Search
Close this search box.

اصول جلسه ۶۹۴ المطلق و المقید دوشنبه ۱۰ خرداد ۴۰۰

المقصد الخامس في المطلق و المقيّد و المجمل و المبيّن‏ فصل إذا ورد مطلق و مقيد متنافيين‏ (حمل مطلق بر مقید)

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

دوشنبه 10/3/1400

جلسه 694

بسم الله الرحمن الرحیم

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین

اللهم کن لولیّک الحجّة بن الحسن صلواتک علیه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کلّ ساعة ولیّا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلا وعینا حتی تسکنه أرضک طوعا وتمتّعه فیها طویلا.

اللهم العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمّد وآل محمّد وآخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین وشایعت وبایعت وتابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا.

السلام علیک یا أبا عبد الله وعلی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله أبدا ما بقیت وبقی اللیل والنهار ولا جعله الله آخر العهد منّی لزیارتکم، السلام علی الحسین وعلی علیّ بن الحسین وعلی أولاد الحسین وعلی أصحاب الحسین.

اللهم خصّ أنت أوّل ظالم باللعن منی وابدء به أولا ثم العن الثانیَ والثالث والرابع اللهم العن یزید خامسا والعن عبید الله بن زیاد وبن مرجانة وعمر بن سعد وشمرا وآل أبی سفیان وآل زیاد وآل مروان إلی یوم القیامة.

***********************************************************

کلام در این بود که اگر در مثبتین وحدت حکمی باشد، مرحوم آقای خوئی فرمود که با یک امتثال هر دو ساقط می شوند مثل «ان ظاهرت فاعتق رقبة» و «ان ظاهرت فاعتق رقبة مومنة». در جایی که هر دو ساقط می شوند مقتضای قاعده این است که بر مطلق و مقید حمل شود و بر افضل افراد حمل نشود چرا که با وجود این، امر به اطلاق مطلقا لغو است. باید امر به اطلاق، مقید شود به عدم اتیان مقید یعنی اگر مقید را اتیان نکردی، مطلق را اتیان کن. خب خود اینکه امر به مطلق مشروط شود و از ظهور آن رفع ید شود خلاف ظاهر است. خلاف ظاهر دوم این است که برگشت آن به تخییر بین اقل و اکثر است، یعنی مکلف مخیر است که یا مقید را بیاورد و یا مطلق را در ضمن غیر مقید بیاورد و مقید را بیاورد. خب تخییر بین اقل و اکثر محال است زیرا امر به جامع لغو می باشد.

به این فرمایش مرحوم آقای خوئی آقای صدر اشکال کرده است. ایشان می فرماید: مقصود شما از تخییر بین اقل و اکثر که می فرمایید: «تخییر بین اقل و اکثر لازم می آید» تخییر اقل و اکثر در عالم جعل است یا در عالم امتثال؟ اگر در عالم جعل است، در عالم جعل دو جعل وجود دارد و تخییر نیست کما اینکه ظاهر دلیل نیز متعدد است، یکی به جامع تعلق گرفته و دیگری به حصه تعلق گرفته است و اصلا شارع این طور جعل نموده. اگر مقصود این است که در مقام امتثال تخییر لازم می آید و این لغو می باشد، می گوییم: در مقام امتثال نیز این گونه نیست زیرا ممکن است یک شخصی مقید را نیاورد چرا که می خواهد عصیان کند. خب اگر مقید را نیاورد و می خواهد عصیان کند، در اینجا بعد از آنکه مطلق در ضمن حصه غیر مقید دارای مصلحت و ملاک است، خب چه وجهی دارد که شارع مقدس از مطلق رفع ید نماید بلکه می گوید: تو که نمی خواهی مقید را بیاوری، خب مطلق را بیاور. وقتی که مطلق را می تواند بیاورد، چه وجهی دارد که از مطلق رفع ید نماید لذا این تخییر بین اقل و اکثر اصلا هیچ محذوری ندارد و حمل بر افضل افراد مشکلی ندارد. اگر افضل افراد هم نباشد تخییر بین اقل و اکثر مشکلی ندارد.

عرض ما این است که آقای خوئی ره شما فرمودید: «فرق هست بین اکرم العالم و اکرم الهاشمی و بین ما نحن فیه، زیرا اکرم العالم در عالم غیر هاشمی اثر دارد، اکرم الهاشمی نیز در هاشمی غیر عالم اثر دارد، به خلاف این جا چرا که در ما نحن فیه اثر ندارد»، خب آیا اطلاق لغو است یا اصل جعل لغو است؟ در امر مطلق، اطلاق امر به مطلق لغو است؟  نه اطلاق امر به مطلق لغو نیست، اصل جعل لغو است. اگر بفرمایید: اصل جعل لغو است می گوییم: اصل جعل لغو نیست زیرا ممکن است یک شخصی مقید را عصیاناً نیاورد. خب چه اشکال دارد که جعل نماید!؟ پس اصل جعل لغو نیست بلکه اطلاق آن لغو می باشد. خب در اکرم العالم و اکرم الهاشمی نیز این گونه است و اطلاق آن لغو می باشد زیرا در عالم هاشمی یکی از این دو جعل لغو می شود. اگر بگویید: خب کدام یک لغو است؟ تعیین ندارد به خلاف اینجا که امر به مطلق لغو است. می گوییم: اینکه اشکال ندارد زیرا هر دو را مقید می کند، می گوید: اکرم العالم ان لم یکن هاشمیاً و اکرم الهاشمی ان لم یکن عالماً. ان قلت: مشکل اینکه هر دو را مقید نماید این است که عالم هاشمی اکرام نشود زیرا آن هم همین را می گوید و این نیز همین را می گوید. قلت: این اشکال وارد می باشد اما جواب آن این است که مولی یکی را به دلخواه خودش مطلق می کند. هر دو لغو است لذا یکی را مطلق جعل می کند و دیگری را مقید جعل می کند مثلا اکرم العالم ان لم یکن هاشمیاً و اکرم الهاشمی. چرا هر دو را مطلق جعل نماید!؟ هذا اولاً، ثانیاً در جای خودش عرض کردیم که اطلاق چون مومنه زائده ندارد لغو هست ولی صدور هر لغوی از حکیم قبیح نیست. صدور لغوی از حکیم قبیح است که مومنه زائده بخواهد یعنی مثلا زحمت بیشتر داشته باشد اما اگر یک جایی زحمت بیشتر نداشته باشد، خب چه اشکال دارد که مطلق جعل نماید و در مواردی همه ملتزم می شود مثل همین نقضی که به آقای خوئی ره در این جا عرض کردیم و موارد دیگری که هست. به خاطر این جهت ما نمی توانیم این فرمایش ایشان را تصدیق نماییم.

اما اینکه فرمود: «این به تخییر بین اقل و اکثر بر می گردد»، اولا می گوییم: با این بیان به تخییر بین اقل و اکثر بر نمی گردد. این تقریباً مثل ترتب است. در ترتب چطور می گوید: «اهم را بیاور و اگر می خواهی عصیان کنی مهم را بیاور» این جا نیز می گوید: «مقید را بیاور ولی اگر می خواهی عصیان کنی مطلق را در ضمن غیر مقید بیاور». این چه اشکال دارد، این اصلا تخییر بین اقل و اکثر نیست. این دو جعل می باشد و با این بیانی که عرض کردم کوپی ترتب است.

از این عرض ما معلوم شد که این فرمایش آقای نائینی ره و این جواب های آقای صدر به آقای نائینی ره و آقای خوئی ره اصلا درست نیست زیرا اصلا به تخییر بر نمی گردد. در مقام امتثال تخییر نیست کما اینکه در مقام جعل تخییر نیست. با این بیان نمی توانیم بگوییم که حمل مطلق بر مقید می شود و ظاهر «اعتق رقبة» و «اعتق رقبة مومنة» وحدت حکم است و حمل مطلق بر مقید می شود و تعدد حکم نیست، نه این چنین چیزی نیست. فنیاً فرمایش آقای خوئی ره و آقای نائینی ره نا تمام است اما به لحاظ عرفی و سیره عقلاء…، عرض کردیم اصلا سیره عقلاء این طور تکلمی ندارد و مثلا بفرماید: «اعتق رقبة» و «اعتق رقبة مومنة» و بعد ما از خود خطابات عرفاً تخییر بفهمیم، حتی اگر در کنار هم بفرمایید باز غلط است مثل اینکه بگوید: «عتق رقبه بکن و عتق رقبه مومنه بکن». این خلاف سیره محاوره و عقلاء ست. بله اگر منفصل بفرماید و احتمال نسخ داده شود، حمل بر نسخ می شود و می گویند که نظر مولی عوض شده (در موالی عرفیه) اما اگر احتمال نسخ داده نشود، اصلا چنین چیزی در میان عقلاء وجود ندارد لذا اگر اجماع باشد که حمل مطلق بر مقید می شود، ما به این اجماع ملتزم می شویم اما اگر اجماع نباشد نمی توانیم بگوییم که این جمع عرفی است. نسبت به اجماع، فکر نمی کنم اینها در کلمات قدماء مطرح باشد لذا فرمایش آقای خوئی ره و آقای نائینی ره که ما چندین سال فکر می کردیم که کلام تام و تمامی ست و مرحوم استاد اینها را تقریر می فرمود، صحیح نیست. با این بیانی که عرض کردم هر کس تامل نماید مطلب برایش واضح می شود. و للکلام تتمة ان شاء الله فردا.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین   لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

 

 

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی