بحث : غسل جنابت ( مسأله ۹ و۱۰و۱۱) یکشنبه ۶/۱۱/۹۲
رسیدیم به مسأله (۹) : مرحوم سید ره می فرماید:إذا شک فی أنّه هل حصل الدخول أم لا لم یجب علیه الغسل ،وکذا لوشک فی أنّ المدخول فرج أو دبر أو غیرهما فإنّه لایجب علیه الغسل .خوب این مسأله مسأله واضحی است سید می فرماید اگرشخصی شک بکند که دخول حاصل شده یا نه مقصود از این دخول یعنی آن دخولی که محقق جنابت هست یعنی إلتقاء ختانین شده یا نشده غیبوبه حشفه شده یا نشده خوب غسل واجب نیست چرا؟چون استصحاب عدم غیبوبت حشفه و استصحاب عدم وجوب غسل و بائت از وجوب غسل همه اینها جاری می شودو إشکالی ندارد کما اینکه اگر شک بکند که اینجا که دخول شده فرجه یا دبره یاغیرهما ،شبه تاریکهخلاصه نمیدانه که این فرجه یا دبره یا غیر اینهاست ،یعنی باید احتمال غیرفرج و دبر را بده وإلا اگر نمی داند« فرجه یا دبره» که أثر ندارد چون در هردو صورتش غسل واجب می شود ،فرج أو دبر أو غیرهما حتما باید یک لنگه احتمال غیرهما باشه که به اصطلاح جای استصحاب عدم دخول در فرج یا استصحاب عدم دخول در دبرکه در اینجا جاری بشه وإلّا اگر یقین دارد که یا فرجه یا دبره نمی داند کدام یک از اینهاست خوب اینبه درد نمی خورد چون این هر کدام باشه یقیناً غسل واجب میشه .
(مسأله ۱۰) : لا فرق فی کون إدخال تمام الذّکر أو الحشفه موجباّ للجنابه بین أن یکون مجرّداً أو ملفوفاً بوصله أو غیرها إلّا أن یکون بمقدار لایصدق علیه الجماع .
خوب اینکه ماگفتیم إدخال موجب غسل میشه حالا چه إدخال بقدر الحشفه یا تمام ذکر با این فرض کاری نداریم خلاصه اینجا فرقی نمی کنه که این ذکر یا حشفه عاریتا یا مجرّداً داخل بشه یا ملفوفه باشه اینهایی که الان استفاده می کنند یا یک کسی خدای نکرده یک مریضی داره به حساب که باند پیچی کردند آیا این هم موجب غسل می شه یا نمی شه ؟ صاحب عروه می فرماید بله موجب غسل میشه مگر اینکه طوری باشد که صدق جماع نکنه اینجاسه احتمال در مسأله موجو ده یک احتمال این است که نه موضوع وجوب غسل إلتقاء ختانینه بایداین مجرّد باشه اگر ملفوفه باشه این به درد نمی خوره این فایده نداره ، چرا ؟ چون إلتقائ ختانین نمیشه این یک احتمال
اشکال رفقا : دخول که تفسیر شده به إلتقاء ختانین دخول که صدق می کنه؟!اینه عبارت أخرای همدیگه هستند ولو چیز دیگه هم همراهش باشه .
جواب استاد : نه دیگه ببین إلتقاء ختانین باید باشه منتهی التقاء ختانین کی محقق میشه ؟ وقتی که غیبوبت حشفه بشه .
این یک احتمال ،احتمال دوم این است که کسی بگه اصلاً نه مطلقا غسل واجبه ولو اینکه دکتر گفته میخواد جرّاحی بکنه یک لوله دو اینچ گذاشته این تو که خوب بتونه جرّاحی بکنه و معالجه بکنه اگر توی اون لوله هم شما دخول بکنی باز غسل واجب میشه ، چرا ؟ چون فرمود إذا أدخل فقد وجب الغسل والمهر والرّجم .این احتمال دوم أ.
احتمال سوّم : فتوای مرحوم صاحب عروه است و سید هست که سیّد قدّس الله روحه می فرماید نه یک صورت استثناست اون صورتی که استثناست کجاست؟ اون جایی که صدق جماع نکنه ،صدق دخول در فرج نکنه ،صدق دخول در دبر نکنه این شد سه تا احتمال .مرحوم سیّد مرحوم آقای خوئی و دیگران فکر نمی کنم مخالفی در این مسأله باشه بعید می دانم. خوب همین احتمال سوم راگرفته اند و دو تا احتمال اوّل و دوم را باطل دونستند ، أمّا احتمال اول که باطله مرحوم آقای خوئی اشکال کرده که شاید مقصود آقای کامیاب (مستشکل) هم همون بودکه این روایات إلتقاء ختانین در مقام بیان این نیست که چی موجب غسله ،این در مقام بیان کمّیت دخوله یعنی دخولی که موجب غسله حدّش چقدره ،شاهدش هم اینه که در ذیلش می فرماید: هوغیبوبه الحشفه وإلّا اصلش در مقام بیان این نیست که کدام دخول موجب غسله وموجب غسل چیه ! نه ،اون دخولی که موجب غسله اون روایات یا آیه شریفه إذا لامستم النساء ،اینه را داره امام ع تفسیر می فرماید که این دخول این مقذاره ،لذا این احتمال که منتفیه و روایت در مقام بیانش نیست تا به اطلاقش أخذ بکنیم ،
احتمال دوم که بگیم مطلق دخول چون داره إذا أدخل إذا أولج ببین این داره اذا أدخل فقد وجب الغسل والمهر والرجم این إذا أدخل کنایه از دخول ذکر در فرجه وإلّا اذا أدخل تو سوراخ دیوار، یایک کسی تو دهان زن گذاشت ، یا کسی تو سوراخ دماغش گذاشت ،بگیم که آقا این إذا أدخل صدق می کنه این که نیست این أدخل کنایه است و مقصود همان لامستم النساء را می خواد توضیح بده این لامستم النساء نه اینکه دست به زن بزنی غسل برت واجب میشه واین هم اطلاق نداره .
میماند احتمال سوم غیبوبه حشفه عرض کردم در مقام این جهت نیست که همه جا مقصود اینه که یعنی اون دخولی که موجب غسله باید به مقدار غیبوبه حشفه باشه خوب إحتمال سوّم درسته .
حالا این إلّا أن یکون بمقدار یصدق علیه الجماع بعضی ها به حساب یک تفاصیلی کرده اند که مرحوم آقای حکیم در مستمسک نقل می فرماید که بعضی ها گفته اند پارچه اینقدر باشه که حرارتش و نرمیش را إحساس بکنه ،لذت ببره و چکار بکنه خوب اینها که ما سر در نمیاریم ولی اونی که مقتضای روایاته این است که هرجا دخول در فرج صدق بکنه ، خوب این إلّا مال کحاست ؟ إلّا مرحوم شیخنا الأستاذ اینطور تفسیر می فرمود کما اینکه مثال زدم که مثلا یک لوله ای بگذارند که بعد میخواد عمل بکند جراحی بکند چکار بکند یک لوله ای گذاشتند مثل اینهایی که میخواهند سوراخ دماغش را باز نگهدارند لوله ای گذاشتند لوله دو دو نیم مثلا ًاین وقتی که داخل اون لوله بکنه این صدق نمی کنه که أدخل فیه ، بعید هم نیست حالا اگه کسی داخل آون لوله بکنه این نمی گن دخل فی الفرج این فرمایش آقای صاحب عروه دلیلش اینه مصداقش هم اینه ،
خوب این فرمایش مرحوم آقای خوئی ره که در روایات اینها در مقام بیان کمّیت دخولند نه در مقام بیان اینکه چی موجب غسله این درسته شاهدش هم اون روایتی بود که دومی علیه ما علیه نقل می کرد که مهاجرین امدند گفتند باید إلتقاء ختانین بشه أنصار گفتند إلتقاء ختانین نمی خواد أمیرالمؤمنین علیه السلام مراجعه کرد حضرت قول مهاجرین را تأئید فرمود بعد اون اون دومی علیه ما علیه گفت دع ما قالت الأنصار یعنی این روایات در مقام بیان همین است که به حساب اون دخولی که غسل واجب می شود مقصود کدام دخوله ؟ چقدره ؟ مطلق دخوله ؟ تما م ذکره ؟ اونه را امام ع تفسیر فرموده به غیبوبه حشفه ،این هم مسأله ۱۰ .
