الخیارات جلسه ۱۰۶ خیار الغبن دوشنبه ۲۸ مهر ۹۹

شروط خیار غبن. اختصاص یا عدم اختصاص بینة به مدعی. استدلال به دو روایت برای اختصاص به مدعی. ادله عدم اختصاص به مدعی

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

جلسه ۱۰۶ (دوشنبه ۲۸/۷/۱۳۹۹)

کلام در این بود که مرحوم شیخ اعظم ره فرمود این خیار غبن که برای جاهل است، از کجا این جهل مغبون ثابت شود؟

فرمود جهل مغبون یکی یثبت به اغرار غابن و دو به بینة و سه به یمین.

اختصاص یا عدم اختصاص بینة به مدعی

کلام در این بود که این بینة، آیا فقط مدعی هست که اگر  بینة بیاورد مدعایش ثابت می شود و قولش حجت می شود؟ یا منکر هم اگر بینة بیاورد قولش ثابت می شود ؟

میرزا فتاح شهیدی ره در حاشیه مکاسب فرموده ادله دو قسم است. یک قسم از ادله هست که دلالت می کند بینة برای منکر حجت نیست و فقط برای مدعی حجت است.

خوب این را مرحوم صاحب جواهر ره بحث کرده و دیگران هم بحث کرده اند.

استدلال به دو روایت برای اختصاص به مدعی

در اینجا دو تا روایت هست که مقتضای این دو روایت این است که بینة حجت است فقط برای مدعی و برای منکر حجت نیست. یکی از آن دو روایت روایت منصور بن حازم است:

1- روایت منصور بن حازم

وَ عَنْهُ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ مَنْصُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ‏ فِي‏ يَدِهِ‏ شَاةٌ فَجَاءَ رَجُلٌ فَادَّعَاهَا فَأَقَامَ الْبَيِّنَةَ الْعُدُولَ أَنَّهَا وُلِدَتْ عِنْدَهُ وَ لَمْ يَهَبْ وَ لَمْ يَبِعْ وَ جَاءَ الَّذِي فِي يَدِهِ بِالْبَيِّنَةِ مِثْلِهِمْ عُدُولٍ أَنَّهَا وُلِدَتْ عِنْدَهُ لَمْ يَبِعْ وَ لَمْ يَهَبْ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- حَقُّهَا لِلْمُدَّعِي وَ لَا أَقْبَلُ مِنَ الَّذِي فِي يَدِهِ بَيِّنَةً لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا أَمَرَ أَنْ تُطْلَبَ الْبَيِّنَةُ مِنَ الْمُدَّعِي فَإِنْ كَانَتْ لَهُ بَيِّنَةٌ وَ إِلَّا فَيَمِينُ الَّذِي هُوَ فِي يَدِهِ هَكَذَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.[1]

منصور بن حازم می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم مردی در دستش گوسفندی است و شخصی ادعا کرد که این گوسفند برای من است و بینة آورد که این گوسفند در آغل من به دنیا آمده و نه فروختمش و نه هم هدیه کرده ام و آنی هم که در دستش گوسفند بوده، بینة آورد که در آغل من متولد شد و نه فروختمش و نه هم هدیه کرده ام به کسی.

امام صادق علیه السلام فرمود حقها للمدعی، حق آن گوسفند برای مدعی است و آنی که شاة در دستش هست و بینة آورده، من بینةی او را قبول نمی کنم به خاطر این که خداوند سبحان امر فرموده که بینة را از مدعی طلب بکند. اگر بینة داشت که هیچ و الا فَيَمِينُ الَّذِي هُوَ فِي يَدِهِ.

خوب اینجا امام علیه السلام طبق تعلیلی که فرمود، فرمود بینة از منکر مقبول نیست و منکر باید قسم بخورد.

این یک روایت.

2- روایة نبوی صلی الله علیه و آله

روایت دیگری که بر این مدعا ذکر می کنند این است که « الْبَيِّنَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى وَ الْيَمِينُ عَلَى‏ مَنْ‏ أَنْكَر»[2]

استدلال به این روایت چنین است که به قول صاحب جواهر ره و دیگران: تفصیل قاطع شرکت است و ظاهرش این است که دارد برای مدعی و منکر حجت را ذکر می کند.

این روایات و ادله ای است که دلالت می کند بر این که فقط بینة از مدعی معتبر است و از منکر معتبر نیست.

ادله عدم اختصاص به مدعی

در مقابل روایات و ادله ای داریم که دلالت می کند که بینة از منکر هم معتبر است.

1- صحیحة حماد

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: بَيْنَمَا مُوسَى بْنُ عِيسَى فِي دَارِهِ الَّتِي فِي الْمَسْعَى- يُشْرِفُ عَلَى الْمَسْعَى- إِذْ رَأَى أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع- مُقْبِلًا مِنَ‏ الْمَرْوَةِ عَلَى بَغْلَةٍ فَأَمَرَ ابْنَ هَيَّاجٍ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ مُنْقَطِعاً إِلَيْهِ أَنْ يَتَعَلَّقَ بِلِجَامِهِ وَ يَدَّعِيَ الْبَغْلَةَ فَأَتَاهُ فَتَعَلَّقَ بِاللِّجَامِ وَ ادَّعَى الْبَغْلَةَ فَثَنَى أَبُو الْحَسَنِ ع رِجْلَهُ وَ نَزَلَ عَنْهَا وَ قَالَ لِغِلْمَانِهِ خُذُوا سَرْجَهَا وَ ادْفَعُوهَا إِلَيْهِ فَقَالَ وَ السَّرْجُ أَيْضاً لِي فَقَالَ‏[3] كَذَبْتَ عِنْدَنَا الْبَيِّنَةُ بِأَنَّهُ سَرْجُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ- وَ أَمَّا الْبَغْلَةُ فَإِنَّا اشْتَرَيْنَاهَا مُنْذُ قَرِيبٍ وَ أَنْتَ أَعْلَمُ وَ مَا قُلْتَ.

اگر اینجا بینةی منکر حجت نبود، امام علیه السلام فرمایشش درست نمی شد که بفرماید ما بینة داریم و تو دروغ می گوییم. از همین که امام علیه السلام فرمود ما بینة داریم معلوم می شود که بینة از منکر هم حجت است. این یک دلیل است که در مقام برای حجیت بینة منکر ذکر شده.

2- روایات باب تعارض بیّنتین

و دلیل دیگر هم روایاتی است که در تعارض بیّنتین ذکر شده که اگر دو بینة با هم تعارض کردند، بینةی داخل حجت است یا بینةی خارج حجت است؟ و فرض هم این است که عین، دست یکی از این دوتاست. خوب اگر عین در دست یکی از دوتاست، معنایش این است که بینة منکر هم حجت است و الا اگر بینة منکر حجت نباشد، بینةی مدعی تام و تمام است.

این فرمایش افرادی که می خواهند بگویند در مقام، بینه منکر هم حجت است و فرقی نمی کند.

تعارض این ادله و ترجیح طائفه ثانیه

این دو طایفه با هم تعارض می کنند و لکن بعضی فرموده اند که این طائفه ثانیه که دلالت می کند بینه از منکر هم حجت است، عند التعارض، این طائفه ثانیه مقدم است به دو جهت: یکی این که آن طایفه ی اولی؛ آن روایت منصور بن حازم مشکل سندی دارد چون آن روایت دارد « عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ مَنْصُورٍ » و این منصور که ظاهرا منصور بن حازم ره است از اصحاب امام صادق و امام کاظم علیهما السلام است و محمد بن حفص از افرادی است که در دوران غیبت صغری بوده و از نواده های یکی از نواب اربعة است. پس این حتما سقط دارد زیرا محمد بن حفص اصلا منصور بن حازم را ندیده.

مشکل روایت دوم یعنی « الْبَيِّنَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى وَ الْيَمِينُ عَلَى‏ مَنْ‏ أَنْكَر» این است که صاحب جواهر ره و آمیرزا فتاح شهیدی ره و دیگران فرموده اند که این روایت در مقام بیان ارفاق است یعنی مدعی باید بینة بیاورد ولی منکر لازم نیست که بینة بیاورد بلکه قسم هم بخورد کافی است. نه این که حتما باید قسم بخورد. این در واقع یک لطفی است در حق این منکر که احتیاج به بینة ندارد. حالا قسم هم خورد خورد.

پس روایت اول اشکال سندی دارد و روایت دوم اشکال دلالی.

تأمل بفرمایید تا ببینیم آیا این حرف درست است یا نه؟

و للکلام تتمة ان شاء الله فردا.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

[1] وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 255

[2] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِي تَفْسِيرِهِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى وَ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِي حَدِيثِ فَدَكَ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ لِأَبِي بَكْرٍ- أَ تَحْكُمُ فِينَا بِخِلَافِ حُكْمِ اللَّهِ فِي الْمُسْلِمِينَ قَالَ لَا قَالَ فَإِنْ كَانَ فِي يَدِ الْمُسْلِمِينَ شَيْ‏ءٌ يَمْلِكُونَهُ ادَّعَيْتُ أَنَا فِيهِ مَنْ تَسْأَلُ الْبَيِّنَةَ قَالَ إِيَّاكَ كُنْتُ أَسْأَلُ الْبَيِّنَةَ عَلَى مَا تَدَّعِيهِ عَلَى الْمُسْلِمِينَ قَالَ فَإِذَا كَانَ فِي يَدِي شَيْ‏ءٌ فَادَّعَى فِيهِ الْمُسْلِمُونَ تَسْأَلُنِي الْبَيِّنَةَ عَلَى مَا فِي يَدِي وَ قَدْ مَلَكْتُهُ فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ بَعْدَهُ وَ لَمْ تَسْأَلِ الْمُؤْمِنِينَ‏[2] الْبَيِّنَةَ عَلَى مَا ادَّعَوْا عَلَيَ‏ كَمَا سَأَلْتَنِي الْبَيِّنَةَ عَلَى مَا ادَّعَيْتُ عَلَيْهِمْ إِلَى أَنْ قَالَ وَ قَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- الْبَيِّنَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى وَ الْيَمِينُ عَلَى‏ مَنْ‏ أَنْكَ وسائل الشيعة، ج‏27، ص: 293

[3]  في المصدر زيادة- أبو الحسن( عليه السلام).

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی