اصول جلسه ۵۹۰ العام و الخاص شنبه ۱۷ آبان ۹۹

المقصد الرابع في العامّ و الخاص‏، فصل [في المخصص المجمل‏] الشبهة المصداقیة

کلیپ صوتی

فایل صوتی جلسه

متن

دانلود متن جلسه

بسم الله الرحمن الرحیم

شنبه 17/8/99

جلسه 590

کلام در فرمایش آقاضیاء ره بود. ایشان فرمودند بین تقیید و تخصیص فرق هست. در تقیید موضوعِ مطلق، عنوان بر می دارد حال یا به عنوان سلبی و یا به عنوان ایجابی؛ مثلا وقتی می فرماید: «احل الله البیع» و بعد می فرماید: «لا بیع فی المکیل و الموزون الا بالکیل أو الوزن» این بدین معناست که موضوع این عام در مقام ثبوت بیعِ مکیل و موزون با کیل و وزن است و مطلق بیع موضوع نیست بخلاف تخصیص، وقتی می فرماید «اکرم العلماء الا الفساق منهم» و یا «الا زیداً» موضوع در مقام ثبوت قید بر نمی دارد و معنون به عنوان سلبی و یا ایجابی نمی شود. موضوع همان موضوع قبل از تخصیص است یعنی هیچ فرقی بین عالم فاسق و غیر فاسق به لحاظ شمول موضوع وجود ندارد غایة الامر اخراج، اخراج حکمی است و فساق از حکم وجوب اکرام استثناء شده است.

بعد آقاضیاء ره می فرمایند: شاهد بر این مطلب این است که علماء متفق القولند که تمسک به اطلاق در شبهات مصداقیة مقید جایز نیست اما در تمسک به عام در شبهات مصداقیه مخصص اختلاف کرده اند، برخی فرموده اند جایز است و برخی فرموده اند جایز نیست. این اختلاف به خاطر این است که موضوع در ناحیه اطلاق قطعاً قید بر می دارد اما در ناحیه عام موضوع قید بر نمی دارد و الا اگر در هر دو، موضوع قید بردارد و به عنوان سلبی و ایجابی معنون شود خب چه وجهی دارد که در شبهه مصداقیهِ مخصص اختلاف کنند اما در شبهه مصداقیه مقید اتفاق نمایند و بگویند که تمسک جایز نیست.

خب وقتی موضوع عنوان بر نداشت به چه دلیل تمسک به عموم عام جایز است؟ به خاطر این که موضوع عام قطعاً بر این فرد مشکوک منطبق است (خوب دقت کنید که چطور ایشان ره تطبیق می کنند) و ظهور در هر جایی که احتمال مطابقتش را با واقع دهیم حجت است. وقتی می فرماید: اکرم العلماء و بعد به لا تکرم الفساق من العلماء تخصیص می خورد، موضوع اکرم العلماء حتی بعد از تخصیص بر کسی که مشکوک الفسق هست منطبق می باشد زیرا موضوع عام معنون به عنوان عدم خاص نمی شود، پس قطعاً موضوع بر مشکوک الفسق منطبق است و از طرفی هر جایی که احتمال مطابقت ظهور را با واقع دهیم ظهور حجت است خب در اینجا احتمال می دهیم که مشکوک الفسق واقعا فاسق نباشد لا یقال: اگر این گونه است خب کسی که قطعاً فاسق هست هم باید وجوب اکرام داشته باشد چرا که موضوع عام بر این شخص نیز قطعاً منطبق است. لانه یقال: بله موضوع بر این شخص منطبق است اما حجیت ظهور دو شرط دارد  1ـ  منطبق باشد 2ـ احتمال مصادفت و مطابقت با واقع را بدهیم. وقتی این شخص قطعاً فاسق هست، یقین داریم که قطعاً وجوب اکرام ندارد. ظهوری که علم به عدم مطابقتش را با واقع می دهیم، این ظهور که  حجت نیست به خلاف مشکوک الفسق زیرا یقین داریم که عام بر این شخص منطبق است و نیز احتمال مطابقتش را با واقع می دهیم. علی هذا تمسک به عموم عام در شبهه مصداقیه جایز است.

ان قلت: تمسک به ظهور در جایی حجت است که شبهه، شبهه حکمیه باشد اما تمسک به ظهور خطاب مولا در شبهه مصداقیه و شبهه موضوعیه جایز نیست چرا که رفع شبهه در شبهات حکمیه به عهدۀ مولاست، کار شارع است، شارع مقدس باید شک را در شبهات حکمیه بر طرف کند اما در شبهات مصداقیه و موضوعیه رفع شبهه کار مولا نیست و ربطی به او ندارد. مولا در صدد بیان رفع شبهات حکمیه است نه رفع شبهه در شبهات موضوعیه، بنابر این ظهور حجت نیست و تمسک به عام در شبهات موضوعیه جایز نیست.

قلت: رفع شبهه در تک تک افراد خارجی وظیفه مولا نیست و مولا در مقام بیان این نیست که مثلا بفرماید: زید فاسق است، بکر فاسق نیست و …، اما رفع شبهه موضوعیه به عنوان ضابطه و عنوان کلی وظیفه مولاست و در خیلی موارد این کار را می کرده است، قاعده ید مگر حجت نیست، اصالة الصحة مگر حجت نیست، بینة مگر حجت نیست خب بینة در واقع مربوط به شبهات حکمیه است یا موضوعیة؟ قاعده ید مربوط به شبهات حکمیه است یا موضوعیة؟ پس این گونه نیست که رفع شبهه در موارد شبهات موضوعیه و مصداقیه، هیچ به عهده مولا نباشد و مولا در صدد آن نباشد.

در ما نحن فیه اگر ما شک کردیم که یک عالمی فاسق هست یا نه، خب روشن نمودن تکلیفِ عالمِ مشکوک الفسق وظیفه مولاست. بله زید خارجی فاسق هست یا فاسق نیست یا عمرو فاسق هست یا فاسق نیست مسلّم است که وظیفه مولا نیست اما کلی مشکوک الفسق وظیفه مولاست همان طور تبیین کلی شخصی که نمی دانم مالک هست یا نه یا کلی اینکه این آب نجس هست یا نه وظیفه مولاست و ما نحن فیه از این قبیل است لذا جای تمسک به عموم عام است و مطلب همین است که در شبهات مصداقیه مخصص باید به عام تمسک کرد.

تا به اینجا کلام مرحوم آقاضیاء این شد که ایشان تمسک به عام در شبهات مصداقیه را در باب تخصیص تقریب نمودند و قبول کردند به خلاف تمسک اطلاق در شبهات مصداقیه مقید که فرمود تمسک به اطلاق جایز نیست. لکن می فرمایند: مع ذلک کله ما تمسک به عموم عام در شبهات مصداقیه را قبول نداریم.

جناب آقاضیاء ره شما تا به الآن تقریب کردید و فرمودید: تمسک به عموم عام در شبهات مصداقیه مخصص جایز است اما الآن می فرمایید ما قبول نداریم. می فرماید بله مع ذلک ان التحقیق تمسک به عموم عام در شبهات مصداقیه جایز نیست. آقاضیاء ره این به چه دلیل، شما که می فرمایید: موضوع عام عنوان بر نمی دارد و رفع شبهه در تک تک افراد وظیفه مولا نیست اما ضابطه کلی وظیفه مولاست و فرمودید: ظهور در هر جایی که احتمال مطابقتش را با واقع دهیم حجت است، پس چرا می فرمایید که ان التحقیق این است که تمسک به عموم عام جایز نیست؟

ایشان می فرمایند: این که تمسک در شبهات موضوعیه جایز است یا جایز نیست به خاطر این است که آیا آن چیزی که حجت است، آن مدلول تصوری و ظهوری تصوری کلام است یا مدلول تصدیقی و ظهور تصدیقی کلام، کدام یک حجت است؟ اگر آن ظهوری که حجت است مدلول تصوری باشد، این مدلول تصوری در ما نحن قطعاً منطبق است و احتمال مطابقش را با واقع می دهیم و جای شبهه هم ندارد اما اگر گفتیم آن چه حجت است، ظهور تصدیقی و مدلول تصدیقی کلام است نه ظهور و مدلول تصوری، در این صورت دیگر حجت نیست زیرا اگر مدار حجیت بر دلالت تصوریه محضه باشد همین قدر که مولا بگوید اضرب معنای بزن به ذهن خطور می کند ولو اینکه غافل ، نائم و… باشد اما اگر مدار حجیت بر دلالت تصدیقیه و اینکه مولا در مقام بیان افادۀ مقصود و مرادش است باشد، در این صورت دیگر حجت نیست زیرا اگر مدار حجیت بر دلالت تصوریه محضه باشد قطعا بر مورد مشکوک منطبق است و احتمال مطابقت واقعیه را نیز می دهیم اما اگر مدار حجیت بر مدلول تصدیقی باشد یعنی مولا نوعاً با این کلام در مقام افادۀ مرادش است در این صورت تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز نیست.

یک بحثی از سابق الایام در ذهن ما بود و ندیدم کسی به این مطلب اشاره ای داشته باشد. ( نه در کلمات آقای خوئی ره و نه در کلمات شیخنا الاستاذ ره ندیدم، جای این بحث در بحث حجت ظواهر است) آن این است که ما می گفتیم تارةً اطلاق یا عموم در کلام سائل است و اخری در کلام امام علیه السلام و یا در آیة شریفه، بنابر این باید در حجیت ظواهر تفصیل دهیم و بگوییم آن جایی که عام و مطلق در کلام سائل است، آن افرادی که نسبت به آن افراد نوعاً مردم آن زمان غافل بوده اند ـ مثلا چون درآن زمان وجود نداشته است ـ آن افراد قطعاً شامل اطلاق نمی شود. مثلا راوی سوال می کند: کسی که حلال ماه رمضان را ببیند باید روزه بگیرد؟ حضرت علیه السلام می فرمایند: بله. می گوییم: این روایت تلسکوپ را شامل نمی شود چرا که اصلا در ذهن سائل تلسکوپ نبوده. یا اینکه نسبت به همین سوال فرض کنید کسی بگوید الآن در آندلوس ماه را دیده اند و آنجا تا مدینیه مثلا 9 ساعت اختلاف افق دارد پس در اینجا نیز ماه ثابت می شود. کسی که سوال می کرده اصلا ممکن است شهرهایی که 8،9 ساعت اختلاف افق دارند در ذهنش نبوده باشد و فقط همین شهر های اطراف  مد نظرش بوده. اما اگر عام و مطلق در کلام امام علیه السلام باشد یا در آیة شریفه باشد در این صورت می گوییم امام علیه السلام التفات داشته اند زیرا ایشان حجت خداوند سبحان هستند و علم غیب دارند و می دانند که در آینده تلسکوپ می آید. این که امام علیه السلام فرموده اند: روایت ما را بنویسید که در آینده مردم به همین کتب محتاج خواهند شد، خب امام علیه السلام خبر از دوران غیبت و خبر از دورانی که مردم دسترسی به امام علیه السلام ندارند داده اند لذا این جا عام و اطلاق حجت است. به همین جهت ممکن است نسبت به آیة شریفه «احل الله البیع» بگوییم که ظهور این آیة، بیع تلفنی و اینترنتی را می گیرد زیرا بیع تلفنی و اینترنتی، همه بیع هستند و خداوند سبحان در آیة شریفه التفات به اینها داشته چرا که در او غفلت محال است اما اگر در جایی راوی سوال کند که مثلا بیع مکیل و موزون باید با کیل و وزن باشد یا نه؟ امام علیه السلام می فرمایند: بله. فرض کنید الآن بیع میکروب در آمده که آن، یک هزارم میلی گرم است آیا این میکروب را هم باید کیل و وزن کنند یا نباید کیل و وزن کنند، در اینجا کسی بگوید که شخصی سوال کرده که بیع مکیل و موزون بدون کیل و وزن جایز است یا جایز نیست و امام علیه السلام فرموده اند جایز نیست و چون مکیل و موزون اطلاق دارد باید آن را نیز وزن کرد. حتی من می خواهم این مطلب را عرض کنم که اگر یک جنسی در زمان امام علیه السلام مکیل و موزون بوده اما الآن مکیل و موزون نیست، آن روایت این را شامل نمی شود زیرا وقتی راوی سوال می کند در ذهنش این افراد نیست مخصوصاً آن مثال میکروبی که عرض کردم. اینها در ذهن سائل نیست بله ممکن است کسی بگوید: «آن هم باید کیل و وزن شود و فرقی بین این دو نیست، چه فرقی می کند، مکیل و موزون پیاز باشد یا میکروب بالاخره باید کیل و وزن شوند» ولی این یک بحث دیگه ای است، اما اگر در کلام امام علیه السلام یا در آیة شریفه این باشد به عموم و اطلاقش تمسک می کنیم.

این مطلب را ما در 10،15 سال پیش عرض می کردیم، الآن در مقام بیان این نیستیم که این مطلب درست هست یا درست نیست و چه چیزی باید گفت، ان شاء الله در بحث حجت ظواهر خواهد آمد. این مطلب را به خاطر این نکته بیان کردیم که چاشنی حرف و عرض ما، اینجا در کلام مرحوم آقاضیاء عراقی هست. ایشان می فرمایند: ظهور در جایی حجت است که متکلم نوعاً التفات به آن جهت داشته باشد. آن جاهایی که متکلم نوعاً به آن جهت التفات دارد، در مقام بیان مراد و خصوصیات کلامش هست لذا در این جا دلالت تصدیقی درست می شود اما اگر یک جایی نوعاً متکلم التفات به آن جهت نداشته باشد مثل اینکه سوال می شود با آب وضو بگیریم؟ حضرت می فرمایند: بله بعد بگوییم این جا اطلاق دارد لذا با آبی که از چوب گرفته می شود یا آبی که در آزمایشگاه توسط ترکیب اکسیژن و هیدروژن بدست می آید نیز می توان وضو گرفت. در اینجا همین آبهای معمولی مقصود است آب باران، آب چاه و…، اینها اصلا در ذهنش نبوده خب وقتی در ذهنش نبوده آن  ظهور تصدیقی که مناط حجیت ظواهر است اصلاً منعقد نمی شود.

