودرمجازدوم قرینه معینه هم میخواهد.این اشکال برتصویرماواردنیست.

اشکال مرحوم صدر:

اشکال اول:

نسبت به صحیحی:

مقدمه:

هنگامیکه این کبری رابپذیریم که اِعمال دومجازعرفیت داردولواینکه یکی ازآن دوادعایی باشد(تنزیل فاسدبمنزله صحیح)ناچاراًاین مطلب راهم میپذیریدکه سنخ علاقه بین معنای حقیقی ودومعنای مجازی وجوددارد.

ذی المقدمه:

باپذیرش این نکته که سنخ علاقه موجوداست پس میشوددومطلب راادعاءکرد:

مطلب اول:عرف استعمال اعم راابتداءًبلااشکال میداندچراکه سنخ علاقه موجوداست.

مطلب دوم:وقوع خارجی صلاه فاسده هم بلااشکال است.مثل اینکه شارع صلاه راتقسیم به صحیحه وفاسده کرده است.

وحال آنکه این گفتارشماباهیچکدام ازاین دومطلب سازگارنیست.

اشکال دوم:

نسبت به اعمی:

ازقاعده تعدددال ومدلول زمانی استفاده میشودکه بخواهیم تحفظ برمعنای حقیقی کنیم ولکن وقتی استعمال علی ای حال مجازاست،عرف دلیلی نمیبیندکه بخواهدازاین قاعده استفاده کند.

جواب استادازفرمایشات مرحوم صدر:

جواب نقضی:

شمادرمبنی خودتان فرمودیدیک مجازبنابراصل گذاشتیم که فقط قرینه عامه کافی است ومجازدیگربنابرفرع گذاشته شده است که قرینه خاصه میخواهد.

حال میگوییم:

شارع چرااینکاراکرده است؟چرایکی رااصل ودیگری رافرع قرارداده است؟همان اشکالی که بجهت اثباتی برکلام حاج شیخ وارداست به فرمایش شمانیزوارداست.

اماجواب حلی:

نسبت به اشکال اول:

آنجا که مرحوم شهیدفرمودمواردی داریم که«صلاه فاسده»است.

میگوییم:

«صلاه»درمعنای فاسداستعمال نشده است بلکه درصلاه صحیح ادعایی استعمال شده است وفاسده قیدتوضیحی است که وجه ادعاءرابیان میکند.

امانسبت به این نوع گفتارمولی:«الصلاه اماصحیحه وامافاسده»:

صلاهصحیحه دومصداق دارد:مصداق حقیقی که صحیح است وفاسدکه مصداق ادعایی است.مثل اینکه بگوییم:الاسداماحیوان مفترس وامارجل شجاع.

نسبت به اشکال دوم:

شارع مقدس«صلاه»رابدلیل احتیاج مثلا دراعم زیاداستعمال میکندوهرگاه بخواهددرصحیح استعمال کندازقرینه خاصه استفاده میکند.این نیازبه موونه داردوبرای رفع این محذوردوراه موجوداست که یکی راه حل شماودیگری تصویرمرحوم حاج شیخ است.

نتیجه:

اشکال به مرحوم حاج شیخ غیرآنچه که خودش فرموده است وجهی ندارد.

نظریه مختار:

اگرمنکرحقیقت شرعیه شویم مجالی برای اثبات بحث صحیح واعم نداریم چراکه هرچهارتصویری که بیان شدقابل اثبات نیست.بنابراین حق بامرحوم آخوندوحاج شیخ اصفهانی است.

الامرالثانی:تحقیق درمعنی صحیح وفاسد:

آخوند:

مطلب اول:

صحیح یعنی تمام وفاسدیعنی ناقص،عندالکل الفقهاءوالمتکلمین.

ان قلت:

چرافقهاءصحیح رابه مسقط للاعاده معناکرده اندومتکلمین به موافق ومخالف شرعیت معنی کرده اندوحال آنکه شمامیفرمایددعندالکل معنای واحدی دارد؟

قلت:

صحیح بمعنای تمام است ولکن «صلاه صحیح»آثاری داردکه یکی ازآن مسقطیت اعاده ودیگری موافق شریعت بودن است وهرکسی تعریفی راکه ارایه داده است بلحاظ خواص بوده ورسم ناقص است.منتهی هرکدام به همان جهتی که نیازداشته اندمعناکرده اند.

مطلب دوم:

تمام بلحاظ حال سفروحضر،حالات هست وموجب تعددمعنی نمیشود.به این معنی که دریک حالت دورکعت مصداق تمام است ودرحالت دیگرچهارکعت مصداق آن خواهدبود.

مطلب سوم:

صحیح وتمام امراضافی است.مثلا«صلاه»چهاررکعتی برای مسافرفاسداست وبرای حاضرصحیح است.

مناقشه حاج شیخ برکلام آخوند:

تمام فی حدنفسه معنی ندارد.بلکه حیثیتی میخواهدکه بلحاظ آن سنجیده شود.واینهاکه جزءلوازم گرفته شده است جزءمتممات معنی صحت وتمام است ومتمم نمیتواندازآثارباشدچراکه لازمه اش خلف است.

تبیین خلف:

اگرازآثارولوازم است بایدعلت محقق شودتامعلول بوجودآیددرحالی که اگرازمقومات باشدتا نباشدعلت محقق نمیشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *