بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
جلسه ۱۰۱ (چهارشنبه ۹/۷/۱۳۹۹)
شرط اول (عدم علم مغبون به قیمت)
مرحوم شیخ اعظم ره فرمود یشترط فی هذا الخیار امران. یعنی خیار غبن دو تا شرط دارد.
نکاتی که امروز گفته می شود هم نکات دقیق است و هم نکات کلیدی و هم بحث خیار غبن محل ابتلا است و دقت بیشتر می طلبد.
شرط اول را مرحوم شیخ ره فرمود این است که مغبون باید عالم به قیمت نباشد. اگر بایع عالم است که این جنس قیمتش پنجاه هزار تومان است ولی سی هزار تومان می فروشد خیار ندارد یا مشتری اگر عالم است که این جنس سی هزار تومان قیمتش است و پنجاه هزار تومان می خرد خیار ندارد و بعد می فرماید بل لا غبنَ. یک وقت ممکن است کسی بگوید این مغبون هست ولی خیار ندارد و یک وقت ممکن است کسی بگوید که مغبون به این صدق نمی کند.
در این بل لا غبن میرزا فتاح شهیدی ره در کتاب هدایه الطالب اشکال کرده که غبن یقینا صدق می کند چون غبن را شیخ ره معنا کرده و هو فی اصطلاح فقهاء تملیک ماله بما یزید علی قیمته مع جهل الآخر. مالش را بما یزید علی قیمته. اگر چنانچه این شخص می بیند که مالش را به آنچه که زائد بر قیمتش است می دهد، می گوید تو چرا جنس سی تومانی را به پنجاه تومانی خریدی؟ تو که مغبون شدی! می گوید بله ولی احتیاج داشتم. لذا به این بل لا غبن، اشکال کرده.
حالا این اشکال لغوی است و خیلی مهم نیست.
وجه عدم خیار عالم به قیمت
۱- اقدام بر ضرر
انما الکلام در این است که چرا عالم به غبن خیار ندارد؟ می فرماید لأنه اقدم علی الضرر. وقتی که اقدام کرده بر ضرر خیار ندارد.
اشکال بر این وجه
اشکال کرده اند به شیخ ره تاره دلیل ما بر خیار لا ضرر است و اخری دلیل ما بر خیار اجماع است یا آن شرط ارتکازی و سیره عقلاست.
اگر دلیل ما بر خیار لا ضرر است که شیخ هم در یک صورت قبول کرده که آنجائی که غابن حاضر نباشد آن ما به التفاوت و پول اضافه را برگرداند این جا لا ضرر اثبات خیار می کند؛ خوب اگر دلیل ما لا ضرر باشد چرا خیار ندارد؟
جواب داده اند به خاطر این که لا ضرر، کسی که مقدم بر ضرر است را شامل نمی شود. این شخص عالم است و اقدام بر ضرر کرده.
خوب چرا مقدم بر ضرر را شامل نمی شود؟
اینجا سه بیان است:
بیان اول برای وجه عدم شمول نسبت به مقدم بر ضرر
یک بیان، بیانی است که معروف و مشهور است و در فرمایشات آقای خوئی و دیگران و شاید در کلمات شیخ انصاری ره. یک بیان هم در کلمات آقای اراکی دیدم که ظاهرا از قول مرحوم حاج شیخ عبد الکریم ره نقل می کند.
اما بیانی که معروف و مشهور است که لا ضرر، کسی که اقدام به ضرر کرده را شامل نمی شود، آن بیان این ست که لا ضرر امتنانی است. کسی که مقدم بر ضرر است، کسی که اقدام بر ضرر کرده، قابل امتنان نیست. به همین جهت مقدم بر ضرر را نمی گیرد.
این را ما سابقا چندین مرتبه عرض کردیم که این چه حرفی است که مقدم بر ضرر قابل امتنان نیست؟! یعنی امتنان در حقش قبیح است؟ خداوند سبحان اگر بفرماید در صورتی که عاصی توبه کند می بخشم امتنان نیست؟ بله هست. این قبیح است؟ قطعا قبیح نیست. اتفاقا از این امتنان بیشتر چه می شود؟ اگر کسی در باب قتل قصاص نکند و ببخشد امتنان نیست؟ این را عرض کرده ایم و مرحوم آقای ایروانی ره هم اینجا به شیخ اشکال کرده.
یک نقضی هم در کلام آقای ایروانی دیدم که یک کسی برایش وضو ضرری است ولی وضو می گیرد. آیا لا ضرر شاملش می شود یا نمی شود؟ یا صوم برایش ضرری است و روزه می گیرد لا ضرر شاملش می شود یا نمی شود؟ یک کسی حج برایش ضرری است ولی می رود حج، لا ضرر شاملش می شود یا نمی شود؟ خوب همه می گویند می شود و به همین جهت می گویند حجّش مجزی نیست و باید دوباره حج برود. خوب شما که می گویید لا حرج یا لا ضرر، کسی که مقدم بر ضرر است را شامل نمی شود. این هم که خودش مقدم بر ضرر است دیگر. عالم است که اگر برود حج برایش ضرری است یا حرجی. چه فرقی می کند بین آنجا و بین کسی که معامله غبنی انجام می دهد.
این وجهی است که معروف و مشهور است و لکن اشکال هم دارد. آقای ایروانی اشکال کرده و اینطور که در ذهنم هست مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ره آنطور که مرحوم آقای اراکی نقل می کند هم این را فرموده.
اما دو تا وجه برای عدم شمول لا ضرر عرض کردم در کلمات حاج شیخ عبدالکریم ره است که آن دو وجه را ببینیم تمام است یا ناتمام است؟
[بیان دوم برای وجه عدم شمول]
یک وجه این است که صغری را مناقشه کرده. کسی که اقدام به ضرر می کند دو صورت دارد. یا سفیه است و معامله سفهائی انجام می دهد که باطل است و بحثی ندارد و یا نه، عاقل است و معامله صحیح انجام می دهد. خوب اگر عاقل است و معامله صحیح انجام می دهد قطعا یک غرضی دارد و الا آدم عاقل که جنس را ارزانتر نمی فروشد یا گرانتر نمی خرد. این قطعا غرضی دارد. با توجه به غرضش وقتی که خرید یا فروخت خداوند سبحان را هم شاکر است. بعد بگوییم تو ضرر کردی! می گوید من کجا ضرر کردم؟ خیلی هم نفع بردم به خاطر این که این مثلا یخچال در خانه هر روز زن و بچه می آمدند و می گفتند این یخچال رنگش سبز است و دعوا می کردند. من دیدم اعصابم دارد خورد می شود و این یخچالی که مثلا بیست میلیون تومان بود به خاطر این که رنگش سبز بود به دوازده میلیون رد کرد. خدا را هم شکر می کنم که راحت شدم و الا باید دویست میلیون خرج اعصابم می کردم. این که ضرر نیست.
ممکن است بگویید ضرر را باید بالنسبه به آن ثمنی که در معامله ذکر می شود سنجیده شود. خلاصه شما یخچال بیست میلیونی را به دوازده میلیون فروختی. این می شود ضرر دیگر.
می گوید درست است که غرض، جزء ثمن نیست ولی غرض و شرط در صدق ضرر و نفع دخیل است. یک کسی می گوید من این یخچالت را می خرم به بیست و هشت میلیون. می گویند آخر یخچال در بازار بیست میلیون است. چرا از این می خواهی بخری. می گوید در بازار نقد است ولی من از این می خواهم نسیئه بخرم ماهی پانصد هزار تومان. این به نفع من است. چطور آنجا شرط که هست به نفع است؟
ممکن است بگویید که شرط، یک غرض عقلائی است. ولی اینجا یک داعی شخصی است. این آقا اعصابش داغون شده.
می گوید درست است. آنجاهائی که غرض عقلائی است خیار می آورد. اینجاها خیار نمی آورد. ولی در صدق ضرر که نمی گویند ضرر کرده. امروز یکی رفته صدقه داده یا هبه کرده. بعد به او بگویند چرا امروز رفتی سر کار. این همه ضرر کردی! این میلگرد را مجانی هبه دادی. می گوید من برای ذخیره آخرتم دادم. این کجا ضرر است بلکه نفع است. پس اصلا صدق ضرر نمی کند چون یا این معامله سفهائی است که باطل است و بحث ندارد و یا معامله صحیح است و اغراض عقلائی دارد که صدق ضرر نمی کند. این یک اشکال.
