الخیارات جلسه ۲۶۷ خیار العیب یکشنبه ۱۲ دی ۴۰۰

خاتمة في عيوبٍ متفرّقة‌

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

جلسه ۲۶۷ (یکشنبه ۱2/۱۰/۱۴۰۰)

السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة فاطمة الزهراء ام الائمة النجباء النقباء. لعن الله اعدائها و غاصبی حقها و قاتلیها و لعن الله من احب غاصبی حقها و من اعان غاصبی حقها او محبی غاصبی حقها.

خاتمة في عيوبٍ متفرّقة‌

کلام در عیوب بود. مرحوم شیخ اعظم ره عیوبی را شمرد. آخرین مطلب در عیوب، شیخ ره می فرماید « قال في التذكرة: بأنّ‌ الكفر ليس عيباً في العبد و لا في الجارية[1]. ثمّ‌ استحسن قول بعض الشافعيّة بكونه عيباً في الجارية إذا منع الاستمتاع كالتمجّس و التوثّن دون التهوّد و التنصّر»[2]

تهود و تنصر عیب نیست چون اولا عیب آنی است که مقتضای خلقت اصلیه نباشد و تنقیص در مالیت بیاورد. مقتضای خلقت اصلیه مسلمان بودن نیست. بله در خصوص توحید، فطرت اصلیه انسان و مقتضای فطرت انسانیه این است که موحد باشد و بلکه چه بسا ممکن است عبد کافر مثل عبد خصی، مشتری بیشتری هم داشته باشد به خاطر این که اگر مسلمان باشد باید نماز بخواند و روزه بگیرد و اینها مقداری وقتش را اشغال می کند و خدمت کمتری می تواند بکند لذا ممکن است کافر باشد مشتری بیشتری باشد.

خب عیب نیست ولی آیا موجب رد هست یا نه؟ می فرماید اقوی این است که عبدی که از بلاد مسلمانها خریده می شود، ظاهرش این است که مسلمان است. شما یک لقطه ای، یک جنازه ای، صاحب یک مغازه ای، نمی دانید مسلمان هست یا نه؟ ظهورش در این است که مسلمان باشد به خلاف کشورهایی که کافر هستند. لذا عبدی که مجلوب از بلاد کفر است، اصل این است که مسلمان نیست ولی آنی که در بلاد اسلام است چون غالبا مسلمان هستند اصل اولی این است که مسلمان است.

بله کفر، یک نقصی هست چون شیخ اعظم ره عیب را معنا کرد آنی که خلقت اصلیه باشد و خلقت اصلیه هم اسلام نیست. بله نقصی هست که موجب تنفر طباع می شود. قطعا یک انسان مسلمان مخصوصا یک شیعه، معلوم است که از یهودی و از مسیحی بَدَش می آید.

متاسفانه سال نو میلادی که می شود، مسلمانها دارند جشن می گیرند. حتی بعضی از این مدارس بی عقل که در قم، آنها را از وجوهات غصبی درست کرده اند، تعطیلات زمستانی شان را انداخته اند اول سال میلادی که این بچه خیال کند به خاطر سال نو میلادی است یا تلویزیون اینها را نشان می دهد. خب اینها تبلیغ می شود. اگر یک چیزی بر علیه نظام باشد، تلویزیون نشان می دهد؟ نه. خب چرا باید یک چیزی که خلاف دین و خلاف مذهب هست و آنها ضال مضل هستند، بچه شیعه راه بیافتد بگوید می خواهم بروم جشن آنها را نگاه کنم؟ اگر خداوند سبحان هر لحظه عذاب را بر این مردم نازل کند عین لطف و حکمت است.

و لکن ارش نمی تواند بگیرد به خاطر این که ارش، مال عیب است. عیب آنی است که مخالف خلقت اصلیه باشد.

تازه در توحید هم که عرض کردیم اصل در خلقت اصلیه این است که انسان موحد است، اینی که می گویند خلاف خلقت اصلیه باشد، مقصود در چیزهای ظاهری است و الا نسبت به توحید، درست است که خلقت و فطرت اصلیه انسان بر توحید است ولی آنها هم حتی عیب عرفا نیست لذا ارش ندارد به خاطر این که « لعدم صدق العيب عليه عرفاً و عدم كونه نقصاً أو زيادةً‌ في أصل الخلقة.»[3]

و لکن عرض کردم اگر از بلاد اسلام بخرد و این کافر باشد، حق فسخ دارد چون اطلاق، همیشه حمل می شود بر مورد غالب لذا شیخ ره می فرماید موجب رد هست و لکن ارش نمی تواند بگیرد چون عیب نیست.

حالا اگر امة را خرید و دید محرم بر مشتری است مثلا خواهر رضاعیش بود یا خواهر نسبیش بود، اینجا هم می فرماید عیب نیست چون عیب در خلقت را شیخ ره می فرماید قبلا گذشت که ما از غالب می فهمیم. اینطور نیست که نوع مردم، این را عیب بدانند.

یک جمله ای اینجا دارد «لأنّه لا يعدّ نقصاً بالنوع، و لا عبرة بخصوص المشتري.»[4]

این جمله شیخ ره قابل تأمل است. مرحوم آقای خوئی ره فرمود اوصافی که نوع مردم به آ« رغبت دارند، فقدانش عیب است ولی اگر یک وصفی باشد که نوع مردم رغبت نداشته باشند، این عیب نیست ولو این شخص رغبت نداشته باشد. مثل این که کسی استثناءً بگوید من دنبال یک ماشین خراب می گردم چون نذر کرده ام که یک ماشین خراب سوار بشوم مثل بعضی ها که می گویند من دنبال فولوکس هستم. نوع مردم که دنبال فولوکش هفتاد سال پیش نیستند. این لا یعدّ نقصا بالنوع، ظاهر عبارتش این است که شیخ ره می فرماید عیب، آن نقصی است که در نزد نوع مردم نقص باشد. آن کلام آقای خوئی را شیخ ره همین جا دارد. این شیخ ره عجیب است. هر مطلبی که هر که گفته، می بینی از یک گوشه ای از مکاسب در می آید.

ولی جناب شیخ! این حرف درست نیست. این عینا مثل داروی مثلا نقرس است. ممکن است افرادی که دنبال داروی نقرس باشند یا مثلا یک مریضی نادری، یک صدم در صد افراد هم نباشند ولی در نوع خودش، همه طالب هستند لذا می گویند بیعش صحیح است.

ان قلت: مگر مالیت آنی نیست که یرغب فی العقلاء

قلت: بله و لکن یرغب در این صنف یعنی اینهایی که مریض هستند.

خواهر رضاعی هم همینطور است. درست است که اگر این جاریه، خواهر رضاعی این آقاست، خواهر رضاعی سائر افراد نیست و بقیه در او رغبت دارند، ولی هر کسی در خواهر رضاعیش، حاضر نیست که بخردش. لذا این فرمایش مرحوم شیخ اعظم ره که در واقع عرض کردم چاشنی همان کلام آقای خوئی ره است، خالی از شبهه نیست.

س: این اگر نقصان در مالیت هم بیاورد، ولی عرفا عیب نیست. این از باب شرط ارتکازی باید باشد که آن هم کجا چنین شرط ارتکازی ای هست؟

ج: اگر ما عیب را آنطور که آقای خوئی ره معنا کرد که نوع عقلاء در آن رغبت ندارند، این عیب است. منتها ما عرض کردیم که ما نمی توانیم عیب را معنا کنیم. بعید نیست که اگر کسی خرید این خواهر رضاعی را بما این که در جاریه، اگر نگوییم غرض اصلی وطی و مقاربت است، حداقلش این است که یکی از اغراض اصلی وطی و مقاربت است. لذا اگر این فهمید خواهر رضاعیش است، حق فسخ دارد چون می گوید جاریه را می گیرم که وطی کنم و الا عبد می گیرم که بهتر می تواند کار کند.

حالا اگر «و لو ظهر ممّن ينعتق عليه فكذلك، كما في التذكرة[5] معلّلاً: بأنّه ليس نقصاً عند كلّ‌ الناس و عدم نقص ماليّته عند غيره.»[6]

این بعید نیست که همینطور باشد که اگر خرید بعد، پدرش درآمد، این عیب نیست چون نوع مردم می خرند. حالا تو نمی توانی بخری چون ینعتق علیه. مالیتش هم که کم نمی شود.

و في التذكرة: لو ظهر أنّ‌ البائع باعه وكالةً‌ أو ولايةً‌ أو وصايةً‌ أو أمانةً‌، ففي ثبوت الردّ لخطر فساد النيابة احتمال[7]. أقول: الأقوى عدمه.[8]

اگر کسی رفت یک خانه ای خرید و بعد معلوم شد که این بایع، وکیل بوده یا ولی بوده یا وصی بوده یا این جنس، امانت در دست او بوده، اینجا حق رد دارد یا نه؟ در تذکره می فرماید ممکن است بگوییم حق رد دارد چون خطر فساد نیابت هست چون در وکالت، فردا می آید می گوید این وکیل من نبوده. یک کسی که می داند بایع وکیل است، خوفش بیشتر است چون فردا مالک می آید می گوید این وکیل نبوده. یا در نیابت می گوید نائب نبوده.

شیخ ره می فرماید الاقوی عدمه به خاطر این که مجرد هر احتمالی که عیب نمی شود و الا اگر اینطور باشد، اینهایی که معمولا می روند جنس دست دوم می خرند، مخصوصا از کوچه و بازار، در اینها واقعا احتمال این که دزدی باشد، زیاد است، پس بگوییم این معاملات باطل است؟! نه. بله باید طوری باشد که این در معرض باشد که این خودش می شود عیب. اگر مثلا ماشین تویوتا، وقتی مثلا مال ده پیش است، معلوم می شود که اینها مصادره ای بوده و گمرک اینها را فروخته چون صاحبشان نیامده اند. این اصلا عیب است و ارش می گیرد چون ماشین مصادره ای و گمرک، اولا ممکن است بعد از پنج سال یک قانونی جعل بشود و بگویند آن روز گمرک، اینها را ارزان فروخته و باید پس بدهند یا بقیه پولش را بدهند. اینها درست است ولی به مجرد این که این آقا وکیل است و فروخته، من احتمال بدهم که شاید وکالتش باطل باشد یا موکل بیاید اعتراض بکند، اینها موجب رد نمی شود.

حالا اگر چیزی خرید که بر آن اثر وقف بود، شیخ ره می فرماید مجرد این که نوشته شده باشد، این عیب نیست. ولی اگر اماره قویه باشد، البته نه این شرعا ثابت بشود چون اگر شرعا ثابت بشود که اصلا معامله اش باطل است، بلکه یک قرائنی دارد که این قرائن، ظن قوی ایجاد می کند این وقف است؛ این موجب رد است چون این عیب است. اگر هم کسی بگوید که این عیب نیست، معمولا کسی که چیزی را می خرد، می گوید من ملک طلق می خرم. «لقلّة رغبة الناس في تملّك مثله».[9] قیمتش هم می آید پائین. خب جناب شیخ انصاری! ظاهر عبارت شما این است که این عیب است. ما عیب را قبول نداریم. یعنی جناب شیخ! اگر کسی خانه ای را خرید و اماره شرعی نبود و فقط ظن قوی بود که وقف است، اینجا می تواند ارش بگیرد؟! فکر نمی کنم و بعید می دانم که کسی قائل باشد که بتواند ارش بگیرد. «و به عیب أو عوار» این شخص می گوید اینها را الکی نوشته اند روی کاغذ.

و ذكر في التذكرة: أنّ‌ الصيام و الإحرام و الاعتداد ليست عيوباً[10]. [11]

یک جاریه ای را خرید و بعد دید که صائم است یا محرم است یا معتد است، اینها چطور؟ می فرماید اینها عیب نیست.

بله اگر یک جاریه ای را خریده که این مالک، شبها کارمند است و روزها هم که جاریه، روزه است چون اجیر شده تا دو سال روزه بگیرد. این عیب نیست ولی قطعا موجب رد می شود. ولی اگر خرید و جاریه گفت من سالی پنج روز نذر دارم، مثلا پنج روز اول ذی الحجة را باید روزه بگیرم. یا مثلا معتدّة است و عده اش چهار روز دیگر تمام می شود. ولی اگر این معتدّة است و هنوز دو ماه مانده تا عده اش تمام بشود، قطعا اینجا حق رد دارد ولو ارش ندارد. چرا؟ شیخ ره می فرماید این کمتر از خانه ای نیست که طرف می خرد، بعد معلوم می شود که یک سال، این خانه را داده اجاره. خب یک سال این خانه، مسلوب المنفعة است.

حالا اگر عبد یا جاریه ای خرید و دید که این نمّام است و ساحر است و دائما قذف افراد می کند و شارب خمر است و قمار باز است، چطور؟

می فرماید اینها هم عیب نیست. به قول آقای خوئی ره اگر قرار باشد فسق عیب باشد، اصلا عادل کجا بود؟ حالا ممکن است یک کسی قذف نکند و نمّام نباشد ولی هر روز به قول خودشان بسیار دروغ مصلحتی می گوید. مگر کسی عبد خریده که برود پشت سرش نماز بخواند تا لازم باشد عادل باشد.

حالا اگر عبدی هست که كان رطب الكلام أو غليظ الصوت أو سيّئ الأدب أو ولد زنا أو مغنيّاً أو حجّاماً أو أكولاً أو زهيدا، اینجا هم باز می فرماید ردی نیست به خاطر این که بد اخلاق بودنش چه اشکالی در کار کردنش دارد. بله مثلا اگر شاگر مغازه است، باید خوش اخلاق باشد. ولی عبد که شاگرد مغازه نبوده. عبد می خواهد کارهایی مثل نان آوردن و آب آوردن و هیزم آوردن را انجام دهد.

بله اگر دابة زهید و لاغر و مردنی باشد، این عیب است به خاطر این که می گوید اگر من بار روی او بگذارم و یا خودم سوارش بشوم، این چهار قدم راه برود می افتد زمین.

حالا اگر یک امه ای عقیم بود، این عیب است؟ می فرماید نه چون ما قطع نداریم که این عقیم بودن، مرضی است در این زن. آن زمانها که آزمایش نبوده. ما می بینیم که این زن بچه دار نمی شود. خب ممکن است اشکال از شوهرش باشد یا ممکن است یکی دو ماه اینطور باشد نه این که دائما عقیم باشد.

بعد می فرماید «قال في التذكرة في آخر ذكر موجبات الردّ: و الضابط أنّ‌ الردّ يثبت بكلّ‌ ما في المعقود عليه من منقِّص القيمة أو العين نقصاً يفوت به غرضٌ‌ صحيحٌ‌ بشرط أن يكون الغالب في أمثال المبيع عدمه[12]. [13] ولی اگر غالب، عدمش نباشد ولو منقص قیمت هم باشد، عیب نیست.

خب این موجب رد درست است. ولی آیا ارش هم می گیرد؟ نه. ممکن است یک چیزی باشد که عرفا عیب نباشد چون ما عرض کردیم که نمی توانیم عیب را معنا کنیم ولی بهترین معنایی که کرده اند، همین معنایی است که علامه در تذکره فرموده.

هذا تمام الکلام در ماهیت عیب و افراد عیب.

و للکلام تتمة ان شاء الله شنبه.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

[1]  التذكرة ٥٣٩:١.

[2] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۹

[3] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۹

[4] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۹

[5]  التذكرة ٥٤٠:١.

[6] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۸۹

[7]  التذكرة ٥٤٠:١، و العبارة الثالثة ثبتت في الهامش، و كتب في آخرها «صح».

[8] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۹۰

[9] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۹۰

[10]  التذكرة ٥٤٠:١، و العبارة الثالثة ثبتت في الهامش، و كتب في آخرها «صح».

[11] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۹۰

[12]  التذكرة ٥٤٠:١، و العبارة الثالثة ثبتت في الهامش، و كتب في آخرها «صح».

[13] انصاری، مرتضی بن محمدامین. مجمع الفکر الاسلامی. کمیته تحقیق تراث شیخ اعظم. ، 1415 ه.ق.، المکاسب (انصاری – کنگره)، قم – ایران، المؤتمر العالمي بمناسبة الذکری المئوية الثانية لميلاد الشيخ الأعظم الأنصاري. الأمانة العامة، جلد: ۵، صفحه: ۳۹۰

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی