Search
Close this search box.

اصول جلسه ۳۷۲ مسالة الترتب یکشنبه ۲۹ مهر ۹۷

المقصد الأول الأوامر، فصل في مسألة الضد، الترتب

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم

یکشنبه ۹۷/۷/۲۹ (جلسه ۳۷۲)

 

کلام در فرمایشات محقق نایینی بود. محقق نایینی برای اثبات ترتب به دفع اشکالات وارده بر ترتب پنج تا مقدمه فرمود.

مقدمه اولا وثانیه تمام شد. مقدمه ثالثه در فرمایش ایشان برای دفع بعض محاذیر و اشکالاتی  است که بر ترتب شده.

مقدمه ثالثه این است که هر خطابی، فعلیتش هم زمان با آخرین جزء موضوعش است. اگر جزء آخر موضوع محقق شد ، تکلیف فعلی می شود.

چون اگر تکلیف، فعلی نشود، که خلف است. از این ور شما میگی آخرین جزء موضوع محقق شده. از این ور میگی حکم محقق نشده. خب اینا که با هم دیگه تنافی دارند. آخرین جزء محقق شده ، حکم محقق نشده، این محال است. چون نسبت حکم و موضوع اشبه شیء است به نسبت به علت و معلول. چطور انفکاک علت از معلول محال است، انفکاک حکم هم از موضوع محال است.

بله، یک وقت ممکن است خود مضیّ زمان ، آنا ما، جزء موضوع باشد مثل قصاص، خب قصاص وقتی شخص کسی را کشت، قصاصش باید کنند. وقتی قتل محقق شد، این شد قاتل، تا قصاص محقق شود چند دقیقه طول می کشد.

قطعا این فعلیت وجوب قصاص یا امتثال قصاص یک خورده متاخر است ولی این معناش این است که این مضیّ زمان آنا ما، این جزء موضوع است. یعنی موضوع، آخرین جزئش مضی این مقدار ا ز زمان است نه اینکه کبرا تخصیص خورده. کبرا این  است که انفکاک حکم از موضوع محال است .

نکته دوم این  است که تاخر امتثال از خطاب هم عقلا محال است زمانا. اول زمان امتثال مقارن است با اول زمان خطاب. هر وقت وجوب آمد در مضیقات امتثال، هم زمان هم ممکن است.واجب مضیق یعنی واجبی که زمان، به اندازه خود زمان تکلیف است. مثلا اگر تکلیف، در حج، مثلا، حج ، وجوب این وقوف در عرفه از زوال شمس میاد تا غروب آفتاب.زمان وجوب همین قدر است زمان امتثال هم همین قدر است.

خب در واجبات مضیقه اول زمان خطاب و فعلیت تکلیف ، اول زمان امتثال است لذا محال است عقلا، امتثال متاخر باشد رتبتا از تکلیف، این و قطعا، تکلیف و امتثال زمانش با هم برابر است و یکی است.

این در مضیقات، در موسعات نه، ممکنه زمان امتثال متاخر باشد ، مقارنت لازم نیست. اگر وجوب صلات عند الزوال میاد تا غروب شمس چن ساعت است، زمان  امتثالش ده دقیقه است لازم نیست اول زمان خطاب، اول زمان امتثال باشد، ولی اشکالی هم ندارد ،میتواند مکلف در اول زمان خطاب امتثال کند. این فرمایش محقق نایینی.

خب ممکنه ان قلت: کسی بگه ا ین چه حرفی است؟اصلا محال است امتثال مقارن باشد زمانا با تکلیف. قطعا باید تکلیف و لو آنا ما مقدم بر امتثال  باشد. چرا؟ چون اول زمان تکلیف مثلا اون لحظه اول زوال شمس این یا متلبس به ا متثال است یا متلبس نیست،اگر متلبس به امتثال است، امر به او طلب الحاصل است که محال است .اگر متلبس به امتثال نیست امر به  او به امتثال این می شود طلب النقیضین. یعنی ای کسی که امتثال نکردی امتثال کن! این نمی شود.

مثلا اگر گفتیم وجوب صوم مقارن با طلوع فجر میاد ، این در  اول لحظه طلوع فجر یا امساک کرده یا نکرده، اگر امساک کرده به این نمی شود گفت ای کسی که امساک کردی امساک کن ، این طلب الحاصل است و لغو است. اگر امساک نکرده به این نمی شود گفت: ای کسی که ا مساک نکردی، امساک کن ،این می شود جمع بین نقیضین. چون متلبس به امساک نیست میخواد بهش بگه امساک کن!