پس آقاضیاء ره یک کلمه می فرمایند و آن این است که درست است که ما تمسک به عموم عام را در شبهات مصداقیه تقریب کردیم و اشکالات را دفع کردیم ولکن ما حجت نمی دانیم زیرا قبول داریم که حجیت ظواهر دو رکن دارد 1ـ ظهور این جا را شامل شود و بر این جا منطبق باشد 2ـ احتمال مصادفت و مطابقت با واقع را دهیم. حال اگر گفتیم مدار حجیت بر دلالت تصوریست خب قطعا ظهور تصوری اینجا را شامل می شود زیرا وقتی مولا می گوید اکرم العلماء تمام علماء اعم از فاسق و فاجر و عادل و… به ذهن خطور می کند حتی اگر مولا در خواب گفته باشد، اما اگر مدار و مناط حجیت بر ظهور تصدیقی و دلالت تصدیقی شد دیگر این جا ظهور منعقد نمی شود زیرا آن جاهایی ظهور منعقد می شود که مولا و متکلم نوعاً به آن جهت التفات داشته باشد. الآن مولا می گوید هر کس امروز دم درب خانه آمد راهش ندهید، بعد پسر مولا می خواهد وارد خانه شود اما خادم ها نمی گذارند، آخر شب وقتی پسر به خانه آمد مولا از او می پرسد چرا زودتر نیامدی؟ جواب می دهد راهم نداند آیا در اینجا عبد می تواند عذر بیاورد که شما گفتید هر کس یا اینکه مولا می گوید وقتی من گفتم هر کس اصلا در ذهنم این پسر نبوده چرا که او در مسافرت بود و تو هم می دانی که من حواسم به این بچه نبود. هر کس یعنی آن افرادی که مولا به آنها التفات دارد اما آنهایی که  اصلا حواس مولا به آنها نیست را شامل نمی شود و ظهور در آنها پیدا نمی کند. باید نوعاً متکلم ملتفت به آن خصوصیت باشد تا بگوییم در اینجا عموم دارد و آن خصوصیات را شامل می شود تا بعد در ادامه بگوییم که احتمال مطابق با واقع وجود دارد.

در ما نحن فیه حرف آقاضیاء ره این است که در شبهات مصداقیة اصلا متکلم ملتفت به این جهت نیست که چه کسی فاسق هست و چه کسی فاسق نیست. در مقام این جهت نیست. وقتی متکلم در مقام این جهت نیست و نوعاً التفات به این جهت ندارد دیگر اصلا ظهور منعقد نمی شود و مدلول تصدیقی کلام، این شخص را شامل نمی شود تا شما بگویید چون احتمال مطابقت با واقع را می دهیم این حجت است. این تمام فرمایش مرحوم آقاضیاء عراقی من الصدر الی الذیل و خلاصه فرمایش ایشان این شد که اگر حجیت دائر مدار دلالت تصدیقی باشد تمسک به عموم عام در شبهات مصداقیه جایز نیست و سر این حرف یک کلمه است و آن این است که متکلم نوعاً ملتفت نیست که چه کسی فاسق هست و چه کسی فاسق نیست چه بسا متکلم خیال کند زید فاسق نیست در این جا نمی توان گفت که ولو فی علم الله فاسق باشد مولا گفته اکرامش کن زیرا متکلم در مقام بیان این خصوصیات نیست. باید مولا در مقام این خصوصیت باشد تا عموم عام و ظهور تصدیقی منعقد شود.

این کلام مرحوم آقاضیاء تامل بفرمایید تا ببینیم حرف ایشان درست می شود یا نمی شود وللکلام تتمة ان شاء الله فردا.

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین .

برچسب ها

اطلاعیه و مکان دروس

قابل توجه طلاب محترم

با اتمام رسالة فی التقیه از روز دوشنبه 8 اسفند ماه 1401 بعض مسائل مستحدثه تدریس خواهد شد

 

 

اطلاعیه و مکان دروس

مکان و زمان دروس استاد

اصول: ساعت 8 الی 9

فقه: ساعت 9 الی 10

مسجد سلماسی واقع در محله یخچال قاضی و خیابان سلماسی

قبلی
بعدی