أمّا مسأله ۱۱): فی الموارد التی یکون الإحتیاط فی الجمع بین الغسل والوصوء ،الأولی أن ینقض الغسل بناقض من مثل البول ونحوه ثمّ یتوضّأ لأنّ الوضوء مع غسل الجنابه غیر جائزوالمفروض احتمال کون غسله غسل الجنابه.
مسأله یازده این است که در مواردی سید أعلی الله مقامه فرمود که أحوط این است که هم غسل بکند و هم وضو بگیره اگرمحدث به حدث أصغره مثل آنجایی که وطی بهائم بکند اگروطی بهائم کرد آنجا گفتیم دلیل شاملش نی شود سیّد إحتیاط کرد حالا در این مواردی که احتیاط واجب جمع است این اوّل وضو بگیره یا اوّل غسل بکنه ؟ صاحب عروه ره می فرمایداشکال نداره فرقی نمی کنه أمّا أولی وأحوط إستحبابی چیه ؟ این است که غسلش را باطل کنه بره غسل بکنه بعد عسلش را باطل بکنه به بولی ، منیی چیزی بعد که باطل کرد بره وضو بگیره یا اگر به منی باطل کرد بره غسل بکنه اینجا چرا ؟ بخاطر اینکه در روایات دارد غسل جنابه لا وضوء معه لا قبله و لا بعده چون غسل جنابت وضو باهاش جایز نیست نه قبلش و نه بعدش ، خوب اینجا محتمله که جنب باشه ، چرا ؟بخاطر اینکه اگر این وطی بهائم مثل وطی مرأه باشه پس محتمل است که این غسل غسل جنابت باشه اگر این غسل جنابت باشه قطعاً این وضو جایز نیست چون لا وضوء قبله ولا وضوء بعده به همین جهت إحتیاط مستحبی و أولی این است که غسلش را یاطل بکنه بعد وضو بگیره ، حالا لازم نیست غسلش را باطل بکنه به حدث أصغر ولو غسلش را باطل بکنه به حدث أکبرمثلاً بره با حلیله اش جماع بکنه یاملامسه ای ملاعبه ای بکند که از او منی خارج بشه یعنی کاری بکنه که بدونه یا وظیفه اش غسل جنابته یا وظیفه اش وضویه این به فرمایش صاحب عروه اشکال شده فرمایش صاحب عروه را فرمودند ما اصل مدّعا را قبول داریم أولی راقبول داریم ولی دلیلت درست نیست أولویتت درسته ولی وجه أولویتت درست نیست چراأولویتت درسته ؟ و چرا وجه أولویتت درست نیست سرّ اینکه وجه أولویت درست نیست همینه که شاید بعضی آقایان در ذهنشون بوده اینه که که این غسل جنابت لا وضوء قبله ولا بعده این نهی نهی تشریعیه نهی تشریعی یعنی اینکه اگر کسی وضو بگیره بعنوان اینکه خداوند سبحان أمر فرموده به این وضواین حرامه إفتراء علی الله،این تشریعه ، بدعته أمّا اگه کسی وضو بگیره احتیاطاً این تشریع نکرده به همین جهت مثلاً در روزه یوم الشک از ماه رمضان که نمیدانند جزء شهر رمضانه یا اوّل شوّاله بعضی ها می گن احتیاط بکن برو مسافرت روزه ات را بخور خوب آقای خوئی اینها فرمودند نه شما روزه بگیر این منافات نداره ،چرا؟چون حرمت صوم شوّال یا قید أضحی حرمتش حرمت تکلیفی ذاتی نیست حرمتش حرمت تشریعیه ،حرمت تشریعی یعنی اینکه اگر این روزه بگیره بعنوان اینکه شاره روزه را واجب کرده یا مستحبّ کرده این روزه حرامه این بدعته این تشریعه این إفتراء علی الله است، ولی اگه کسی نمیدونه یوم الشک احتیاط می کنه میگه اگه ماه رمضان بود که روزه می گیرم بقصده و اگر رمضان نبو د فرض کن امروز تو صحرا بودیم و چیزی پیدا نکردیم بخوریم این حرمت ندارد یا زن حائض که همینطوره زن حائض که می گویند نماز بر او حرامه اون هم حرمتش حرمت تشریعیه نه حرمت ذاتی یعنی اگه زن حائض نماز بخونه به قصد اینکه شارع نماز را واجب کرده برمن این تشرعه بدعته افتراء علی الله حرامه اما اگر نه جاهله یا شک داره احتیاطا میخونه اشکال نداره ، خوب اینها را شما از کجا می گید ؟از کجا می فرمائید که این حرمت حرمت تشریعیه ؟فرمودند چون نهی در عبادات ظهور اوّلیش در تشریعه در تشریع وقتی که می فرماید: دع صلاتک أیّام أقرائک یا یحرم الصوم یوم الفطر اینها ظهورش در نهی تشریعیه حالا چرا؟یک بیانی مرحوم خوئی در بعضی فرمایشاتش داره که می فرماید معنی ندارد کسی بگوید نماز خواندن بر حائض حرمت ذاتی دارد چون اصلاً در ارتکاز نیست ،چرا ؟چون نماز چیه ؟ الله اکبر ،الله اکبر گفتن حرامه ؟!!حمد وسوره ، قران می خواند رکوع وسجود، خم میشه که ورزش بکنه یا پایش را بخارونه ،یا سجده ، داره امتحان می کنه که این مهری که خریده ببینه خوبه این خلاف مرتکزه و این جور چیزها که خلاف مرتکزه شارع بخواد حرام بکنه به نهی تنها نمی تونه ،ببین چطور می گویند که عام نمی تواند رادع سیره باشه بخاطر اینکه مردم هر چه عام بگی می گویند ما را نمیگه ،جاهای دیگه را میگه ،این ارتکاز یعنی چیزی هست که بعیده ازأذهان یعنی توی ذهن مردم احتمال چنین حرمتی نمی آید این را اشکال ندارد شارع حرام کند ولی بایستی یک مؤونه زائد به کار ببرد و به مجرد نهی و یحرم نمی فهماند
اشکال آقای فقیه : این إنّ دین الله لا یصاب بالعقول یعنی همین که عقل مردم نمی فهمد
جواب استاد : نه مثلا کسی ازدواح کرده فردا صبح می خواد بیاد بیرون مثلا بگوید بروم از مرجع بپرسم که فردا صبح می شود از خانه بیرون بیایم یا نه !أصلاً در ذهن کسی نیست که احتمال حرمت بدهد،اینها جزء چیزهایی است که ذهن اصلا از اینها منصرفه.
،این بیان مرحوم آقای خوئیه . یک دلیل دیگرهم که نه وقتی که مثلاًشارع از چیزهائی که امر کرده نهی می کنه این در واقع نهی در مقام توهم وجوبه یعنی میخواد بگه أمر من نیست مثلاً گفته آقا شنبه بیا یکشنبه بیا دوشنبه بیا چهارشنبه بیا بع می گوید چهارشنبه استثناءاً نیا این چهارشنبه نیا یعنی لازم نیست بیای ،این بیان دومه ،حالا ما هم در جای خودش این مطلب را قبول نکردیم و گفتیم
سؤال رفقا آیا این أمر عقیب حذره ؟ جواب استاد : نه این نهی در مقام توهم وجوب است .
این است که ما اینها را فی الجمله قبول داریم ولی اینطور نیست که نه به هرجهت اینهایی که شما می فرمائید اینکه أکثر قدما از این حرمت ذاتی فهمیده انداین خودش قرینه براینه که نه خیلی دور از اذهان نیست و در بحث اصولی والان هم ما فعلاً نمی خوایم واردش بشیم ، ولی لا وضوء قبله ولا وضوء بعده این بخلاف این است که بگوید وضو نگیرچون شاید این لا لای نافیه باشه و اصلاً این از اول ظهوردر حرمت نداره تا شما بگیدکه آقا نه حمل می کنیم بر نهی تشریعی .
خوب این وجه باطل بود امّا أولویّت چرا درسته ؟ فرمودند سرّ اینکه اولویت درسته اینه که اگر این شخص غسلش را باطل یکند و وضو بگیرد این قطعاً می تواند قصد وجه بکند تردد در نیت ندارد جزم در نیت داره ،میگه خدایا وضو می گیرم چون أمر به وضو دارم ولی اگر غسل نکند همینطور که داره وضو می گیره میگه ای خدا چه کنم! میگن چکار می کنی ؟ میگه نمیدانم وضوی من خودم هم متزلزلم مذبذبم این وضوی من غلطه ؟ درسته ؟ غسل بکنم ؟! وضو بگیرم ؟!پس اگر غسلش را باطل بکنه وضو بگیره قطعاً جزم درنیّت داره ،اینطوری وضو بگیره تردد در نیّت داره این تردّد در نیت احتمال می دهیم عبادت باطل باشه چون در عبادت باید جزم در نیّت داشت این یکی از اون عویصه هایی است که بعضی از این آقایون مراجع فتوا داده اند ما هم تا به امروز نفهمیدیم ما هم که با اونها عرض می کردیم مطلبی دستگیر ما نشد ،این الان در حجّ خیلی محل ابتلاست مثلا کسی رفته سه شوط ونصفی زده بعد مثلاً ادرارش گرفته میخواد بره تجدید وضوء بکنه ازمطاف خارج میشه اونجا بعضی ها فرمودند که آقا اگربعد از شوط چهارم باشه لابأس میره وضو می گیره میاد ادامه میده اگر قبل از نصف باشه این از نو طواف را سر می گیره اگر بین نصف و یعنی کمتر از شوط چهارم و نصف بالا سه ونیم به بعد احتیاط بکنه هم این طواف را تمام بکنه و هم یک طوافی از نو شروع بکنه خوب اینها درد سر داره تو مسجدالحرام مخصوصاً توی حجّ تمتّع شلوغه مرحوم آقای خوئی می فرمود که این یک طوافی بقصد اعم از تمام و إتمام بیاره ، یعنی چه بقصد اعم از تمام و إتمام ؟ یعنی اینکه این آقا میاد هفت شوط می زنه میگه اگه اون سه ونیم شوط قبلی من درست بود سه ونیم شوط هم از ایم به قصد طواف بقیّه اش که هیچی دور کعبه جرخیدیم خلاصه دور بوده پیاده روی بوده ، اکر اون سه ونیم شوط باطل شده کل این هفت شوط را بقصد طواف آوردم این میشه أعم از تمام و إتمام مثلاً آقای سیستانی اشکال می کنه که احتیاط واجب آن است که این طواف را تمام کنه دو رکعت نماز هم بخونه بعد إعاده بکنه مابه ایشون می گفتیم این چه اشکال داره که به قصد اعم از تمام وإتمام ؟ می فرمود نه این چونکه جزم در نیّت نداره تردد در نیت داره ما عرض می کردیم اگه الان یک کسی حمد را خونده تمام کرده نمی دانه غلط حونده یا درست خونده خوب این قاعده فراغ داره درست خونده حالا می خواداین حمد را دو مرتبه بخونه به چه قصدی میخونه میگه خدایا اگه این حمد من اشکال داشت این به عنوان صلاه اگه حمد من درست بود این بعنوان قرائت قران مگه این به قصد رجاء و احتیاط این مگر تردد در نیت نداره ؟! چرا تردد در نیت داره و چرا شما تردد در نیت را شما آمجا اشکال نمی کنی ؟!و یعنی چه تردد در نیت داره ؟ همه موارد احتیاط از این قبیله ولی ما نفهمیدیم . و باز بهتر از این ما کاریرا در حجّ انجام میدادیم چون وسواس بودیم جون به لب می شدیم ،میخواستیم بریم عرفات را دو مرتبه وقوفش را بجا بیاوریم مشعر را بجابیاوریم یک شب شب سیزدهم در منا ماندیم دو سه نفر بودیم رفقا گم کردیم رفتم تو مسجد خیف سرما خوردم دیگه ساعت یک نصف شب بود کی بود از منا خارج شدم گفتم خدا یا أگه لا حرج در دنیا یکی باشه همینه دیگه خداحافظ شما و ما از منا رفتیم ، واین کار را که بعضی از این عروس و دامادهای جدید هم که میرند به مکّه از این فامیلهای ما این راه را بهشون نشون میدم میگم که این چه کار غلطی است که زندگیتون را اوّل کارتون را خراب می کنید ! عمره چیه عمره مشکله بعدتو إحرام باقی می مانید و فلان واینا بعد اونهایی که یک خورده چرکین می شند و اینا بع این کار را انجام میدادم یک سری رفقا گفتن شما امسال خیلی راحت از إحرام در آمدی !!گفتم من إحرام معلّق بستم ،إحرام معلّق چیه ؟إحرام معلّق اینه که من در مسجد شجره گفتم خدایا اگر این اعمالی که من به جا میارم درسته و از إحرام خارج میشم که أهلاً وسهلاًقصد إحرام می کنم اگر این اعمالی که من بحا میارم درست نیست و فی علم الله میخوام من در إحرام باقی بمانم أصلاًًًمن قصد إحرام نمی کنم إتفاقاً اگر کسی به من بگه آقا نیابت واجب پانصد میلیون تومان می گم من أصلا نیابت واجب بگو یک میلیارد کار من نیست ،من همینطوری خودم اعمال خودم را گرفتارم چه برسه به شما ولی اون سال حجً استحبابی را من نائب بودم بعد من به اون بنه خدا گفتم من گفت چکار کردی گفتم من تعلیق در نیّت کردم ،خوب بعضی ها به من گفتند شما چه حوری وارد در مکّه می شید بدون إحرام ؟!شما وارد در مکه نمی تونی بشی !!گفتم نه من که اعمال را به نظر خودم صحیح انجام میدم اینطور که نیست عمداً لذا به نظر خودم محرم شدم مثل این می ماند بگم اگه این کتاب در واقع مال منه بعت بعد بگویند تو چطوری در پولش تصرف می کنی ؟ می گویم من که بابا میدانم که این مال منه ، به نظر من شرط محقّقه ، این را من به آقای سیستانی عرض کردم که من اینطور میگم والان هر کس میره عمره میگم شما همینطور نیت کنید .آقای سیستانی گفت نه من این را قبول نمی کنم گفتم جرا؟ گفت تردد در نیته گفتم خوب همه موارد احتیاط تردد در نیته مگر در باب طلاق مگر درباب بیع مگر همه معاملات همه نوشته اند اگر کسی تعلیق بر معامله بکند به شرطی که علم داشته باشه وبدونه که اون شرط الان حاصله مثل اینکه بگه إن کان هذا الیوم یوم الجمعه بعت هذا الکتاب ،خوب اینجا جایزه و این تعلیق مبطل نیست چون هم علم دارد که شرط الان محقّقه شرط مستقبل نیست شرط مجهول نیست بعد هم ما موارد احتیاط و رجا و اینها را نقض کردیم که آقا همه اینها چیه ؟ همونه دیگه !!این است که ما نفهمیدیم که این چه اشکال دارد و چرا این را اشکال می دانید و تردید در نیت یعنی چه ؟!! مایکی این کار را کرده بودیم و یکی دیگه اینکه بهش عرض کردم اینهایی که قرائتشان را می خوانند من می گم که این قرائتت مجزیه انشاءالله راحت باشید با اینکه یقیناً غلطه بع فرمود خوب تو بگو که دروغ می گی ! گفتم نه من به حدیث لا تعاد من بهش می گم مجزیست چون به قول من مشود مجزی ، من که به او می گم خود گفتن من داخل در حدیث لا تعاد می کنه این را قبول کرد گفت این اشکال نداره ، ولی این تعلیق در نیت عمره این را قبول نکرد من اون حدیث لا تعاد را به مراجع می گفتم همه قبول می کردند امّا این را بعضی ها قبول می کردند بعضی ها قبول نمی کردند ،من الان عمره مفرده می ترسم که مشرّف بشم .
بگذریم پس دور نشیم أولویت درسته بخاطر اینکه جزم در نیت احتمال میدیم معتبر باشه به این جهت در نیّت گفتیم آن را أما به نظرم آقای خوئی آقای حکیم و دیگرا ن آنقدری که ما احتمال میدیم جزم در نیت معتبرباشه بیشتر از اون احتمال میدیم وضو حرمت ذاتی داشته باشه احتمالش که هست ، لذا شما چرا به این میای ؟! اون که احتمالش بیشتره !! اگر میخواید بفرمائید آقا خلاف ظاهره ،خوب جزم در نیّت هم خلاف ظاهره دلیل نداره ، اینه که مهمّ نیست به هر جهت« الأولی» خود الأولی هم تعبیرش فنّی نیست باید یفرماید: الأحوط الأولی ،چون أولی یعنی استحباب ما فتوای به استحباب نمی تونیم بدیم الأولی مستحبه ایشون باید بفرماید الأحوط الأولی أن ینقض الغسل بناقض ،خوب حالا مهم نیست ،بعضی ها که حاشیه زدند به عروه آخه می گویند کلّم الناس بفدر عقولهم بعضی از این دقّت ها در عروه باعث درد سره چون می گن این آقا عروه را متوجّه نشده ،چه کار داره آدم خدا رحمتش کنه می فرمود هر که هر چه فهمید ،گفتیم آقا بعضی ها به خطا میرند گفت مهم نیست به خطا هم رفت رفت ،مهم نیست . بعضی هاخیال می کنند می گن ما مطلب را بلدیم ! خود کیفیت ورود و خروج کیفیت فتوا دادن و برخورد با مسائل شرعی خودش یک ممارستی میخواد که انسان چندین سال در خدمت کسی باشد که او این راهها را رفته و إلّامی بینی که ..یک وقت یکی از این مراجع ازش سؤال شده بود به نظر شما أعلم کیه ؟ بعد نوشته بود که أعلم منم و هر کس هم حرف داره حاضرم با او بحث بکنم ،به پسرش گفتم که این چیه بابات این چیه که نوشته ؟! بده !!أعلم کیه ؟ همین سؤال را از آفای تبریزی هم پرسیدند رحمت الله علیه ایشون فرموده موازین تشخیص أعلم در رساله های عملیه بیان شده ما طلبه ای بیش نیستیم ، اونی که سؤال کرد ه اگه أهل بخیّه باشه که .!و اگه هم نباشه بحساب ..! خود کیفیّت جواب دادن به مسائل یا برحورد با أحکام یا برخورد با بزرگان خیلی ها اصلا … من شنیدم که آقای سیستانی أوّلی که مرجع شده بود گفته بود همه نامه هائی که بین میرزای شیرازی و ناصرالدّین شاه ردّ و بدل شده و مراوده شده را همه را بیارید من بخونم که کیفیت مراوده با سلاطین را بدانم که چه جوره ، نامه گاهی یک نامه طرف را مرید می کنه گاهی یک نامه طرف را دشمن می کنه اینها خودش یکی از علّتهائی که حوزه در زمان سابق موفق بود همین بود که رو موازین بود یعنی واقعا کسی رفته بود درس خوانده بود زحمت کشیده بود استاد دیده بود رنج کشیده بودملّا شده بود و فوت و فنّ کار را هم یاد گرفته بود ولی الان استادش میگه سی دی و نواره فخوب سی دی و نوار حرکات استاد را که نشان نمیده اینها نعماتی ار ما طلبه ها فوت میشه و منشأش همینه که نمی دونیم خود این علمیّت در کنارش تمام مراوده اجتماعی فرهنگی است .
غرض اینکه از کجا به کجا رفتیم این فی الموارد الّتی یعنی نه أصل أولویت باطله چون این مستحبّه و حال اینکه مستحب نیست ،« الأحوط الأولی » ولی خوب این مهم نیست تعلیقه نمیخواد وجهش هم همون حرمت ذاتی است چون احتمال حرمت ذاتی اگر بیشتر از احتمال إعتبار جزم در نیت نباشه کمتر نیست .