پس عقلا باید زمان امتثال و لو یک لحظه متاخر باشد از زمان تکلیف. این اشکال مستشکل.

محقق نایینی به این اشکال سه تا جوا ب داده:

جواب اول”: علت و معلول آیا مقارنت زمانی دارند؟ بله. آیا اول زمان تحقق علت اول زمان تحقق معلول هست یا نیست؟ اگر بگی نیست که ای بابا !! دیگه انفکاک علت از معلول محال است که گوش همه را کر کرده. اگر مقارنت لازم ا ست خب سوال می کنیم : در ا ول لحظه تحقق علت ، معلول یا موجود است یا معدوم. اگر موجود باشد ایجادش محال است. اگر معدوم باشد اون هم ایجادش محال است. چون  اگر موجود باشد، شی ء موجود را که نمی تواند علت ایجاد کند ، اگر معدوم باشد شیء معدوم را که علت نمی تواند ایجاد کند. خب اگر این برهان شما درست باشد این برهان در مقام میاد. چی میگی؟

اگر انفکاک علت از معلول عقلا محال است مقارنت علت با معلول لازم ا ست خب حکم و موضوع هم همین طور است.

چه فرق می کند؟

این نقض. اما حلّ مطلب به این است که محقق نایینی می فرماید: یک وقت معلول با غمض عین از علت موجود است، بعث با غمض عین از خطاب موجود است ، این اشکال وارد ا ست . چون اگر این علت با غمض عین از معلول، این معلول با غمض  عین از علت موجود است، خب علت که تاثیر در موجود بذاره؟ این که نمی شود. اگر این مکلف باغمض عین از بعث و تحریک ،فعل را انجام میدهد ، خب مکلفی که خودش حرکت می کند که معنا ندارد بگی خطاب او را تحریک کرده.

اما اگر نه ،منشأ وجودعلت ، منشأ بعث مکلف، منشأ وجود معلول ، علت است . منشأ انبعاث مکلف ، بعث است. تحریک خطاب است خب چه اشکال دارد هم زمان ؟

این جواب دوم بود که جواب حلّی بود.

جواب سوم : این خطابی که شما می فرمایید یک لحظه قبل از امتثال باید باشد این مکلف یا عالم به این خطاب است یا جاهل به  این خطاب است ، اگر عالم به این خطاب باشد، علم به خطاب قبل از زمان خطاب کافی ا ست اگر بنده  مثل مسابقه دو وقتی که میدانند این مسابقه رأس ساعت 17 و 30دقیقه و 10 ثانیه شروع می شود. خب ا ینا از همان 29 دقیقه روی خط ایستادند. آماد ه حرکت ند ،تا وجوب برو بیاد راه می افتند. اگر من ا ز قبلش علم دارم، علم از قبل کافی است که من حین تکلیف منبعث بشوم دیگه وجود تکلیف قبلش لغو است.

علم به تکلیف قبل از زمان امتثال لازم است خب شخصی که عالم باشد منبعث می شود، نیازی ندارد، تکلیف باشد یا نباشد، لغو است.

اگر بگی جاهل است ، محقق نایینی می فرماید باز وجود تکلیف لغو  است الان اگر بنده فرض کنید نمی دانم نماز ظهر ، وجوبش آمده. وقتی به من خبر ندادند، سر ظهر که بشود که منبعث نمی شوم، پس اگر جاهل باشد این تکلیف داعویت ندارد جعلش لغو است.

اگر عالم باشد ، علم به تکلیف داعویت دارد، وجودش لغو است .

پس جواب سوم این شد که تکلیف قبل از وقت ، قبل از زمان فعلیت و امتثالش علی ای تقدیرین ، بود و نبودش لغو است. چون یا عالم است که لغو است، یا عالم هم نیست که لغو است.

این جواب سوم است.

ش…

ا. چه شأنیتی دارد؟

ش. ….

ا. او که به درد نمی خورد. چون میگه اگر شما غافلی . تکلیف به غافل فایده ندارد.  چون اونی که شما را حرکت می دهد علم است. خب علم هم…

ش…

ا. …. مستشکل میگه اگر ا ین تکلیف یک لحظه قبل نباشد امتثال عبد ممکن نیست. خب کلام این است که اگر یک لحظه قبل باشد این آقا جاهل باشد باز امتثال عبد ممکن نیست. چون ا متثال عبد از آن زمانی شروع می شود که علم به تکلیف پیدا کند. لذا می فرماید ما گفتیم باید احکام را قبل  از زمان فعلیتش  ، تعلم کرد. این که ما گفتیم تعلم احکام قبل از زمان فعلیت لازم  است به خاطر ا ین  است که در زمان فعلیت بتواند امتثال کند.

ش. این اشکال درستی هم هست. چون محقق نایینی در مقدمه ثالث می فرماید اخرین جزء مساوی است با تحقق تکلیف. مستشکل میگه بین خطاب وامتثال هم زمانی وجود ندارد. یعنی کلام درستی است. یعنی شما نگاه کنید می بینیداول باید خطابی باشد بعد امتثال باشد.

ا. تقدم رتبی یا زمانی؟

ش.زمانی

ا. چرا؟ پس چرا در  علت و معلول..

ش. در اینجا خارجی نست.

ا. مگر در علت و معلول خارجی نیست؟

ش. ….

ا….. علت و معلول را همه گفتند انفکاکش محال است. و لو مثلا دیدی این شمشیر و زد دیدی تو خیابان راه می رود، گفت شمشیر در فرق سرت زده . گفت بله ،دو سه دقیقه طول می کشد تا معلول بیاد.

ش. علت تکوینیه…

ا. امتثال، تکوینی  است دیگه.

ش. چطور گاها امتثال نمی کند .

ا. نه ، امکان امتثالش. امکان امتثالش در  اولین لحظه هست .

ش..

ا. مستشکل میخواد بگه امکانش هم نیست. چون میگه ا مکانش هم چند ثانیه بعدش است .

این جواب سوم. جواب چهارم این  است که اگر شما بگی زمان امتثال از زمان خطاب باید یک کم متاخر باشد ، این لازمه ش ا ین  است که ما ملتزم شویم به واجب معلق ،چون وجوب درمضیقات راس ساعت دوازده میاد مثلا، واجب که میاد 12 و 5 دقیقه چون شما میگید امتثال متاخر است، 12 و 5 دقیقه. خب این 12 و 5 دقیقه وجوب 5 دقیقه قبل می شودواجب معلق. واجب معلق یعنی وجوب الان است ،واجب در آینده است اینکه ما گفتیم واجب معلق محال  است .

جواب پنجم و آخرین جواب: اینکه محقق نایینی می فرماید : بگو یک کلمه. در موسعات اگر کسی در ا ول لحظه وجوب،امتثال کند نمازش صحیح است یا نیست؟ راس ساعت 12 که آمد این هم گفت الله اکبر. این نماز صحیح است یا نه؟ قطعا صحیح است هیچ کس قائل به بطلان نشده. خب اقای نایینی می فرماید چه فرق است بین واجب موسع و مضیق. اگر میگی ا متثال بایدمتاخر باشد پس در واجب موسع هم  اگر کسی در  اول لحظه وجوب بیاره تکلیف را باید بگه این باطل است. اگر گفتن صحیح است که همه گفتن صحیح است باید بگی در مضیقات هم به مجرد اینکه هم زمان باشد کافی است.

این 5 تا جواب که عرض شد.

فتلخص مما ذکرنا ،حرف محقق نایینی دو کلمه است:

تکلیف هم زمان با موضوع است هر وقت آخرین جزء موضوع در خارج محقق شد تکلیف هم فعلی می شود.

دو: امتثال هم زمان با خطاب است، وجوب ا ست. هر وقت خطاب، فعلی شد ،امتثال هم هست. فقط تقدم موضوع بر حکم و تقدم خطاب بر امتثال رتبی است. وجدت العلة و وجد المعلول ، انفکاک زمانی ندارد.

همانطوری که تقدم موضوع بر حکم رتبی  است نه زمانی. تقدم خطاب بر امتثال هم رتبی است و زمانی  نیست.

این ما حصل مقدمه ثالثه در فرمایش محقق نایینی است.

خب میرزای نایینی! چرا مقدمه سوم را نقل کردی؟ به چه درد می خورد؟

می فرماید بر ترتب اشکالاتی شده ما این مقدمه سوم را درست کردیم که ترتب آن اشکالات را دفع کند.

یک اشکال برترتب این است که گفته شده ترتب مستلزم استلزام به واجب معلق یا شرط متاخر ا ست. چون بگو ببینم زمانی که اهم هست و عصیان اهم هست آیا در این زمان عصیان اهم، امر به مهم هست یانیست؟ میگه امر به  مهم هست. این امر به مهم به چی تعلق گرفته ؟ به مهم بعد از آن عصیان یا به همان مهم در زمان عصیان؟ گفتن به مهم بعد از زمان عصیان. چون مهم در زمان عصیان که محال است امتثال هم زمان با خطاب باشد.

خب امر به مهم حین العصیان میاد، تعلق گرفته به مهم بعد  از زمان عصیان، این می شود واجب معلق. چون واجب معلق این بود وجوب فعلی باشد و واجب استقبالی باشد. خب اینجا هم واجب استقبالی شد.

آقای قائل به ترتب! شما که واجب معلق را محال می دانی، چطور قائل به ترتب شدی؟؟ یا نه، لازم میاد مشروط به شرط متاخر باشد چون میگه امر به اهم کی هست ؟ الان.امر به مهم کی هست؟الان. میگه نمی شه چون امر به مهم شرطش عصیان اهم است اگر عصیان اهم  شرط مقارن باشد لازمه اش این است که حکم در زمان موضوع بیاد ،حکم که در زمان موضوع محال است ، حکم باید یک لحظه بعد باشد. خب اگر حکم یک لحظه بعد باشد پس باید بگیم مشروط به شرط متاخر است. یعنی اگر عصیانی بیاد در آینده، حکم الان هست.این مشروط به شرط متاخر است. و مشروط به شرط متاخر را شما محال میدانید چون چطور می شود حکم زودتر از شرطش محقق شود؟

این اشکال بر ترتب کرده اند. محقق نایینی می فرماید با این مقدمه ای که ما بیان کردیم این اشکال سوخت. چون شمامیگی درزمان عصیان ،عصیان اهمّ وجوب مهم نیست. چون حکم از موضوعش از شرطش متاخر است، الان گفتیم نه، تاخر حکم از شرط، تاخر رتبی است نه تاخر زمانی. چون شرط آخرین جزء موضوع است،عصیان اهم آخرین جزء موضوع است، وقتی آخرین جزء موضوع شد، محقق شد، حکم هم محقق است. شما اشکال کردی که واجب معلق است. واجب معلق را که محال می دانی؟ میگه واجب معلق نیست. میگه امر به مهم با امتثال مهم اینا در یک زمان نمی شه. امتثال مهم متاخر از  امر به مهم است. لذا امر به مهم ساعت سه است امتثال و واجبش ساعت سه و پنج دقیقه است. می شود واجب معلق.

محقق نایینی می فرماید من در مقدمه سوم  گفتم  امتثال هم زمان با امر ا ست ، جدانیست.

ش. یعنی لازم میاد مولا نسبت به هر امتثال، یک خطاب داشته باشد و حال آنکه …

ا. نه ،اشکال ندارد ،ا نحلالی  است. همانطور که در ساعت سه صد تا تکلیف میاد در همان ساعت سه هم صد تا امتثال داره. هر امتثالی در زمان خطاب است.

این اشکال اول. اشکال دومی که به ترتب شده گفتن ترتب محال است چون شما میگید امر به اهمّ هست ،امر به مهم هم هست، امر به مهم شرطش عصیان اهم است، میگه خب یک کلمه: این عصیان شرط مقارن باید باشد چون ما شرط متاخر را محال می دانیم. یا عصیان خودش شرط است ، یا تعقب به عصیان شرط است، اگر عصیان شرط باشد بله، امر به اهم هم هست ، امر به مهم هم هست ولی اینا اصلا ترتب نیست چون عرض کردیم ترتب در یک زمان دو تا  امر باشد، در زمان واحد هم امر به اهم باشد هم امر به مهم باشد ولی اگر عصیان شرط شد ، الان امر به  اهم است،عصیان که آمد امر به مهم ساقط می شود، بعد امر به اهم ساقط میشود بعد امر به مهم میاد.

اینکه یک امری پشت سر امری دیگر بیاد که کسی نمیگه محال است مثل اینکه عرض کردم اگر به اخوند بگی آب تو حوض غصبی است من یک پارچ آب برداشتم آمدم میخوام ووضو بگیرم،آخوندبگه این وضوت باطل نمی شه و وترتب نمی شه؟

نه، چون شما که پارچ و برداشتی عصیان کردی،امر به اهم ساقط شد. خب بعد دیگه امر به مهم تنهاست.