از اینجا معلوم می شود که مرحوم شیخ انصاری ره که فرمود بل لا غبن، آمیرزا فتاح شهیدی هم اشکال کرد، اگر کسی بخواهد مکاسب درس بدهد و مکاسب را طوری بیان کند که در آن نشود مناقشه کرد این فرمایش حاج شیخ عبدالکریم بهترین تفسیر است برای بل لا غبن. برای توضیح فرمایش شیخ ره این نکته لطیفی است که اینجا فرموده حالا درست است یا نه؟ فعلا با آن کاری نداریم.
این یک جواب.
جواب دوم این است که لأنه اقدم علی الضرر، گفته اند که لا ضرر شامل نمی شود مقدِم بر ضرر را نه به جهت این که لا ضرر امتنانی است و این شخص قابل امتنان نیست تا کسی اشکال کند چرا مقدم بر ضرر قابل امتنان نیست؟ پس چطور توبه امتنان است و به شخص عاصی خداوند سبحان فرموده توبه ات را قبول می کنم. این وجهش نیست . وجهش این است که لا ضرر انصراف دارد از ضرری که مستند به خودش است. ضرری که خودش به خودش زده، لا ضرر از آن انصراف دارد. لا ضرر یعنی ضرر غیر.
در ما نحن فیه اگر می داند که این آب برایش ضرر دارد و شارع هم فرموده واجب نیست وضو بگیری ولی رفت وضو گرفت، بعد بگوید که شارع به من ضرر زده، غیر به من ضرر زده. می گویند کجا غیر به تو ضرر زده؟! خودت به خودت ضرر زدی. مثل روایاتی که می فرماید ظلم نکن و ظلم حرام است. خوب ظاهر ظلم حرام است این که ظلم به غیر نه ظلم به خودش. یک کسی مثلا انشگشتش را زخمی کند یا مالش را از بین ببرد، بعد بگویند که از عدالت ساقط شدی به خاطر این که این همه در روایات و آیات وارد شده که ظلم حرام است و شما هم ظلم بر نفست کردی. خوب این که ظلم بر خود را شامل نمی شود. ظاهرش ظلم بر غیر است. لا ضرر هم ضرری است که مستند به خودش نباشد. پس این که لا ضرر مقدم بر ضرر را شامل نمی شود به این جهت است که لا ضرر انصراف دارد از ضرری که مستند به خودش باشد و ضرری که مستند به غیر باشد را شامل می شود لذا من عرض کردم به مرحوم شیخنا الاستاذ اینهائی که کلیه هدیه می دهند شما می فرمایید حرام است چه دلیل است بر حرمتش؟
فرمود جنایت بر نفس است.
گفتم که جنایت بر نفس، به چه دلیل حرام است؟
فرمود شما حاضری کلیه ات را بدهی؟
عرض کردم شما حاضری پول در جیبت را بدهی؟ نه. مگر هر چه که انسان راضی نیست انجام بدهد حرام است؟
بعد فرمود ادله اش ظلم بر نفس است.
عرض کردم ظلم بر نفس چه دلیل بر حرمتش هست؟ یا شما می خواهید به این عمومات تمسک کنید – البته این را الآن می گویم – که اینها انصراف دارد.
بعد ایشان فرمود ظلمت نفسی.
عرض کردم که ظلمت نفسی یعنی گناه کردم. خلاف شرع کردم.
حالا من نمی خواهم بگویم کلیه دادن جائز است و این کاری که دیگران دارند تبلیغ می کنند، به نظر من عاقل این کار را نمی کند چون چه بسا ممکن است خودش مبتلا شود که یک کلیه اش ایراد پیدا کند. بله یک وقت هست آن شخص واقعا خدوم است و منشأ آثار و برکت است و از علماست و این می گوید من بود و نبودم به چه درد می خورد؟ این یک بحث است. من نمی گویم که این کار خوب است و بکنید و این تبلیغاتی که می کنند. وقتی که امور از دست علما خارج شد و کار به دست نا اهل افتاد، معلوم است که روز به روز خرابیش بیشتر می شود.
این هم یک وجه که ظاهرا این را هم مرحوم آقای اراکی از قول حاج شیخ عبدالکریم ره نقل می کند که البته خیلی مهم نیست.
[بیان سوم برای وجه عدم شمول]
یک وجه سومی گفته اند. وجه سوم این است که چه کسی گفته که کسی که عالم به ضرر است اقدام بر ضرر کرده؟ این اشکال را به نظرم آقای ایروانی ره فرموده که این دور است چون چه زمانی این کسی که عالم به ضرر است معامله کند می شود اقدام بر ضرر؟ کِی صدق می کند اقدام بر ضرر؟ وقتی که لا ضرر این را شامل نشود که خیار نداشته باشد اما اگر لا ضرر او را شامل شود که خیار داشته باشد، او اقدام بر ضرر نکرده. پس صدق اقدام برر ضرر متوقف است بر عدم شمول لا ضرر. از طرف دیگر عدم شمول لا ضرر می فرمایید متوقف بر این است که مقدم بر ضرر باشد. این دور است. صدق اقدام بر ضرر متوقف بر عدم شمول لا ضرر است و عدم شمول لا ضرر متوقف بر صدق اقدام بر ضرر است و این که شد دور. بنابراین چه کسی می گوید که اقدام بر ضرر کرده؟
اینها بنا بر این که دلیل خیار غبن لا ضرر باشد.
۲- عدم وجود اجماع و سیره و شرط ارتکازی در صورت علم
اما اگر دلیل خیار غبن اجماع و سیره عقلاء و شرط ارتکازی باشد واضح است چون اجماع در صورتی که عالم به ضرر باشد نیست و جائی که عالم به ضرر باشد شرط ارتکازی و سیره عقلاء نیست. لذا اگر دلیل خیار غبن این امور باشد فرمایش شیخ اعظم ره تمام است. اما اگر دلیل خیار غبن لا ضرر باشد کما بنا علیه الشیخ الاعظم ره فی صوره امتناع الغابن عن رد ما زاد عن القیمه، اشکالاتی که کردیم کرده اند.
اشکال بر این وجوه
اما این جوابهایی که داده اند:
آن که قابل امتنان نیست را عرض کردیم که حرف غلطی است
اما اشکال مقدم بر ضرر که آقای ایروانی ره کرده، اگر کلام حاج شیخ عبدالکریم ره را ضمیمه نکنیم ناقص است چون دور نمی شود چون عدم شمول لا ضرر متوقف است بر صدق اقدام ولی صدق اقدام، مقصود اقدام لولائی است یعنی اگر این شخص حتی اگر لا ضرر هم شامل نشود، اقدام بر ضرر کرده مگر این که شما کلام حاج شیخ ره را ضمیمه کنید و عمده در مقام، کلام حاج شیخ ره است. یعنی توضیح برای کلام شیخ انصاری ره بهترینش همین فرمایش حاج شیخ عبدالکریم ره است که دوتا جواب: اولا صدق ضرر نمی کند و ثانیا منصرف است.
این که صدق ضرر نمی کند که حاج شیخ ره فرموده چون مجموع را می سنجند؛ نه اینطور نیست. خیلی از موارد هست هم عقلائی است و هم صدق ضرر می کند. مثل این که طرف بارش را آورده به بازار و غروب شده، خسته شده و می گوید ولش کن، به ضرر می دهم. بعد می گوید آخر بارم را به ضرر و به کمتر از قیمت فروختم. عرفا می گویند به ضرر فروختم و شاهدش این است که می گوید خدا می داند دیروز اعصابم داغون شد، به ضرر فروختم. نمی گویند ضرر نکردی چون اعصابت راحت شد.
بله در هبه و در صدقه و یا در جاهایی که یک نفع اخروی می برد، صدق ضرر نمی کند ولی جائی که اعصابش داغان می شود عرفا می گویند خانه ام را به ضرر فروختم به خاطر این که بدهکار بودم و آبرویم در خطر بود. می گوید معامله برای من ضرری بود ولی چاره نداشتم. این موارد صدق ضرر می کند و فرمایش حاج شیخ ره در همه فروض تمام نیست.
اما کبری که لا ضرر انصراف دارد از مقدم بر ضرر، این نقض آقای ایروانی را جناب حاج شیخ ره! چه کار می کنید؟ چرا کسی که وضو می گیرد با این که می داند ضرر دارد، چرا می گویید این وضو امر ندارد؟ خوب اینجا هم اقدام بر ضرر کرده! کسی که حج می رود و حج برایش ضرری است، چرا می گویید این حج مجزی نیست از حجه الاسلام چون وجوب ندارد؟ خوب چرا وجوب ندارد؟ به خاطر این که لا ضرر وجوب را برداشته. ولی شما که می گویید لا ضرر از جائی که ضرر منتسب به خودش باشد، انصراف دارد. این نقض را جناب حاج شیخ! جواب دهید.
ممکن است شما بفرمایید خوب شما هم حلّ را جواب بده. چرا من نقض را جواب دهم؟ نقض کردن دردی را دوا نمی کند. باید حل بشود مسأله. بله یک وقت نقض مقدمه حل است خوب است ولی اگر نقضی باشد که حل نشود، می گوید آن هم می شود ازدیاد اشکال. این که جواب اشکال نشد. حالا یا در آنجا اجماع داریم یا هرچه که هست.
اما حلّش به این است که بله ضرر در اینجا مستند به شارع است و مستند به من مستند نیست. چرا؟ خوب دقت کنید. به خاطر این که من معامله ای کرده ام و اقدام بر ضرر کرده ام و بعد می روم می گوید من می خواهم معامله را فسخ کنم.
می گوید بی خود.
جواب می دهد من کار ندارم. می خواهم فسخ کنم تو می خواهی قبول کن یا قبول نکن. من می خواهم فسخ کنم.
خوب این می گوید من اقدام به ضرر کردم چون آن وقت گرفتار بودم و الآن پولم جور شده و یک آقائی گفته پول بهت می دهم، لذا می خواهم معامله را فسخ کنم.
خوب اینجا چرا این آقا فسخ نمی کند و چه کسی جلویش را می گیرد؟ خداوند سبحان. خداوند سبحان است که می فرماید «احل الله البیع» بیعی که کردی باید پایش بایستی و اگر مال را تحویل ندهی عقابت می کنم. آنها باعث شده که من ضرر کرده ام چون مجرد فعل من که علت تامه ضرر نبود. آنی که علت تامه ضرر بود، حکم شارع مقدس بود و عقاب شارع مقدس بود و الا اگر آنها نبود که من فسخ می کردم و پول هم نمی دادم.
این با آن موردی که دستش را زخم می کند فرق می کند چون آنجا مربوط به خودش است ولی اینجا مربوط به خودش نیست.
اتفاقا نقض خوبی هم در ما نحن فیه بعضی کرده اند که اگر این حرف حاج شیخ ره درست باشد در صورتی که جهل بسیط به ضرر دارد، احتمال می دهد که این جنس سی تومان باشد و پنجاه تومان می خرد، خوب اینجا هم ضرر مستند به شارع نیست. می خواست معامله نکند. می خواست برود سوال کند. فکر کنم این هم در فرمایشات آقای ایروانی ره باشد. خوب آنجا چرا خیار دارد؟ آنجا با اینجا چه فرقی می کند؟ اگر شما معامله نمی کردی که شارع احل الله البیع نداشت. اگر شما معامله نمی کردی که اوفوا بالعقود نبود و عقاب و جهنم برایت نبود.
اینها نکات دقیقی است که در ما نحن فیه گفته شده. تأمل بفرمایید ببینیم می توانیم کاری کنیم که لا ضرر مقدم بر ضرر را شامل نشود یا لا ضرر هم مقدم و هم غیر مقدم را شامل می شود.
و للکلام تتمه ان شاء الله شنبه.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.