بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
جلسه ۲۷۹ (دوشنبه ۴/۱۱/۱۴۰۰)
[خلاصه مباحث این جلسه:
ارش در صورت تعارض مقومین
1- کیفیت محاسبه ارش در صورت تعارض
2- اتحاد نتیجه بین طریق مشهور و طریق شهید در صورت توافق بینتین بر قیمت صحیح و اختلاف نتیجه بین دو طریق در صورت توافق در قیمت معیب و اختلاف در صحیح
3- استدلال شیخ بر صحت طریق شهید
4- امکان ارجاع کلمات مشهور در محاسبه ارش الی طریق الشهید]
با عرض تبریک و تهنیت به محضر ولی نعمت جهان هستی مولانا بقیه الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء به مناسبت ولادت با سعادت مادر مکرمه شان ام الائمة النجباء النقباء، حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، از آنجا که معلوم نبود دیروز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها باشد و امروز هم معلوم نیست چون ما استصحاب در شهور را قبول نداریم، امروز را هم تبریک می گوییم. ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها یک جنبه شعاریت دارد که آن باید دیروز انجام می شد و به همین جهت ما دیروز را تعطیل کردیم. اگر در یک کشوری بودیم که مردم آن کشور ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها را مثلاً فردا می دانستند ما فردا این برنامه ها را انجام می دادیم. جنبه شعاریت همان است. اما یک جنبه ی احکام شرعی دارد مثلا اگر کسی نذر کرده مثلاً ۱۳ رجب اعمالش را انجام بدهد یا ایام البیض انجام بدهد اعمالش را، هر مکلفی باید حواسش باشد به اول ماه و به نظر ما باید احتیاط بکند چون هم علم اجمالی دارد که یا دیروز بوده و یا امروز هست و استصحاب را هم که ما قبول نداریم در شهور، لذا باید احتیاط بکند. ولی جنبه شعاریت فرق میکند. بعضی ها ممکن است صوت را گوش بدهند و بگویند چرا این آقا دارد امروز را تبریک میگوید در حالی که ولادت دیروز بوده است؟ من این توضیحات را دادم به دو جهت؛ هم این که اگر چیزی شنیدید زود متهم نکنید که حواسش نیست. چه بسا ممکن است که انسان نکتهای در ذهنش باشد. دوم اینکه ما نباید کاری بکنیم که احکام شرعی مَنسی شود. مردم باید بدانند که ابتدای ماه کِی است و انتهای ماه کِی است؟ و موازین شرعی را باید به مردم بگویید. وظیفه داریم که احکام الهی مندرس نشود.
کلام در این بود که مرحوم شیخ اعظم رحمت الله علیه فرمود که دو تا طریق برای محاسبه ارش هست. یک طریق، طریقی است که معروف و مشهور ارائه داده اند و یک طریق، طریقی است که شهید رحمت الله علیه در روضه ارائه داده است. بعد فرمود که این دو تا بینة که تعارض می کنند، اگر دوتا بینة درقیمت صحیح با هم اتحاد داشته باشند و اختلافشان در معیب باشد، فرقی بین این دو روشِ محاسبه نیست. اگر در معیوب اتحاد داشته باشند و اختلاف شان در صحیح باشد، فرمود قطعاً در نتیجه فرق خواهند کرد. اگر هم در صحیح اختلاف داشته باشند و هم در معیب، فرمود تارةً نسبت ها یکی است مثلاً یک بینة، صحیح را قیمت کرده ۱۰ تومان و معیب را 5 تومان و یک بینه، صحیح را ۸ تومان و معیب را 4 تومان، در این صورت نتیجه یکی است. اما اگر در یک جایی اختلاف، هم در صحیح بود و هم در معیب بود و نسبت هایشان هم با هم مختلف بود مثل اینکه یک بینة، صحیح را قیمت کرد 10 تومان و معیب را قیمت کرده ۵ تومان و یک بینة، صحیح را قیمت کرده 7 تومان و معیب را قیمت کرده ۳ تومان یا ۴ تومان، چون نسبت ها مختلف است تارة نتیجه ها مختلف میشود و اخری متحد می شود. ۳ یا ۴ تا مطلب در اینجا مانده که انشاءالله امروز تمام می کنیم و فردا انشاءالله وارد بحث قرعه می شویم.
این که عرض کردیم چرا اینها با هم متحد و مخالف میشوند، فرمولش را روز شنبه عرض کردیم .
اما این طریقی که قیمت صحیح ها در هر دو بینة یکی است و معیب ها فرق می کنند، اگر قیمت صحیح را q1 در نظر بگیریم و قیمت صحیح بینة دوم را q2 فرض کنیم، q1 مساوی با q2 است. اگر قیمت معیب یک بینة را p1 فرض کنیم و قیمت معیب یک بینة را p2 فرض کنیم، p1 با p2 مساوی نیستند و اختلاف دارند. در اینجا چون قیمت صحیح ها برابر هستند هر دو را q فرض می کنیم.
طبق نظر شهید ره در روضه، یک دومِ نسبت معیب به صحیح از یک بینة به علاوه یک دوم نسبت آن معیب از صحیح یعنی:
و چون مخرجها مساوی هستند، اگر را فاکتور بگیریم، می شود .
اما بر طریق مشهور این بود که قیمت صحیح را جمع می کنیم و تقسیم بر 2 می کنیم. قیمت معیب را جمع می کنیم و تقسیم بر 2 می کنیم. بعد اینها را با هم نسبت سنجی می کنیم. باز هم چون q ها مساوی هستند، جمع هر دو تقسیم بر 2 مساوی می شود با q
.
این فرمول مهم است و الا اگر شما صد تا عدد هم که بگذاری، مساوی در بیایند، کلام شیخ ره درست نمی شود. این فرمول است که هر عددی شما در آن بگذاری، طریق مشهور و طریق شهید در روضه، یکی می شود.
اما اگر قیمت معیب برابر باشد و قیمت صحیح فرق بکند. اینجا هم چون p1مساوی با p2 است و q1 مساوی با q2 نیست.
طبق طریق شهید ره اینطور می شود که و بعد از فاکتور گیری، فرمول می شود: که برابر است با که مساوی می شود با
اما در طریق مشهور، صورت می شود و مخرج می شود در نتیجه فرمولِ نسبتِ معیب به صحیح می شود .
بنابر این جوابها طبق دو مسلک فرق می کنند. طبق مسلک شهید ره درآمد ولی طبق طریق مشهور در آمد
اما مطلب سوم شیخ ره این است که چرا ما می گوییم حق، طریق شهید ره است؟
می فرماید اینهایی که گفته اند «جمع بینتین»، چرا این حرف را گفته اند؟ این جمع بینتین یا از این باب است که ما اگر دوتا بینة داشته باشیم و به هر دو تا بینة نتوانیم عمل کنیم، باید جمع کنیم. خب وقتی باید جمع کنیم، یعنی نصف این مبیع را به قیمت یک بینة حساب کنیم و نصف مبیع را به قیمت یک بینة حساب کنیم یعنی به نسبت. یک بینة گفت ارش، نسبت معیب به صحیح است. مثلا 3 به 7 هست. خب ما نصفی را به نسبت 3 به 7 حساب می کنیم. نصف دیگر را حساب می کنیم مثلا به نسبت 5 به 8. چه معنا دارد که صحیح را با هم جمع کنیم و معیب ها را با هم جمع کنیم؟ دو نفر آمده اند مدعی هستند، می گویید نصفش مال تو و نصفش مال تو. نه این که ما بگوییم این دوتا ادعا را جمع می کنیم. خوب دقت کنید. شما می گویید علت جمع این است که اگر ما به هر دو بینة نمی توانیم تماما عمل کنیم، باید فی الجمله عمل کنیم. خب جمع به این است که اگر دوتا بینة است، نصف مبیع را به نسبت این، ارش بدهیم و نصف مبیع را به نسبت آن، ارش بدهیم. اگر سه تا بینة است، ثلث مبیع را به نسبت این ارش بدهیم و ثلث مبیع را به نسبت آن ارش بدهیم و ثلث سوم را به نسبت آن بینة سوم ارش بدهیم. اصلا با جمع بین بینتین شما چه کار دارید؟ این مثل کجاست؟ مثل آنجایی است که دو نفر، یکی دو درهم امانت گذاشته نزد ودعی و یکی یک درهم گذاشته. یک درهم را دزد برده یا تلف شده و ودعی هم افراط و تفریط نکرده، خب اینجا می فرمایند هر کسی را به اندازه نسبت مالش از تلف به او می دهیم. مال یکی دو سوم بوده، دو سوم تلف را از او می گیریم و مال دیگری یک سوم بوده، یک سوم تلف را از او می گیریم. عمل کردن به بینتین یعنی هر نصفی را به یک بینة عمل کنیم. مثل این می ماند که چهار نفر در یک خانه، یکی می آید من رنگ آبی دوست دارم و یکی می گوید من رنگ صورتی دوست دارم و یکی می گوید من رنگ فسفری دوست دارم و یکی می گوید من رنگ قرمز دوست دارم. بگویند «خیلی خوب، رنگها را با هم جمع می کنیم» بعد یک رنگ هچل هفتی در آمد، نقاش بگوید «این جمع بین رنگهای شما بود!» به او می گویند «تو که به حرف هیچ کداممان نکردی». به حرف همه ی ما یعنی این خانه 4 تا اتاق دارد. یک اتاقش را به حرف این یکی و یک اتاق را به حرف دیگری و یک اتاق را به حرف سومی و یک اتاق را به حرف چهارمی. شیخ ره می فرماید وقتی که شما می خواهید عمل به بینتین بکنی یعنی هر جزء مبیع را ارش، به نسبت یک بینة ای بدهی.
اگر شما بگویید ما که می گوییم جمع بین بینتین بکنی یعنی باید جمع بین حقین بکنی. جمع بین حقین غیر از جمع بین بینتین است.
می فرماید اگر از باب جمع بین حقین شد ما باید چه کار کنیم؟ یکی صحیح را قیمت کرده مثلا 5 تومان و معیب را قیمت کرده 2 تومان و یکی صحیح را قیمت کرده 6 تومان و معیب را قیمت کرده 3 تومان. وقتی که ما می خواهیم جمع بین حقین بکنیم یعنی باید بین این دوتا حق را بگیریم. یک چیزی بگیریم که از آنی که کم قیمت کرده بیشتر باشد و از آنی که زیاد قیمت کرده کمتر باشد. در عرف هم می گویند جمع کن و وسطش را بگیر. مثلا دو تومان شما بگذر و 4 تومان شما بگذر. ارش را مثلا یک بینة یک دوم حساب کرده. ارش را یک بینه، دو پنجم حساب کردم. می گوییم خیلی خوب. ما اگر بخواهیم جمع بین حقین کنیم یعنی باید یک ارشی در نظر بگیریم که از دو پنجم بیشتر باشد و از یک دوم کمتر باشد. حالا این را چطور به دست بیاوریم؟ این فرمولش این است: اگر ما بخواهیم عددی را بگوییم که وسط و باشد، یک راهش این است که هی اضافه کنیم و هی اضافه کنیم تا یک چیزی به دست بیاوریم. اما راه فرمولیش این است که ما ببینیم با چقدر اختلاف دارند؟
این را تقسیم بر 2 می کنیم می شود . اگر ما از کم کنیم، و به اضافه کنیم، وسط به دست می آید. . اگر را هم به علاوه بکنیم می شود . این که وسط بگیریم به این معناست که یک نسبتی بگیریم که آن ارش و این ارش را با هم توازن برقرار کنیم. این هم می شود راه شهید. با قیمت چه کار داریم ما؟! چرا که حق، ارش است نه قیمت. ما باید ارش را بگیریم نه قیمت را . این مطلب مرحوم شیخ ره است.
ان قلت: جناب شیخ! شما می فرمایید حق با شهید ره است و اینطور که می فرمایید، ظاهرش هم خیلی سخت نیست. آخر این مشهور فقهاء حالیشان نشده.
می فرماید اصلا ممکن است کلام مشهور را هم برگردانیم به کلام شهید ره. عبارت خیلی از فقهاء همینطور است.
قال في المقنعة: فإن اختلف أهل الخبرة عُمل على أوسط القيم[1]و نحوه في النهاية[2]. و في الشرائع عُمل على الأوسط[3].[4]
وسط قیمتها را بگیریم یعنی وسط آن ارش و پولی که می خواهد بدهد چون آنها باید ارش تعیین کنند. عیب کار این است که شما فکر کردید اوسط؛ یعنی وسط قیمت صحیح و قیمت معیب. اوسط است یعنی نسبتی که وسط این دوتا نسبت باشد. بحث ما در ارش است. یکی یک نسبت ارائه داده و یکی یک نسبت ارائه داده. فرموده اوسط آنها را بگیر. در نهایة و شرائع هم همین است.
بعد فرموده و بالجملة، فكلّ من عبّر بالأوسط يحتمل أن يريد الوسط من حيث النسبة لا من حيث العدد[5].
این که می فرماید اوسط را بگیر، یعنی نسبتی وسط بین دوتا نسبت آنها را بگیر نه وسط از حیث عدد که وسط آن قیمت صحیح را بگیر با وسط قیمت معیب را بگیر و نسبت بین آنها را بگیر و تقسیم بر 2 بشود. لذا می فرماید همه ی این عبارتهایی که “من اوسط” هست محتمل است مرادشان همین نظر شهید ره باشد. یعنی اگر یک نفر آمده گفته ارش به نظر ما یک پنجم است و یک نفر گفته ارش به نظر ما یک چهارم است، ما اگر می خواهیم جمع بکنیم باید وسط این دوتا نسبت را بگیریم و اصلا با قیمت کاری نباید داشته باشیم چون صحبت از ارش است و ارش، با نسبت سنجیده می شود.
پس شهید ره صد در صد، در راه مخالف مشهور نرفته. محتمل است که مشهور هم همین راه شهید را فرموده باشند و این هم یک خوبی ای دارد. مرحوم استاد ره گاهی می فرمود انسان قبل از آن که بخواهد اجتهاد و استنباط بکند، اقوال را یک نگاهی بکند و یک چیزی در نیاورد که بعد ببیند خودش وحیداً فریداً هست. این خوب است که انسان در کلمات مشهور دقت بکند. البته من نمی گویم که برود تتبع کند. طرف کتاب می نویسد 400 صفحه، 360 صفحه اش نقل کلمات است. این که دیگر کاغذ حرام کردن نمی خواست. ولی این مقدار که انسان هوای مساله دستش باشد. این که شیخ ره در آخر فرموده نکته ی خوبی است که چطور می شود شهید ره به این عظمت، در مقابلش علامه و شهید اول و محقق کرکی و شیخ مفید و بزرگان هستند؟! آن هم یک مطلبی که راحت است. لذا شیخ ره می فرماید اگر به کلمات دیگران خوب دقت کنیم محتمل است که اکثر آنها اگر نگوییم همه ی آنها، مقصودشان همین کلامی باشد که مرحوم شهید ره در روضه فرموده.
هذا تمام الکلام در بحث ارش.
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
[1] المقنعة: ٥٩٧.
[2] النهاية: ٣٩٣.
[3] الشرائع ٣٨:٢.
[4] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۴۱۷
[5] همان: جلد: ۵، صفحه: ۴۱۷