اگر عصیان شرط مقارن ست تا عصیان نشده تکلیف به مهمی در کار نیست . عصیان شد وتکلیف به مهم آمد، تکلیف به اهمّ ساقط شده. لذا اینا پشت سر هم اند، تا تکلیف به اهم ّ هست ،تکلیف به مهمّ نیست. تکلیف به مهم که میاد تکلیف به اهم ساقط شده، اینا اصلا هیچ …

ش. عصیان اگر موضوع بشه تکلیف ساقط می شود….

ا.چون عصیان مسقط تکلیف است یکی از …

ش. … خب این عصیان می کند ازاله نمی کند…

ا. پس عصیان نکرده

ش. داره نماز میخوانه.

ا. عصیان وقتی است …

ش.  تا وقتی که مشغول نماز است می شود عصیان

ا. نه، تا وقتی که تکلیف قابل امتثال است که عصیان نیست

ش. وجوب فوری دارد این.

ا. اون که می شود فورا ففورا. وجوب فوری یعنی سی تا وجوب. وجوب اولی ساقط شد، باز وجوب دومی میاد ساقط میشود. باید دریک زمان دو تا تکلیف باشد، عصیان مسقط تکلیف است. در وجوب فوری،یعنی سی تا وجوب است.

ش. عرفا یک وجوب حساب می شود. سی تا وجوب را از کجا می فهمند؟

ا. حالا سی تا وجوب یا یک وجوب مستمرّ . به خاطر اینکه اگه الان کسی امسال حج نرفت، سال آینده هم حج نرفت، چن تا گناه کرده؟

ش. یک گناه.

ا. کسی که امسال نرفت سال دیگه  هم نرفت یک گناه کرده؟ پس اگه اینطوری باشد کسی اگر امسال نرفت میگه هر وقت که خواستیم بریم این که گناه شده ، هر سالی که نمی رود یک گناه  است. وجوب فوری یعنی چهل تا وجوب، حالا یا چهل تا وجوب یا یک وجوب مستمرّ. چه چهل تا وجوب باشه وجوب اول می افتد ،وجوب مستمر هم باشد بازقطعه اول وجوب می افتد.

پس این مستشکل می گوید اگر عصیان شرط است تا امربه اهم هست  ،امر به مهم نیامده. وقتی امر به مهم میاد امر به اهم ساقط شده. اگر شما بگی: نه نه،ما میگیم تعقب به  عصیان شرط است. میگی تعقب به عصیان شرط است، این لازمه ش این  است که ا لان امر به  اهم هنوز هست،چون امر به اهم با عصیان ساقط می شود. امر به مهم هست. چون فرض این است که شرطش تعقب به  عصیان است. خب این می شود جمع بین ا لضدین ، طلب الضدین که محال است .

پس یا اصلا مورد از محل کلام خارج می شود چون ترتب یعنی دو تا امر در یک زمان، جمع بین ا لضدین این اشکال دارد.

محقق نایینی می فرماید این اشکال را جواب مید هیم : ما ملتزم می شویم که عصیان شرط است نه تعقب، شق اول را اختیار می کنیم.

شما میگی عصیان شرط است میگیم مورد ، از محل کلام خارج است. چون تاعصیان نشده امر به مهمی درکار نیست ،عصیان شد امر به اهم ساقط می شود.

محقق نایینی می فرماید اینکه شما میگی تا عصیان نشه امر به مهم نیست این مبتنی بر این است که زمان امر به مهم، متاخر است از عصیان، و حال آنکه گفتیم هیچ حکمی از شرطش و موضوعش متاخر نمی شود. زمان امر به مهم متاخر است از عصیان، و حا ل آنکه ما گفتیم هیچ حکمی از موضوعش متاخر نمی شود،هم زمان با عصیان هم  امر به اهم هست هم امر به مهم هست. خب این چه طور ممکن است؟؟ این می شود ترتب. ترتب مگر چیه؟ ترتب این است که امر به مهم  با امر به اهم در یک زمان باشد. خب این در یک زمان شد. این که شمامیگید تا عصیان نشودامر به مهم محقق نمی شود، عصیان که شد امر به اهم از بین رفته،این مبتنی است بر اینکه هر حکمی از موضوعش متاخر است. ولی اگر گفتیم هیچ حکمی از موضوعش متاخر زمانی نیست فقط تاخر رتبی دارد این عین بحث ترتب است داخل محل نزاع است.

فتلخص مما ذکرناه این چند اشکال بر ترتب مندفع می شود با این مقدمه ای که عرض کردیم.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی