متن اصول، جلسه ۶۷۴ ، سه شنبه ۱۰ فروردین ۱۴۰۰

 سه شنبه ۱۰/۱/۱۴۰۰

جلسه ۶۷۴

بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین

اللهم کن لولیّک الحجّه بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعه وفی کلّ ساعه ولیّا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتّعه فیها طویلا.

اللهم العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمّد وآل محمّد وآخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین وشایعت وبایعت وتابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا.

السلام علیک یا أبا عبد الله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله أبدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم، السلام علی الحسین وعلی علیّ بن الحسین وعلی أولاد الحسین وعلی أصحاب الحسین.

اللهم خصّ أنت أوّل ظالم باللعن منی وابدء به أولا ثم العن الثانیَ والثالث والرابع اللهم العن یزید خامسا والعن عبید الله بن زیاد وبن مرجانه وعمر بن سعد وشمرا وآل أبی سفیان وآل زیاد وآل مروان إلی یوم القیامه.

***********************************************************

کلام در مقدمات حکمت بود. مرحوم آخوند یک مقدمه ی ثلاثه ای را اضافه فرمود و آن این بود که قدر متیقن در مقام تخاطب نباشد. به این فرمایش آخوند ره ، آقاضیاء ره ،مرحوم آقای خوئی، آقای صدر و دیگران اشکال کرده اند. چند نکته را برای روشن شدن مطلب باید ذکر کنیم. از این فرمایشاتی که من دیدم ـ فرمایش آقاضیاء ره، حاج شیخ اصفهانی، آقای بروجردی ره، آقای نائینی ره، آقای خوئی ره، آقای صدرـ و تاملی که کردم، سه  چهار نکته را باید ذکر کنم. شاید این مطلب خوب در دوره سابقه بررسی نشده باشد، این طوری که ان شاء الله این دوره بررسی می کنیم. صوت دوره گذشته را گوش نکردم اما این دوره نسبت به نوشته های آن دوره تا به اینجایی که دیدم نکات بیشتری گفته شده است.

یک نکته این است که مرحوم آخوند چه چیزی می خواهد بفرماید؟ تفسیری که برای کلام آخوند ره عرض می کنیم آن چیزی هست که در کلمات آقاضیاء ره بیان شده و آقای صدر نیز ظاهراً از ایشان گرفته باشد. این مطلب در کلمات آقاضیاء ره خوب توضیح داده شده است. آن تفسیر این می باشد که ما اینکه قدر متیقن در مقام تخاطب لازم هست یا لازم نیست را باید در مقدمه اولی بررسی کنیم. مقدمه اولی این بود که مولی در مقام بیان باشد. اینکه در مقام بیان باشد یعنی چه؟ یعنی مراد استعمالی خود را بیان بفرماید ولو مخاطب نفهمد و علم پیدا نکند یا اینکه مولی مراد استعمالی را بیان بفرماید به حیثی که یعلم المخاطب بأنه تمام مراده؟ دو کلمه هست آیا مراد از اینکه مولی در مقام بیان است، یعنی در مقام بیان تمام مرادش است ولو مخاطب نفهمد یا در مقام بیان تمام مراد است به حیثی که یعلم المخاطب بأنه تمام مراده؟ کدام یک از این دو هست؟ آخوند ره می فرماید: در مقام بیان است یعنی اینکه در مقام بیان تمام مرادش هست واقعاً ولو اینکه مخاطب نفهمد. خب اگر این شد، قدر متیقن در مقام تخاطب مضر است زیرا وقتی راوی سوال می کند «اصابه ثوبی بول هره» و امام علیه السلام می فرماید: «اغسل ما اصابه البول»، شما می فرماید: این بول اطلاق دارد، می گوییم: اگر مراد مولی واقعاً مقید باشد، یعنی خصوص همین قدر متیقن و بول هره باشد، خب این تمام مرادش است و آن را بیان کرده است چرا که فرض این است که خطاب قطعاً این را شامل می شود.

اما اگر گفتید نه، مولی در مقام بیان باشد یعنی به حیثی که یعلم و یفهم المخاطب بأنه تمام مراده. خب چنانچه این باشد دیگر قدر متیقن در مقام تخاطب مضر نیست زیرا مخاطب نمی فهمد که این مرادش است زیرا به قول حاج شیخ اصفهانی ره ( البته این واضح است حال ایشان فرموده و ما از حاج شیخ ره نقل می کنیم تا یادی از ایشان شود. مطالب فقهی و اصولی حاج شیخ ره به جای خود ولی عظمت ایشان به نظر من در همان دیوان شعر و آن عقایدی که نسبت به ائمه علیهم السلام داشته، می باشد. آن مطالب عقلی ای که فرموده ما مناقشه داریم و صحت آنها را قبول نداریم)  فرق است بین قدر متیقن در مقام تخاطب و بین تقیید. اگر بفرماید: «اغسل ما اصابه بول هره» و تقیید نماید و قید را بیان بفرماید در این صورت مخاطب می فهمد که تمام مراد متکلم همین مقید است اما اگر بیان نفرماید و امام علیه السلام در جواب روای که سوال کرده «اصابه ثوبی بول هره» بفرماید: «اغسل ما اصابه البول»، دیگر مخاطب نمی فهمد که مراد متکلم مقید است کما اینکه نمی فهمد مطلق است، فقط می گوید نفی اطلاق می کند اما اثبات تقیید نمی کند. خب وقتی این گونه شد چنانچه واقعاً مراد استعمالی او مقید باشد خب بیان کرده دیگر ولکن مخاطب نفهمیده است. اما اگر گفتیم متکلم در مقام بیان باشد به حیثی که یعلم و یفهم المخاطب بأنه بیّنه در این صورت لا یعلم المخاطب و قدر متیقن در مقام تخاطب مضر نیست. این فرمایش مرحوم آخوند. عبارت ایشان این است که « فإن الفرض أنه بصدد بیان تمامه و قد بینه لا بصدد بیان أنه تمامه‏» او می خواهد تمام مرادش را واقعاً بیان کند نه به صدد این است که مخاطب بفهمد و یعلم. این بهترین توضیحی است که برای عبارت آخوند ره هست و آقاضیاء ره فرموده است. حال ممکن است کسانی که در عرض آقاضیاء ره هستند نیز این گونه توضیح داده باشند. من کلمات آقای نائینی ره را نگاه کردم منتهی بیشتر به آن قسمتی که اشکال کرده است دقت کردم.

اینجا آقای صدر اشکال کرده، آقای نائینی ره اشکال کرده، آقای بروجردی ره اشکال کرده، البته اشکالات آقای صدر در کلمات آقای نائینی ره هست و بعضی از اشکالات ایشان نیز در کلمات آقای بروجردی هست و شاید در کلمات دیگران هم باشد ولی خب ایشان مقداری شکل و ظاهر آنها را تغییر داده و ممکن است بعضی خیال کنند که این اشکالات از ایشان است، اینها خیلی مهم نیست.

اشکال اول این است که موضوع جعل، افراد و مصادیق نیست بلکه موضوع جعل عنوان است. اگر موضوع جعل افراد و مصادیق باشند آن گاه این فرمایش آخوند ره درست است زیرا قدر متیقن در مقام تخاطب مصادیق را بیان کرده، ولی موضوع جعل که مصادیق نیست چراکه جعل یا بر روی طبیعت می رود یا بر روی طبیعت مقیده. خب مولی موضوع جعل را بیان نکرده که آیا ذات طبیعت است یا حصه مثلا بول هره؟ این را بیان نفرموده است. پس مولی موضوع جعل را بیان نکرده و حال آنکه مولی در مقام بیان است یعنی در بیان موضوع جعلش می باشد. این جعلی که دارد، شرایط و خصوصیات و قیود آن را، هم نسبت به حکم و هم نسبت به موضوع و هم نسبت متعلق بیان نکرده است.

اشکال دوم این است که چنانچه شما بگویید: «مصادیق جعل را هم اگر بیان بکند کافیست» خب چه فرقی هست بین قدر متیقن در مقام تخاطب و قدر متیقن در خارج، چون همان طور که قدر متیقن در مقام تخاطب، مصادیقی را که جعل قطعا شامل می شود را بیان کرده، همان طور قدر متیقن در خارج مصادیقی را که قطعا جعل شامل می شود… خب بین این دو چه فرقی هست!؟

ایشان دو اشکال دیگر نیز بیان کرده که بعداً به آنها می پردازیم.

اشکال مرحوم آقای نائینی این است که اگر مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان این می باشد که قدر متیقن مرادش است یا به عبارت اوضح اگر مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان این می باشد که بفهماند یک چیزی را که مرادش است. عین عبارت مرحوم آقای نائینی این است: «نعم‏ لو کان‏ المراد من کون المتکلم فی مقام البیان هو کونه فی مقام افهام المخاطب بکلامه شیئاً ما بحیث لا یبقى متحیرا فی مقام المحاوره بالکلیه» یعنی مخاطب بالکلیه متحیر نشود بلکه یک چیزی بفهمد. اگر مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان این است که به مخاطب کلامی را تفهیم نماید به حیثی که مخاطب در مقام محاوره بالکلیه متحیر نشود. اگر معنی این باشد بله قدر متیقن در مقام تخاطب مضر است زیرا در واقع مخاطب متحیر نمی شود زیرا می داند این مقدار، مراد مولی هست ولی تمام مرادش را نمی فهمد اما به این مقدار که متحیر نشود می فهمد اما اگر مخاطب در مقام این باشد بدین معنی باشد که تفهیم نماید تمام مرادش را، یا در مقام بیان تمام مرادش باشد دیگر با قدر متیقن، مخاطب تمام مرادش را نمی فهمد. این اشکالی هست که مرحوم نائینی به آخوند ره کرده است. شاید این اشکالی باشد که خود آخوند ره در تعلیقه ذکر کرده و فافهم به این اشکال اشاره داشته باشد.

اما دو اشکال آقای صدر. من خیال می کنم که این دو اشکال وارد نیست. عرض کردم این اشکالی که آقای صدر کرده، همان اشکال آقای نائینی ره است و اشکال دیگری نیست. آقای نائینی ره فرمود: بعضی از مصادیقش بیان شده باشد. شاید اشکال آقای نائینی ره یک مقداری فنی تر و قشنگ تر باشد.  عرض ما این است که این اشکال شما آقای صدر به آخوند ره وارد نیست زیرا آخوند ره می فرماید: «ما هم قبول داریم که مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان موضوع جعلش هست خب این جا جعلش مقید بوده. موضوع جعل فقط بول هره بوده است» شما می فرمایید: «نمی فهمد». خب این را هم آخوند ره قبول دارد زیرا ایشان می فرماید که مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان مرادش است واقعاً لا به حیثی که یعلم المخاطب و یفهم المخاطب. مرادش را واقعا بیان کند نه به طوری که مخاطب بفهم و بداند. خب درست هست دیگر، مرادش واقعاً مقید است و آنرا بیان کرده و مولی می گوید: «این خطاب من، مرادم را شامل می شود و به غرضم خلل نرسانده ام چون غرض من این بوده که بیان کنم موضوع جعل، مقید است و این را بیان کرده ام. تمام موضوع جعل، تمام مراد من، مقید است و این را هم بیان کرده ام.» می گویید: مخاطب نفهمیده. می گویم: «خب نفهمد چرا که من نگفتم در مقام بیان هستم به حیثی که یعلم و یفهم المخاطب بأنه مرادی، بلکه من گفتم در مقام بیان مرادم هستم واقعاً» پس این اشکال وارد نیست . از این جا معلوم شد فرق هست بین قدر متیقن در مقام تخاطب و قدر متیقن خارجی زیرا درست هست که قدر متیقن خارجی، موضوع جعل می باشد ولی آنرا بیان نکرده است چرا که جعل آن را شامل نمی شود بلکه ما از خارج مثلا به مناسب حکم و موضوع یا قرائن دیگر فهمیده ایم اما اینکه خطاب شامل آن شود، نه خطاب شامل آن نمی شود.

اما اشکال و شبهه ای که مرحوم آخوند وارد است این می باشد (ای کاش این مطلب رسیدگی می شود و آقای صدر این مطلب را رسیدگی می کرد. شاید کسی بگوید مقصود ایشان همین است) که جناب آخوند ره اینکه مولی در مقام بیان است یعنی چه؟ یعنی چه که من در مقام بیان هستم و مخاطب هم نفهمد؟ من در مقام بیان هستم و لو مخاطب نفهمد، این یعنی چه؟ یک وقت مخاطب خواب یا غافل است در این جا بله، مولی در مقام بیان است و مخاطب هم نفهمیده اما غیر این جا، مگر بیان غیر از دلالت و تفهیم است!؟ خب چطور ممکن است که مولی در مقام بیان تمام مرادش باشد اما در عین حال مخاطب هم نفهمد!؟ این تفصیلی که جناب آخوند ره شما دادید ـ علی ما فسره المحقق العراقی ره ـ که فرق هست بین جایی که مولی در مقام بیان تمام مرادش باشد و بین جایی که مولی در مقام بیان تمام مرادش باشد به حیثی که یفهم و یعلم المخاطب بأنه تمام مراده. خب سوال این است که چه فرقی بین این دو هست چرا که بیان یعنی دلالت، بیان یعنی تفهیم. اگر الآن من یک کلام مجملی گویم آیا صحیح است که بگویم من در مقام بیان بودم و بیان کردم!؟ بیان صرف تلفظ و استعمال که نیست. بیان یعنی دلالت و تفهیم، شاهد آن این است که مقدمه اولی این می باشد که مولی در مقام بیان است و در مقام اهمال و اجمال نیست. اگر بیان یعنی تکلم و استعمال لفظ در معنی ولو دلالت نداشته باشد، خب فرق آن با اجمال و اهمال در چیست؟ اجمال هم که همین است؛ لذا اشکالی که به مرحوم آخوند وارد است این می باشد که جناب آخوند ره «در صدد بیان تمام مراده واقعاً لا بصدد بیان انه تمامه» این «در صدد تمام مراد» را شما باید توضیح دهید. این اشکال به آخوند ره وارد است.

از اینجا معلوم می شود که شاید مرحوم آقای نائینی به کلام آخوند ره رسیده باشد زیرا ایشان می فرماید: اگر مقصود از اینکه متکلم در مقام بیان است این می باشد که متکلم کلام خود را طوری به مخاطب القاء نماید تا مخاطب در مقام محاوره متحیر نماند و یک چیزی بفهمد، این خوب است. شاید بگوییم کلام مرحوم آقای نائینی به این نکته ای که ما عرض کردیم اقرب است البته اگر مقصود ایشان این اشکال باشد، بیانشان قاصر است چرا که آقای نائینی ره شما بفرما این که مولی در مقام بیان است، در مقام بیان است یعنی چه؟

لذا آقاضیاء عراقی ره فرموده: مقدمات حکمت…، آیا قدر متیقن در مقام تخاطب مضر هست یا مضر نیست؟ قدر متیقن در خارج آیا مضر هست یا مضر نیست؟ ایشان می فرماید: اینکه قدر متیقن در مقام تخاطب مضر هست یا مضر نیست مبتنی بر این مطلب است که ما بگوییم: آیا مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان مرادش هست واقعاً ولو لا یعلم و لا یفهم المخاطب، اگر این باشد قدر متیقن در مقام تخاطب مضر است اما اگر مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان این است که یفهم و یعلم المخاطب که این تمام مرادش هست، اگر مولی در مقام بیان است بدین معناست، قدر متیقن در مقام تخاطب مضر نیست. پس در واقع مرحوم آقاضیاء اشکال مبنایی به آخوند ره دارد نه اشکال بنائی. اگر کسی مبنای آخوند ره را قبول کند این، اشکال ندارد. بعد آقاضیاء ره می فرماید: حق در مطلب همین است که بیشتر از این، مقدمات حکمت اقتضاء نمی کند که مولی در مقام بیان است یعنی مرادش را واقعاً بیان نماید، تمام مرادش را واقعاً بیان کند، اما اینکه در این جهت باشد که به مخاطب تفهیم نماید و مخاطب بفهمد تمام مرادش را، قلّ ما یتفق یعنی کم تر اتفاق می افتد که مولی در صدد این باشد تا بگوییم این جا قدر متیقن در مقام تخاطب مضر نیست و اگر بیان نکند مخل به غرض است.

اما نسبت به قدر متیقن خارجی و اینکه آیا مضر هست یا مضر نیست، آقاضیاء ره می فرماید: این مطلب مبتنی بر این است که اینکه مولی در مقام بیان است آیا در بیان مراد جدی و اینکه جعل کجا را ثبوتاً و واقعاً شامل می شود و اینکه مراد جدی مولی چیست؟ اگر مقصود در مقام بیان بودن یعنی آیا مراد جدیش را بیان می کند و حکم ثبوتاً، جعل ثبوتاً کجا را شامل می شود، در این صورت قدر متیقن در خارج مضر است زیرا اینجا ثبوتاً بیان کرده و مراد جدیش قطعاً هست. اما اگر گفتیم مولی در مقام بیان است یعنی در مقام بیان اعطاء حجت و در مقام بیان مراد استعمالی است و در مقام بیان مراد جدی نیست، اگر این باشد، ایشان می فرماید: قدر متیقن در خارج مضر نیست زیرا واضح است که قدر متیقن خارجی را مولی بیان نکرده و اعطاء حجت نکرده است. این فرمایش مرحوم آقاضیاء و فرمایشاتی که به آخوند ره کرده اند.

یک اشکال دیگری که به آخوند ره کرده اند این است که حتی اگر ما گفتیم مولی در مقام بیان این است که به مخاطب تمام مرادش را تفهیم کند به حیثی که یعلم المخاطب بأنه تمام مراده، باز قدر متیقن در مقام تخاطب مضر می باشد زیرا اگر مقصودش اطلاق بود باید اطلاق را بیان می فرمود در حالی که اطلاق را بیان نکرده است. وقتی مطلق را بیان نکرده یفهم المخاطب به اینکه مرادش همین قدر متیقن و مقید است. اشکالات دیگری از جناب آقای صدر به مرحوم آخوند شده تامل بفرمایید و للکلام تتمه  ان شاء الله فردا.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین   لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *